چهار کلمه کلیدی در گفتوگوی تلویزیونی رییسی
«در اولین گفتوگوی تلویزیونی سیدابراهیم رییسی در مقام رییسجمهوری چهار تعبیر کلیدی را میتوان متمایز دانست: تأمین واکسن، حمایت از دولت برآمده از رأی مردم در افغانستان، مذاکرات نتیجهمحور دربارۀ برنامۀ هستهای و وعدۀ ساخت مسکن. در هر چهار مورد میتوان گفت آقای رییسی واقعگرایانه سخن گفت.»
در یادداشتی در عصر ایران به قلم مهرداد خدیر آمده است: «در اولین گفتوگوی تلویزیونی سیدابراهیم رییسی در مقام رییسجمهوری و در پاسخ به پرسشهای مرتضی حیدری که در نقش نمایندۀ افکار عمومی ظاهر میشود، چهار تعبیر کلیدی را میتوان متمایز دانست: تأمین واکسن، حمایت از دولت برآمده از رأی مردم در افغانستان، مذاکرات نتیجهمحور دربارۀ برنامۀ هستهای و وعدۀ ساخت مسکن. در هر چهار مورد میتوان گفت آقای رییسی واقعگرایانه سخن گفت:
۱. تأکید بر ضرورت «تأمین واکسن» به جای اصرار بر تولید و به نتیجه رسیدن واکسنهای ادعایی داخلی و قول تأمین واکسن به میزان ۴۰ میلیون دُز تا آخر همین ماه، نشان میدهد واقعیت کرونا جای هیچ سخن دیگری باقی نگذاشته است. وقتی بلافاصله پس از «تأمین» به منابع ارزی و تلاشهای وزارت خارجه و گفتوگوی خود با سران کشورها اشاره میشود یعنی منظور، واردات است وگرنه اگر قرار بر عرضۀ واکسن داخلی بود که به ارز و وزارت خارجه ربط نداشت.
نه حرفی از خودمان میتوانیم تولید کنیم بود نه نام بردن از انواع واکسنهای داخلی و نه منتظر آنها نشستن. صریح و روشن: واردات. جالب این که از واردات سریع به عنوان «حرکت انقلابی» یاد شد.
۲. یک میلیون مسکن. آقای رییسی زودتر از آن چه تصور میشد به این واقعیت پی برده که وعدۀ ساخت یک میلیون مسکن در سال در وضعیت فعلی اقتصادی که دولت دچار کسری بودجه است، شدنی نیست ولو نایبرییس مجلس بگوید ما انجام دادیم و شد. ولی کافی است یک میلیون را در ۵۰ (مساحت حداقلی) و در ۶ میلیون (قیمت ساخت حداقلی بدون محاسبۀ قیمت زمین) ضرب کنیم تا به عدد ۳۰۰ هزار میلیارد تومان برسیم!
اصل وعده را انکار نکرد اما کوشید بار دولت را سبک کند و گفت هم دولت میسازد، هم تسهیلات میدهد تا مردم بسازند، هم انبوهسازان میسازند، هم ۲۰۰ هزار مسکن در روستاها مقاومسازی میشود. یعنی قرار نیست همه را دولت بسازد. بدینترتیب در همین یک ماه، رییسجمهوری جدید متوجه شده که ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال از عهدۀ دولت بهتنهایی برنمیآید و اساسا اگر مردم شغل و درآمد کافی داشته باشند، شرکتهای خانهساز سرمایهگذاری کنند، تعاونیهای مسکن زمین در اختیار بگیرند و قیمتها معقول شود و بانکها وام مناسبتری بپردازند مجال خانهدارشدن فراهم میآید و به صرف این که دولت بخواهد بسازد، شدنی نیست.
۳. پاسخ به پرسشی دربارۀ به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان فراتر از تصور بود. استقبال از خروج آمریکا و این تحلیل که شکست خورده البته قابل انتظار بود ولی اعلام حمایت از «دولت برآمده از رأی مردم» در حالی که طالبان اساسا به رأی و انتخابات باور ندارد، مایۀ شگفتی است.
