تلاش ترکیه برای تبدیل شدن به قدرت اتمی!
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به الگوی سیاستگذاری آلیاژی و زنجیره تأمین سیاستگذاری تعریفی در بالا، سیاستگذاری خارجی راهبردی دولت ترکیه به ریاست اردوغان طی یک دهه اخیر بهخصوص طی سه سال گذشته در رویدادهایی مانند جنگ قفقاز، تهدید مرزی ایران، اتحاد و روابط نظامی فشرده با پاکستان و حضور در افغانستان، حضور نظامی در عراق و سوریه و لیبی و ... را میتوان در راستای یک سیاست راهبردی و بنادین یعنی "دستیابی ترکیه به سلاح هستهای و بمب اتمی و گسترش هژمونی بر منطقه" خلاصه کرد که با سیاستها و تاکتیکهای دیگری پوشش و تقویت میشوند.
سیاستگذاری عمومی تا زمانی که ساختار محور باشد و کارگزاران آن یا همان سیاستگذاران به دنبال قدرتیابی مطلقگرا نباشند، فرآیندی مطلوب و اثربخش خواهد بود که به حکمرانی مطلوب منجر خواهد شد. اما بسیاری کارگزاران سیاستگذاری عمومی به دنبال قدرتیاب بیپایان و مطلق هستند تا در این چارچوب به ادامه حکمرانی خویش بپردازند. در چنین شرایطی است که ساختارهای سیاستگذاری در خدمت سیاستگذار، حفظ و ادامه حاکمیت وی قرار گرفته، ماهیت بسیاری سیاستگذاریها پنهان شده و با سیاستها و تاکیتکهای زیرکانه، آرایشی فریبنده مییابند. سیاستگذاری خارجی از مهمترین حوزههای سیاستگذاری عمومی است که ماهیت سیاستهای آن برای حفظ و افزایش قدرت حاکم و سیاستگذار ارشد مورد دستکاری قرار گرفته، به ابزار قدرت حاکم در کنترل و مدیریت داخل کشور بدل میشود.
سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان طی یک دهه اخیر بر قدرتیابی و قدرتنمایی تهاجمی استوار بوده که بسیار آرمانگرا و البته هزینهساز بوده و برای سایر بازیگران منطقهای و جهانی نیز چالشبرانگیز بوده است. ماهیت پنهان سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه از ابتدای دهه 2010 به خوبی آشکار شده است. رویکرد تهاجمی و نظامی علیه دولتهای: لیبی، سوریه، عراق، مصر، ارمنستان و ... که هدفش براندازی دولتهای قانونی این کشورها برای گسترش هژمونی ترکیه در منطقه بوده است. در این فرآیند بود که سیاستگذاران خارجی ترکیه از الگوی "سیاستگذاری آلیاژی" برای پیشبرد اهداف و نیات تهاجمی خود در پوششی نیرنگگونه و نرم بهره بردهاند. سیاستگذاری آلیاژی را میتوان الگویی از سیاستگذاری عمومی دانست که تمامی سیاستها، تاکتیکها و ابزراهای موجود در خدمت هدف اصلی و بنیادین سیاستگذار قرار گرفته و این هدف میتواند زیر پوشش این سیاستها و ابزارها پنهان شود. سیاستگذاری آلیاژی را میتوان چنین تعریف کرد: ترکیبی از یک سیاست بنیادین و اصلی که با برخی سیاستها و ابزارهای فرعی و جانبی پنهان شده، ساخته، حمایت و تقویت میشود و در نهایت بر همه این سیاستها و اهداف جانبی سیاستگذار مسلط میشود. سیاستگذاری آلیاژی یک سیاستگذاری بسیار کارا و اثربخش است که با زیرکی سیاستگذار هدایت میشود و تا دستیابی به هدف و نیت نهایی سیاستگذار نیز ماهیت خود را نشان نمیدهد. در این الگوی سیاستگذاری است که زنجیره تأمین سیاستگذاری نیاز به مدیریتی نیرنگگونه دارد. الگوی سیاستگذاری آلیاژی و مدیریت زنجیره تأمین آن در نهایت به ارزش افزودهای منتهی میگرد که نیات و اهداف نهایی سیاستگذار را محقق میسازند.
با توجه به الگوی سیاستگذاری آلیاژی و زنجیره تأمین سیاستگذاری تعریفی در بالا، سیاستگذاری خارجی راهبردی دولت ترکیه به ریاست اردوغان طی یک دهه اخیر بهخصوص طی سه سال گذشته در رویدادهایی مانند جنگ قفقاز، تهدید مرزی ایران، اتحاد و روابط نظامی فشرده با پاکستان و حضور در افغانستان، حضور نظامی در عراق و سوریه و لیبی و ... را میتوان در راستای یک سیاست راهبردی و بنادین یعنی "دستیابی ترکیه به سلاح هستهای و بمب اتمی و گسترش هژمونی بر منطقه" خلاصه کرد که با سیاستها و تاکتیکهای دیگری پوشش و تقویت میشوند.
برخی مؤلفههای سیاست راهبردی دستیابی ترکیه به سلاح هستهای را میتوان چنین مورد بررسی قرار داد:
یکم - از اشغال آذربایجان تا چسبندگی پاکستان: طی دو سال گذشته فعالیتهای تهاجمی و نظامی ترکیه در کشورهای منطقه مانند: عراق، سوریه و بهخصوص آذربایجان افزایش یافته و به افغانستان نیز کشیده شده است که به صراحت میتوان از نیات سیاستگذاران ترکیهای بهویژه جناب اردوغان برای گسترشگرایی جغرافیایی سخن گفت، بهخصوص در ماجرای جمهوری آذربایجان که به روشنی میتوان آن را اشغال آذربایجان توسط ترکیه قلمداد کرد.
سیاستگذاری خارجی دولت ترکیه به ریاست رجب طیب اردوغان طی یک دهه اخیر به شدت بر کسب و افزایش قدرت رهبری در این کشور استوار بوده است. قدرتیابی مطلق اردوغان که نمادی از هژمونی بلامنازع ایشان در تحولات و تعاملات داخلی ترکیه است، در سیاستگذاری خارجی ترکیه نمود یافته و سیاستهای این کشور را به سوی سیاستگذاری تهاجمی و جنگی رهنمون ساخته است!
سیاستگذاری خارجی ترکیه به جای آنکه در چارچوبهای متداول سیاست خارجی باشد، ماهیت تهاجمی و جنگی یافته است که مصداقی از تعریف سیاست خارجی اسرائیل است گفته میشود: «اسرائیل سیاست خارجی ندارد، بلکه تنها سیاست دفاعی دارد.»1 اکنون میتوان ادعا کرد که ترکیه به رهبری اردوغان سیاست خارجی ندارد، بلکه سیاست تهاجمی و جنگی دارد.
الگوی رفتاری سیاست خارجی اردوغان به شدت تهاجمی بوده، بر گسترشگرایی جغرافیایی با استفاده از هر ابزاری حتی دستیابی به بمب اتمی استوار است. در این چارچوب است که مسئله افغانستان و همکاری نظامی نزدیک با پاکستان برای دولت ترکیه به اولویت بدل میگردد. زیرا افغانستان که جهنم اشغالگران است، بهشت معادن بِکر و با ارزشی است که یکی این معادن ارزشمند را معادن اورانیوم بهخصوص در استان هلمند افغانستان تشکیل میدهند2 که برای بازیگران جویای سلاح هسته ای مانند ترکیه بسیار جذاب و فریبنده است.
اگر جمهوری آذربایجان امروز شاهد مانور مشترک درازمدت با حضور ترکیه و پاکستان بوده و جمهوری آذربایجان به دولت دستنشانده اردوغان بدل شده است، همراهی پاکستان را نیز میتوان برای کسب فنآوری سلاح هستهای پاکستانی و اورانیوم افغانستان تحلیل کرد.
الگوی سیاست خارجی یا همان سیاست تهاجمی اردوغان سبب شده تا چرخهای از موجهای بحران و تنش در آسیای جنوب غربی بهخصوص در مرزهای ایران تکرار گردد، چرخهای که با هدف تثیبت هژمونی ترکیه در منطقه و بقای حکمرانی اردوغان در داخل این کشور دنبال میشود.
دوم – سیاستگذاری آلیاژی برای رسیدن به بمب اتمی: سیاستگذاری عمومی ترکیه در الگوی سیاستگذاری آلیاژی قابل بررسی است. در این الگوی سیاستگذاری، دولت اردوغان با طرح برخی تاکتیکهای ظاهری مانند حمایت از اوکراین در مقابل روسیه، اشغال جمهوری آذربایجان، ادعای کمک به افغانستان و پاکستان تلاش دارد تا هدف اصلی سیاستگذاری راهبردی خود یعنی دستیابی به سلاح هستهای و بمب اتمی را تحقق بخشد.
