روزه سکوت این دو نفر دارد میشکند | روحانی و لاریجانی چه در سر دارند؟
لاریجانی و روحانی در دهه ۷۰ هم به یکدیگر نزدیک بوده اند. چنان که گواهی از این همراهی را هم در بخشهایی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۷۵ میبینیم که نوشته است: «.. دکتر [علی]لاریجانی، برای ترغیب دکتر [حسن]روحانی و دکتر [حسن]حبیبی، برای شرکت در انتخابات [ریاستجمهوری]پیگیری نمود.»
دو رییس سابق قوه مجریه و مقننه از زمانی که دورهی ریاستشان به پایان رسید روزه سکوت گرفته اند؛ نه در برابر رسانهها ظاهر شده اند و نه واکنش سیاسی خاصی نشان داده اند. البته این دو اخیرا پس از مدت ها توییت هایی هشدار آمیز درحوزه سیاست خارجی زده اند که ممکن است نشان از پایان سکوت سیاسی این دو باشد.
علی لاریجانی که با سابقه ۱۲ سال ریاست بر مجلس رکورد دار این منصب است، پس از رد صلاحیت غیر منتظره از سوی شورای نگهبان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری، تا مدتی به دلیل مکاتباتی که با شورای نگهبان داشت و علت رد صلاحیتش را خواستار بود، سر خط اخبار بود، نه به مراسم تحلیف سید ابراهیم رییسی آمد و نه تا چند روز پیش موضعی گرفته بود.
او چندی پیش آن هم به بهانه غیر سیاسی یعنی در واکنش به برد کشتیگیر ایرانی در صفحه توییتر خود نوشت «هیچ وقت یک ایرانی را دست کم نگیرید.» لاریجانی البته چند روز پیش به بهانه سیاست خارجه و در واکنش به جنایت تروریستی در نمازجمعه مسجد قندوز هم نوشت: «جنایت قندوز، خیلی زود هویت ساماندهی شرارت آمیز جدید در افغانستان را عیان نمود. این صحنه آرایی قدرت ها، هوشیاری عمیق تری در دیپلماسی برای حفظ منافع و امنیت ملی ایران میطلبد».
از سوی دیگر حسن روحانی هم که تا چند ماه پیش هشت سال سکاندار ریاست جمهوری کشور بود، در آخرین شب ریاستجمهوری خود در تلویزیون اعلام کرد که به کارهای علمی و فرهنگی بازخواهد گشت، اما رفت و هیچ خبری از او نشد تا حدی که نه به طور مستقیم به شایعه حقوق بازنشستگی ۳۵۰ میلیونیاش واکنشی نشان داد و نه به شکایت کمیسیون اصل ۹۰ از وی.
رییس جمهور پیشین ایران تا چند روز پیش تنها واکنشش محدود به یک پیام تسلیت در پی ارتحال علامه حسن زاده آملی و یک پیام تبریک به مناسبت نتایج تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی بود. اما همچون لاریجانی، حمله به مسجد قندوز در افغانستان، او را وادار کرد که پس از ۶۸ روز سکوت سیاسی خود را بشکند. او البته امروز نیز در توییتی با هشتگ قابل تامل «تدبیر شجاعانه» که ظن آن می رود به ماجرای مذاکرات احیای برجام اشاره دارد، نوشت: «۲۰مهر ۳۲سال پیش، شورایعالی امنیت ملی تأسیس شد. سیاست «بیطرفی فعال» در حمله ائتلاف به عراق در سال۶۹ و خارج کردن ایران از ذیل فصل۷ منشور سازمان ملل در۹۴ از تصمیمات سرنوشتساز این نهاد است هوشیاری نسبت به تحولات منطقه/جهان و #تدبیرشجاعانه برای صلح و امنیت ملی لازمه پیشرفت کشور است».
سکوت مصلحت آمیز
اما همین سکوت روحانی و لاریجانی فضا را برای برخی از گمانهزنیها درباره آینده این دو چهره باز گذاشته است. عده ای این سکوت روحانی را سکوت مصلحت آمیز برای عبور از جنجال های سنگین پیرامون او میدانند و همچون حسین کنعانی مقدم تحلیلگر اصولگرای مسائل سیاسی معتقدند که لاریجانی و روحانی در دوران نقاهت به سر میبرند و نیاز به برنامهریزی برای آینده و سپس بازگشت به عرصه سیاست را دارند.
