یادداشت؛
چرا ابراهیم رئیسی نباید احمدی نژاد و روحانی باشد؟
سید ابراهیم رئیسی که حالا رئیس جمهور ایران شده در حال تصویر سازی از خود در ذهن ما ایرانی ها است. هر هفته به سفر می رود ، در طول هفته هم هر روز در جایی حاضر می شود ؛ جاهای شلوغ .اما او چرا این گونه است ؟ می خواهد احمدی نژاد جدیدی باشد ؟ یا فقط می خواهد روحانی نباشد؟ یا می خواهد یک رئیس جمهور جدید باشد با رفتارهای خاص خودش؟
سید ابراهیم رئیسی که حالا رئیس جمهور ایران شده در حال تصویر سازی از خود در ذهن ما ایرانی ها است. هر هفته به سفر می رود ، در طول هفته هم هر روز در جایی حاضر می شود ؛ جاهای شلوغ .اما او چرا این گونه است ؟ می خواهد احمدی نژاد جدیدی باشد ؟ یا فقط می خواهد روحانی نباشد؟ یا می خواهد یک رئیس جمهور جدید باشد با رفتارهای خاص خودش؟
تا اینجای کار که چیز جدیدی دیده نشده ؛ هر چه هست همان کارهای احمدی نژاد در ماه های ابتدایی دولتش است . هر چه هست رفتارهایی خلاف دوران حسن روحانی است.اما آیا این تلاشی برای «این همانی» رئیسی و احمدی نژادِ نخستین است؟ سوال اصلی این است : تیم سیاسی پیرامون ابراهیم رئیسی دقیقا چه برنامه ای برای آینده سیاسی او دارد؟
رئیسی ، بازیگران سیاسی و البته مردم!
آیا آنچه که امروز ما از قاب تلویزیون ایران درباره آقای رئیسی می بینیم شکلی از تلاش برای خلق یک چهره جدید سیاسی با پرستیژ و کاریزمای منحصر به فرد است؟ اگر پاسخ مثبت است و البته با خروجی مثبت و موفقی هم رو به رو باشد این یک رخداد در جهتی درست است.
چرا ؟
پاسخ این است : به جهت ریزش های زیاد که از پس تداخل های سنگین پشت صحنه و روی صحنه در سیاست ایران حاصل شده ، بخشی از نخبگان از خانه قدرت دور مانده اند. یک اتفاق نامبارک که اهل فن می دانند فرجام خوبی نخواهد داشت. به بیان دیگر اکنون سیاست ایران با رفتن و نبودن و نماندن و حذف برخی افراد ، کم ژنرال شده است . استارهای سیاسی، کم فروغ شده و افول کرده اند و حالا آسمان سیاست روشنایی کمی دارد. اگر از نتیجه انتخابات می شد فهمید که مردم ایران از سیاست دور شده اند و دیگر سیاست را در زندگی خود موثر نمی دانند حالا از صحنه بازی سیاسی در ایران می توان به خوبی دریافت که سیاست حتی برای بازیگران مطرحِ بسیاری ، بی اهمیت شده است . این رخداد البته به معنای دلزدگی آن ها از بازیگری سیاسی نیست ، در اصل ماجرا آنها از زمین بازی دورمانده اند . ناگفته پیداست با از میان رفتن دلایل متعددِ بروز چنین وضعیتی ، اکنون زمانه آن رسیده که اهل تصمیم ، تدبیری کنند که قطعا سیاست بدون بازیگران و بدون مردم معنایی ندارد!
و اما بعد ...
این رسم زمانه است که از فردای تشکیل دولت ،کارگزاران سابق به منتقدان رادیکالی تبدیل خواهند شد که در گذر زمان، آرام آرام تصویرهای متفاوت و البته متناقض با آنچه که دولت مستقر می گوید تولید خواهند کرد . به یک معنا رییس دولت فعلی دیگر سوژه تغییر نیست ، سوژه قدرت است. در یک چرخش تمام عیار ، دولت مستقر که به مدافع وضع فعلی بدل شده با منتقدان سابقا کارگزاری مواجه خواهد شد که منفذی برای بازگشت به صحنه سیاست یافته اند . صحنه ای که در آن تنها نیستند و عددی از سرمایه اجتماعیِ منتقد وضع موجود را به همراه خواهند داشت. قطعا نامحبوبی فعلی برخی بازیگران ، موجب خواهد شد به محض طرح چنین گزاره هایی، از سوی پیروزمندان دوره فعلی به طعنه و مزاح و حتی تبختر پاسخ هایی داده شود که البته جواب این است که چرخ روزگار ، بازی های بسیار دارد. بیان این تذکرات در این بستر زمانی حتما لازم و از بایدهای عصر ما برای مواجهه با پدیده های پیش بینی نشده است . چه اینکه همواره برخی بازیگران و طبع های سیاسی متفاوت جامعه در دوران های مختلف و به وقت نیاز مانند سوپاپ اطمینان عمل کرده اند.«آلن بدیو» نکته جالبی دارد. او میگوید، بعد از رخدادها لزوماً و ضرورتاً این نیست که شما دارید آن رخداد را معماری و مامایی میکنید. دفعتاً از هیچکجا و هر کجا نازل میشود. قابلیت پیشبینی ندارد.
در هر حال اگر هدف این تصویر سازی از آقای رئیسی تولید یک کاراکتر سیاسی با خصایص یک سیاستمدار کاریزماتیک و بسیار محبوب باشد حتما کار درستی است که البته لوازم خاص خود را هم می طلبد. آقای رئیسی اگر می خواهد آنی باشد که گفته شد باید بداند محبوبیت و مانایی این محبوبیت، تنها از شهرتی که از دیده شدگی ایجاد شود حاصل نمی شود . این شهرت معنای شناخته شدگی دارد و آن شهرت معنای محبوبیت بر مبنای عملگراییِ منجر به نتیجه دارد.اعضای تیم آقای رئیسی اگر می خواهند در این راه قدم بردارند باید از او یک چهره فرهمند بسازند.
این فرهمندی البته که با حصول نتیجه از پیشبرد امور حاکمیتی و دولتی پدیدار خواهد گشت. او باید مردم را با سیاست و سیاستمدارِ کارگزار آشتی دهد. باید یکبار دیگر ثابت کند سیاستمدارِ کارگزار می تواند انتظار مردم را از حاکمیت برآورده کند.
نباید این چنین باشد که تولیدات صرفا نمایشی و برای پشت ویترین باشد باید حاصلی در پی باشد ، و البته این حاصل باید در فرآیندی از حضور همه و کل در تصمیم ها باشد . باید همه باشند ، از دگر ها تا خودی ها ، سخت است اما باید باشند اگر قرار است این چنین تصویری از آقای رئیسی ساخته شود باید که چنین باشد. نباید از منحل شدن فکری یا گروهی یا جناحی حرف زد . نباید از نبودن ها و تک بودن ها سخن گفت. این فریفتگی که آفت قدرت است معمولا توسط برخی تصویرسازان پیرامونی در همه ادوار تولید و برای تسری آن تلاش شده است.باید مقابل کسانی که در پیرامون ، ذهنیت «ارتش تک نفره» را زمزمه می کنند که متاسفانه محمود احمدی نژاد به همین شکل منحرف شد ایستاد که در غیر این صورت فردا هم امتدادی از دیروز و امروز خواهد بود . یک مانایی آزار دهنده که امید را از میان بر میدارد و فرصتی که برای تغییر پدید آمده را نابود خواهد کرد.
آنچه امروز ابراهیم رئیسی با آن مواجه است یک فضای انتزاعی نیست که صحنه ای واقعی از شرایط خوب و بد امروز ایران است.
ابراهیم رئیسی باید بداند که به زودی دگرهایی از میان خودی های پیرامونش خواهند جوشید؛ این طبیعت قدرت مستقر در فضای واقعی است.
این دگر های جدید وقتی با دگرهای امروز پیوند بخورند و همچسبی میان آن ها ایجاد شود همان سرنوشت محمود احمدی نژاد برای او هم تکرار خواهد شد.چه کسی فکر می کرد روزی چپ و راست سیاست ایران برای رفتن یک رییس جمهور مستقر پیمان ببندند؟
هم مردم منتظرند و هم بازیگران دنیای سیاست . آقای رئیس جمهور به زودی به همه نشان خواهد داد چه در ذهن دارد.
گویا بحث به درازا کشیده شد ؛ در نوشتار بعدی سوالم این خواهد بود که اساسا ابر پروژه آقای رئیسی چیست ؟ دولتش بر چه فرضی تشکیل شده و آیا می تواند برخلاف روحانی و احمدی نژاد پروژه اش را به ثمر برساند؟ به نظر که سوال مهمی است.
دیدگاه تان را بنویسید