سیاستگذاری آلیاژی ترکیه که دارای هدف اصلی کسب قدرت اتمی است با برخی سیاستهای دیگر ترکیب و نمایش داده میشود تا سایر بازیگران را فریب دهند. هرچند تعداد 50 بمب اتمی ایالات متحده آمریکا در سایه جنگ سرد و توافق پیمان ناتو در ترکیه مستقر هستند3، برخی مؤلفههای سیاستگذاری آلیاژی دولت اردوغان در آسیای جنوب غربی برای دستیابی به سلاح هستهای و بمب اتمی بر ابزارهای زیر استوار است:
- برقراری روابط بسیار نزدیک با اوکراین و مخالفت شدید با اقدامات روسیه در اوکراین و شبهجزیره کریمه برای استفاده از توان فنآوری و مواد هستهای اوکراین.
- همکاری نزدیک نظامی و تسلیحاتی با پاکستان و شدت بخشیدن به دیدارهای نظامی و ... با این کشور که تنها دارنده بمب اتمی در جهان اسلام نام گرفته و همواره به فروش دانش، فنآوری و مواد لازم برای ساخت سلاح هستهای و بمب اتمی متهم بوده است.
- دشمن تراشی برای ترکیه با هدف تهییج و تحریک شهروندان ترکیه و سران اروپا برای کسب مجوز و مشروعیت ساخت سلاح هستهای. این دشمن تراشی را میتوان در سیاستهای تهاجمی علیه ایران، روسیه، ارمنستان، یونان، عراق، سوریه، مصر و عربستان به خوبی مشاهده کرد.
همکاری گسترده و شدت یافته دولت ترکیه با دولت پاکستان و مانورهای نظامی کنونی این دو کشور در جمهوری آذربایجان را میتوان بخشی از همکاری برای انتقال دانش و تجهیزات ساخت سلاح هستهای به ترکیه دانست، همان مسیری که دکتر عبدالقدیر خان برای انتقال دانش و فناوری هستهای به ایران و دیگر کشورها استفاده نمود، همچنان میتواند برای ترکیه نیز مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
سوم - حق ترکیه و تلاش برای ساخت بمب اتمی: بدون شک در عصری که برخی دولتهای خاص و البته دارای پیشینه استعماری و ستیزهجوییی دارای زرادخانه اتمی هستند، کشورهایی مانند ترکیه و ایران که از قدرتهای بزرگ منطقهای بوده و همواره مورد تهدید قدرتهای بزرگ جهانی هستند، حق ساخت و تهیه سلاح هستهای و بمب اتمی را برای خود محفوظ میدانند.
ترکیه که دارای یک سیاست خارجی تهاجمی است، در رقابت با سایر بازیگران نظام جهانی بهویژه قدرتهای بزرگ منطقه مانند: ایران، روسیه، اسرائیل، مصر و حتی عربستان و سوریه نیاز به اقتدار نظامی بلامنازع دارد. هرچند ترکیه با شراکت در پیمان ناتو و برخی مزایای این پیمان از قدرت نظامی و تجهیزات جنگی مناسب برخوردار بوده و از یارانه یا کمکهای رایگان ناتو نیز برخوردار شده است4 اما همچنان در مقابل رقیبانی مانند: ایران، روسیه، اسرائیل و حتی مصر از اقتدار هژمونیک برخوردار نیست.
اردوغان برای رفع ضعف توان هژمونیک خود طی یک دهه اخیر بارها بر حق و تمایل ترکیه برای ساخت و نمایش تسلیحات هستهای و بمب اتمی اصرار داشته است و حتی داشتن داستن بمب هستهای را برای همه کشورهای توسعه یافته امری عادی و حق ترکیه میداند.5
به صراحت میتوان اداعا کذد؛ اردوغان که خود و ترکیه را بخشی از هویت و ساختار اروپایی و غربی میدانست، طی دو دهه گذشته با بیمهری و رویگردانی از سوی آنها مواجه شده و حتی مورد تهدید برخی از اعضای اروپا مانند یونان، فرانسه و ... قرار گرفته، داشتن سلاح هستهای یا بمب اتمی را نیازی اجتنابناپذیر در سیاستگذاری راهبردی خود برای ادامه بقای حکمرانی خویش قلمداد میکند.
