روحانی به باشگاه روسای جمهور مطرود و مغضوب نظام پیوست!
از اختصاصات ساختار و کارکرد سیاسی نظام جمهوری اسلامی این بوده است که همه روسای جمهور و دولت، اکنون در زمره مطرودان و مغضوبان نهادهای بالادست نظام قرار گرفته اند که آخرین آنها دکتر روحانی است که چند روز دیگر کار دولتش به پایان میرسد.
مهدی نصیری در یادداشتی نوشت: عجیب این است که همه این روسای جمهور با آرای بعضا بالای مردم انتخاب شدند، اما این مزیت هیچ نقشی در این که آنان را به ورطه طرد و غضب نکشاند، نداشته است.
اقلیتی که بر خلاف همه موازین عقلی و دینی، برای نظام شأن قدسی و ملکوتی قائل هستند، مساله را این گونه تحلیل میکنند که این روسای جمهور نتوانستند منویات الهی و عالی و انقلابی نظام را درک و اجرا کنند و مردم هم در انتخابهای خود فاقد بصیرت لازم بودند و به خطا رفتند. اما واضح است که مساله ربطی به این توهمات نداشته و حکایت از نقصی ساختاری و گفتمانی در شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی دارد.
البته این نقص از این جهت که نظام توانسته در تمام این سالها ناکارآمدیها و بحرانها را عمدتا متوجه نهاد انتخابی ریاست جمهوری و مردم کند و خود را منزه از آنها جلوه دهد، یک دستاورد مهم بوده است، اما به بهای تحمیل عقب ماندگیها و خسارتها و آسیبهای فراوان بر مردم و کشور.
با هیچ منطقی نمیتوان حساب قوه مجریه و دولت را که در بسیاری از وظایف خود مانند سیاست خارجی، مسلوب الاختیار است، از کلیت نظام جدا کرد و توفیقات کارکردی آن را به حساب نظام گذاشت و کاستیها و شکستهایش را به حساب دولت و رییس جمهور، و نظام را معصوم و مبرا از اوضاع بحرانی کشور دانست.
منطق عقلی و عرفی و حقوقی میگوید: "من له الغنم فعلیه الغرم"، یعنی آن که غنیمتها و دستاوردها به نامش ثبت میشود، خسارتها و شکستها هم به نام او ثبت میگردد.
اگر واقعا دولتها در تمام چهل سال اخیر، مسیر غلط و غیر انقلابی و غربگرا را رفته اند، چرا با نظارت و حساب کشی نهادهای نظارتی و قضایی نظام، نقد و اصلاح و یا مجازات نشدند؟ آیا مگر صلاحیت همه این روسای جمهور توسط شورای نگهبان احراز نشده بود؟
در ارتباط با دولت آقای روحانی، مجلس انقلابی در ماههای اول شکل گیری در صدد استیضاح آن بر آمد، اما چرا با آن مخالفت شد؟!
این چه مکانیسمی از حکمرانی است که دولتها همگی با حمایت نظام عمرشان به پایان رسید، اما در عین حال به همه آنها نمره مردودی داده شد؟!
اکنون پرسش این است آیا رییس جمهور جدید نیز باید ۴ یا ۸ سال دیگر در انتظار چنین سرنوشتی باشد؟ اما به نظرم سئوال مهمتر این است که آیا کشور و مردم همچنان ظرفیت تحمل و تاب آوری این مدل عجیب و شگفت آور از حکمرانی را که روز به روز بر حجم آسیبها و بحرانهای ایران میافزاید، دارند؟!
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید