گزارش ویژه نامه نیوز ؛
آیا ژرمنها واسطه احیای برجام خواهند شد؟
در حالی که برخی تحلیلگران معتقدند تروییکای اروپایی در قبال احیای توافق هسته ای، رویکرد متفاوتی نسبت به دولت بایدن دارند، اما شواهد و مستندات موجود نشان دهنده بازی مطلق آنها در زمین واشنگتن است. این روند در دوران ریاست جمهوری جوبایدن و حضور دموکراتها در کاخ سفید تشدید شده است. بر این اساس، تروییکای اروپایی" همپوشانی مطلق استراتژیک-تاکتیکی" با دولت بایدن در پروسه احیای برجام را مصداق حسن نیت خود در قبال تغییر دولت جدید در آمریکا قلمداد می کنند. در این معادله، ماهیت توافق برجام (به لحاظ حقوقی ) کمترین اهمیتی برای سران اروپایی ندارد.
گروه سیاست خارجی نامه نیوز : طی روزهای اخیر، مقامات دولت آلمان سعی دارند نقش خود را درپروسه احیای توافق هسته ای و از سرگیری مذاکرات وین پررنگ تر نشان دهند. - هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان اخیرا از ایران خواسته است تا به سرعت به مذاکرات وین برای احیای توافق هسته ای "برجام" بازگردد.هایکو ماس در این خصوص می گوید:
" اگر بخواهیم از به خطر افتادن دستاوردهایمان تاکنون در (مذاکرات پیشین) وین جلوگیری کنیم، نمی توانیم این مذاکرات را تا ابد ادامه دهیم. ایران باید با انعطاف پذیری و آمادگی لازم برای نرمش به منظور دستیابی سریع به توافق، در این مذاکرات حضور یابد."
اظهارات هایکو ماس در حالی مطرح می شود که ند پرایس سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نیز پس از برگزاری مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید کشورمان، با ابراز امیدواری به این که تهران اکنون از فرصت برای پیشبرد راهحلهای دیپلماتیک استفاده کند، از ایران خواست به مذاکرات وین بازگردد.
به نظر می رسد میان مواضع اخیر مقامات آلمانی و آمریکایی نوعی همپوشانی مطلق وجود دارد."تهدید در خصوص محدود بودن زمان مذاکرات" و " مقصر سازی کاذب در خصوص نقش ایران در عدم احیای برجام"دو مولفه و مشترک مطرح شده در اظهارات وزیر خارجه آلمان و سخنگوی وزارت خارجه آمریکاست. در چنین شرایطی قطعا نمی توان از ژرمنها به عنوان بازیگرانی مستقل در مذاکرات برجام یاد کرد.بدون شک در این وضعیت، ادعای برخی تحلیلگران مبنی بر نقش آفرینی پررنگ، مستقل و متفاوت بازیگران اروپایی در پروسه احیای برجام ( خصوصا در مذاکرات پیش رو در وین) رنگ می بازد.
پازلهایی که ناشیانه چیده می شود
اکنون، شاهد چیده شدن ناشیانه قطعات پازل تبلیغاتی و سیاسی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم.چنانچه بارها عنوان شده است، در این میان نمی توان و نباید میان بازی واشنگتن و تروییکای اروپایی تفاوتی ماهوی قائل شد. به عنوان مثال شانتاژ مشترک آمریکا، انگلیس و رژیم اشغالگر قدس علیه جمهوری اسلامی ایران بر سر انهدام کشتی اسرائیلی «مرسر استریت» در دریای عمان، حکایت از عزم این بازیگران مبنی بر استمرار تقابل با جمهوری اسلامی ایران در ذیل استراتژی "فشار هدفمند" می باشد. یکی از مهم ترین اهدافی که آمریکا و انگلیس از این موضوع دنبال می کنند، تاثیرگذاری بر صحنه مذاکرات وین و مدیریت پروسه احیای برجام است. مقامات آمریکایی و اروپایی معتقدند هر اندازه اهرمهای فشار بیرونی بر ایران افزایش پیدا کند، آنها در رایزنی های دیپلماتیک قدرت مانور بیشتری علیه کشورمان خواهند داشت.اگرچه درا ین معادله( ماجرای حمله به کشتی صهیونیستی مرسر استریت"، برلین و پاریس در ظاهر مواضعی در تقابل با جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نکرده اند اما سکوت معنادار آنها در قبال این ماجرا، به وضوح نشان دهنده همراهی آنها با لندن و واشنگتن در این بازی وقیحانه است.