*
در حالی که برخی کارشناسان و تحلیلگران ایرانی از برگزاری مکرر رزمایش نظامی ترکیه با جمهوری آذربایجان و اکنون با پاکستان در درون مرزهای جمهوری آذربایجان و حتی جمهوری خودمختار نخجوان ابراز نگرانی نموده و فراموش کردهاند که جمهوری آذربایجان در حال حاضر مستعمره ترکیه و دولت علیاف نیز دستنشانده اردوغان است، نمیدانند که ماهیت اصلی سیاستگذاری خارجی تهاجمی ترکیه برای ادامه کشورگشایی خود، به دنبال تهیه و ساخت بمب اتمی است!
الگوی سیاستگذاری آلیاژی در سیاستگذاری عمومی و راهبردی ترکیه که همان دستیابی و ساخت سلاح هستهای و بمب اتمی است بر پوشش ماهیت بنیادین این سیاستگذاری با برخی تاکتیکها و سیاستهای نمایشی مانند: برگزاری رزمایش نظامی با پاکستان، جمهوری آذربایجان، تنشآفرینی در روابط ایران و دولت دستنشانده علیاف، تهدید دولت سوریه، یونان و حتی برجستهسازی بحران پناهندگان و ... استوار است. اردوغان به عنوان یک سیاستگذار اقتدارطلب همواره تلاش دارد تا هژمونی خود در داخل و خارج ترکیه را تثبیت کند، با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی موجود که اصل بقای دولت اردوغان و حتی ترکیه را تهدید میکنند، داشتن سلاح هستهای و بمب اتمی به اولویت و آرمان دولت اردوغان تبدیل شده است.
**
زنجیره اهداف اردوغان که ارزش افزوده آن را میتوان دستیابی به سلاح هستهای و بمب اتمی دانست، در قالب زنجیره تأمین اهداف سیاستی ترکیه در تحولات و مناسبات تهاجمی این دولت مشاهده میگردد.
تلاش ترکیه برای دستیابی به سلاح هستهای از سوی اردوغان به عنوان یک ابزار بازدارنده و شاید تهدیدکننده علیه رقیبان بزرگ منطقهای یعنی: ایران، روسیه، اسرائیل، یونان، مصر، عربستان، سوریه، عراق و حتی ارمنستان مورد پیگیری است.
این سیاستگذاری پنهانی دولت ترکیه میتواند به یک تنش و فاجعه بزرگ در آسیای جنوب غربی منجر شود. فاجعهای که با نقض توازن قوای نسبی کنونی منطقه، میتواند استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه بهخصوص کشورهای عربی را تهدید نموده و ادعای احیای امپراتوری ترکیه نوین را تحقق بخشد!
افشای سیاست ساخت سلاح هستهای دولت اردوغان و افزایش فشارها بر این کشور یکی از ابزارهایی است که میتواند مانع ترکیه از تنشآفرینی و تهاجم کنونی ترکیه به سایر کشورهای منطقه بوده و امنیت بیشتری برای سایر بازیگران به خصوص جهان عرب فراهم سازد.
در چنین شرایطی ضروری است که سیاستگذاران ایرانی ضمن رصد و تأمل در تعاملات و مناسبات کنونی منطقه از سوی دولت ترکیه مانند آنچه در مرزهای شمالی ایران و چالشهای اقتصادی و ارتباطی با ارمنستان و آذربایجان و گستاخی و یاوهگویی برخی سیاستمداران دولت علیاف علیه ایران رخ داده، تمرکز بیشتری بر ماهیت نهانی سیاستگذاری راهبردی ترکیه در دستیابی به سلاح هستهای داشته باشند.
منابع:
1- هینه بوش، ریموند و ساسان احتشامی. سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه. ترجمه رحمن قهرمانپور و مرتضی مساح. تهران. دانشگاه امام صادق. 1390. چاپ اول. ص 221
2- خبرگزاری آواپرس. 15 اردیبهشت 1395. به آدرس: https://avapress.com/fa/91562
3- نیویورک تایمز. 28 مهر 1398. به آدرس: https://www.nytimes.com/2019/10/20/world/middleeast/erdogan-turkey-nuclear-weapons-trump.html
4- هینه بوش، ریموند و ساسان احتشامی. سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه. ترجمه رحمن قهرمانپور و مرتضی مساح. تهران. دانشگاه امام صادق. 1390. چاپ اول. ص 156
5- خبرگزاری رویترز. 4 شهریور 1398. به آدرس: https://www.reuters.com/article/us-turkey-nuclear-erdogan-idUSKCN1VP2QN
دیدگاه تان را بنویسید