انتظار میرفت بر تشکیل دولت فراگیر و به تعبیر خود افغانها «همهشمول» تأکید شود اما منوطکردن حمایت به «برآمدن از آرای مردم» با آن چه در عمل شاهدیم سازگار نیست؛ چرا که به نظر میرسد جمهوری اسلامی واقعیت طالبان را پذیرفته؛ اگرچه شتابی در به رسمیت شناختن ندارد و در این مورد همسو با سازمان ملل و کشورهای اروپایی عمل خواهد کرد.
تنها از طالبان خواسته شده سهم دیگران و خاصه هزارهها و فارسیزبانان را منظور کند و دربارۀ نوع حکومت نیز اگرچه ممکن است اعلام «امارت اسلامی» به جای «جمهوری اسلامی» هم پذیرفته شود اما نیاز به توضیح ندارد که توصیف «امیرالمؤمنین» به جای «امیر» برای نفر اول طالبان مشکلزاست و موجب تأخیر یا حتی به رسمیت نشناختن دولت بعدی افغانستان میشود. (افکار عمومی در ایران البته این اظهارات را بیشتر تعارفآمیز میداند و اگر قرار بر جلب نظر مردم ایران در افغانستان باشد هیچ سخنی چون ستایش مقاومت در پنجشیر یا دست کم نامبردن از احمد شاه مسعود شیرین نمینشیند؛ چرا که پنجشیر نه دره که آخرین پنجره است.)
۴. کلمۀ کلیدی دیگر «مذاکرۀ نتیجهمحور» دربارۀ مناقشۀ هستهای بود و این تعابیر را از زبان آقای رییسی نشنیدیم: اقتصادمان را به برجام گره نمیزنیم، به خنثیسازی تحریمها به جای تلاش برای رفع تحریمها فکر میکنیم یا مذاکره بیحاصل است بلکه «مذاکره برای مذاکره» را نفی و مذاکره به قصد نیل به نتیجه را تأیید کرد؛ چرا که دریافته هر گونه پالس منفی دربارۀ توافق و مذاکره بر قیمت دلار و به تبع آن بهای کالاها و خدمات اثر میگذارد.
واردات به جای تولید واکسن، تسهیلات به جای اصرار بر ساخت مسکن به دست دولت، دفاع از دموکراسی در افغانستان و علامت مثبت برای مذاکره همه از این واقعیت حکایت میکند که آقای رییسی قصد دارد روی زمین حرکت کند. دیشب، پای او روی زمین بود و در عالم خیال سیر نمیکرد.
این گفتوگو البته نکات دیگری هم داشت از جمله این که معاون اول رییسجمهوری را به عنوان فرمانده و هماهنگکنندۀ اقتصادی معرفی کرد؛ حال آن که تصور میشد این مسئولیت به معاون اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی سپرده شده، یا اگر خبرنگار مستقل طرح سؤال میکرد قطعا میپرسید امسال به نیویورک خواهد رفت یا نه چون به نظر میرسد موانع کرونایی برطرف شده باشد یا دربارۀ طرح صیانت از فضای مجازی که در واقع محدودیت اینترنت است دولت و شخص او چه موضعی دارد.
در مجموع اما میتوان گفت قصد دارد روی زمین راه برود و واقعنگر باشد.
افغانهای مخالف طالبان و روزنامه جمهوری اسلامی را هم میتوان خرسندترین دانست. دومی به این خاطر که شنبۀ پیش توصیه کرده بود به جای «باید بشود» یا «خواهد شد» به نوعی سخن بگوید که فعل ماضی در آن باشد: «شد» یا «شده است» و عین همین تعبیر را به کار برد.
دربارۀ اولی هم اگر چه افغانهای غیر پشتون از تأییدنکردن طالبان خوشحال شدند اما دوست ندارند به آنها «افغانی» گفته شود و افغانستانی و نهایتا «افغان» را ترجیح میدهند و اگر بگوییم افغانی یادآور میشوند که افغانی واحد پولشان است.
نهایت این که تنها قولی که آقای رییسی داد این بود که هر ماه با مردم صحبت کند. هر چند وقتی قرار بر گزارش است و نه مصاحبه به معنی فنی کلمه اگر رو به دوربین سخن بگوید اثرگذارتر است تا مقابل مجری رسانه رسمی یا هر ماه یک خبرنگار از رسانههای مختلف روبهروی او بنشیند.»
دیدگاه تان را بنویسید