انتقاد از ترامپ یا پیروی از ترامپ؟!
پارادوکسهای رفتاری و تاکتیکی و استراتژیک غرب در تقابل با جمهوری اسلامی ایران، روز به روز آشکارتر می شود. آنها از یک سو سیاستها و استراتژی فشار حداکثری ترامپ علیه ایران را محکوم به شکست می دانند اما از سوی دیگر ، در همان قالب و چارچوب به بازی ضد ایرانی خود ادامه می دهند. در نقد این رویکرد خطرناک، بهتر است مقامات غربی نیم نگاهی به پازل استراتژیک منهدم شده ترامپ علیه ایران بپردازند! چنانچه رابرت مالی مذاکره کننده ارشد آمریکا در مذاکرات وین اذعان کرده است، نتیجه این رویکرد چیزی جز ناکامی و شکستی سخت برای آمریکا نبوده است. آنچه در این میان قابل تامل به نظر می رسد، همراهی انگلیس، رومانی و برخی بازیگران اروپایی دیگر با کاخ سفید و رژیم صهیونستی در تقابل اخیر با ایران است.از سوی دیگر ، به صورت همزمان مقامات اروپایی سعی دارند نقش آفرینی پررنگ تری در مذاکرات برجامی وین ایفا کنند، البته این نقش آفرینی نه در مسیر "احیای واقعی برجام"،بلکه در راستای "تکمیل پازل تاکتیکی کاخ سفید" صورت می گیرد. همان گونه که مشاهده می شود، "اتهام زدایی از واشنگتن" و " انداختن توپ به زمین ایران"، دو تاکتیک پیوسته و مرتبط با یکدیگری هستند که مقامات اروپایی در مذاکرات برجام به کار گرفته اند. بر این اساس، مقامات اروپایی بدون آنکه کمترین اشاره ای نسبت به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بی تعهدی خود در قبال این توافق کنند، در صدد "دفرمه کردن برجام" در ذیل استراتژی "فشار هدفمند به ایران" هستند. در یک نگاه دقیق تر، آمریکا و شرکای اروپایی آن در حال اتصال "تهدیدات بین المللی علیه ایران" به "میز مذاکرات وین" هستند. بهتر است مقامات غربی قبل از آنکه بسیار دیر شود، به مرور تجربه شکست خود و دولت سابق آمریکا در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری علیه ایران بپردازند. کمترین شبهه ای وجود ندارد که استراتژی "فشار هدفمند بایدن" نیز در نهایت سرنوشتی مشابه با "استراتژی فشار حداکثری ترامپ" را پیدا خواهد کرد! با این حال، این بار تبعات و هزینه های شکست مشترک آمریکا و اروپا به مراتب نسبت به دوره ترامپ بالاتر خواهد رفت!
کاتالیزورهای ساختگی
در این میان، نباید از تصورات باطلی که ذهن مقامات اروپایی را تسخیر خود در آورده است غافل ماند.مقامات اروپایی تصور می کنند هجمه های مشترک آنها به همراه واشنگتن در تقابل با کشورمان حکم یک کاتالیزور یا عاملی تسریع کننده را در تحمیل توافقی یکطرفه و در عین حال به شدت بازدارنده علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. باید تاکید کنیم که این تصور، نشات گرفته از توهماتی است که مدتهاست امثال جانسون، مرکل و مکرون را به سیاستمدارانی شکست خورده و ناتوان در نظام بین الملل تبدیل کرده است. بدیهی است که هرگونه همراهی اروپاییان با آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در عرصه استراتژیک و تاکتیکی علیه جمهوری اسلامی ایران، فرجامی جز تقویت مولفه های "استراتژی مقاومت فعال" از سوی کشورمان را نخواهد داشت. در هر حال، بازیگران اروپایی باید عواقب و تبعات هرگونه انتخاب خود را در این مسیر بپذیرند!
دیدگاه تان را بنویسید