همراهی از دهه ۷۰
لاریجانی و روحانی در دهه ۷۰ هم به یکدیگر نزدیک بوده اند. چنان که گواهی از این همراهی را هم در بخشهایی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۷۵ میبینیم که نوشته است: «.. دکتر [علی]لاریجانی، برای ترغیب دکتر [حسن]روحانی و دکتر [حسن]حبیبی، برای شرکت در انتخابات [ریاستجمهوری]پیگیری نمود.»
در خاطرهای دیگر که مربوط به سال ۷۶ است و نشان دهنده نگرانی مشترک میان لاریجانی و روحانی است، اینگونه عنوان شده: «اول وقت آقای [علی]لاریجانی، [رئیس سازمان صدا و سیما]آمد. اظهارنگرانیکرد، از جریان خودداری بعضی از سران مهم کشورهای اسلامی، از حضور در تهران، مثل مراکش و اندونزی و قزاقستان و قرقیزستان و ازبکستان و برونئی به اضافه اردن که همگی قبلاً اعلان شده بود که میآیند و احتمال اینکه در دو سه روز آینده، افراد دیگری هم به آنها ملحق شوند که احتمالاً آمریکا پشت کار است و چارهجوییکرد... ظهر آقایان دکتر [حسن]روحانی و [علی]لاریجانی آمدند و همان نگرانی مطرح شده از سوی آقای لاریجانی را مطرحکردند. پیشنهاد داشتند که من یا آقای خاتمی، با آنها تماس بگیریم و یا لااقل در مورد بقیه فکری بشودکه اضافه نشوند. خطرکمترشدن میهمانان درجه یک را میدهند. قرار شد بررسیکنند و پس از مشورت راهی ارائه دهند. سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی را آورده بودند که به بعضی از سران کشورهای اسلامی اهانتکرده و ممکن است در جلسه وزرای امور خارجه امروز، مورد اعتراض قرارگیرد و بهانهای برای نیامدن دیگران هم بشود.»
و در دوران ریاست لاریجانی در مجلس هم دیدیم که در برابر تندرویهای برخی نمایندگان برای دولت روحانی همچون بحث برجام، این علی لاریجانی بود که سعی داشت در مقابل سنگاندازیها مقاومت کند.
از حزب آبی گرم نمی شود
لاریجانی همچنین در اولین مصاحبه خود با مجله «آگاهی نو» که در مرداد ماه و پس از عدم احراز صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری انجام داد، در پاسخ به این پرسش که ممکن است حزب تشکیل دهید، گفت: «ممکن است، اما الان باید نظرات مطرح شود تا نقد کنند. چون حزبی که فقط برای قدرت باشد، دچار انشعاب و... میشود و نتیجهای حاصل نخواهد شد. حزب نیازمند پیوند ایدئولوژیک و فکری است که باید پایههای آن را بپذیرند، وگرنه تخریب میشود. در غیر این صورت مثل خیلی از احزاب ما تبدیل به دورهمی میشود. باید افراد سیاسی که دور هم جمع میشوند، بگویند ما این اندیشه سیاسی را داریم».
از سوی دیگر، اما عزتالله یوسفیانملا، از نزدیکان علی لاریجانی در اواخر شهریور ماه در گفتگو با «مثلث آنلاین» به طور قاطع اعلام کرد که تحت هیچ شرایطی لاریجانی حزبی تأسیس نمیکند.
با این حال تصمیم و سرنوشت این دو چهره سیاسی که روزی سکاندار قوه مقننه و مجریه بودند، مبهم است و همچنان معلوم نیست که موضعگیری که هر دو اخیرا داشته اند، نقطه پایانی برای سکوتی است که چند ماه اختیار کرده بودند یا خیر.
به نظر می رسد اگر این دو چهره عزمی برای شکستن سکوت و فعالیت سیاسی خود داشته باشند، احتمالا به سمت و سوی تشکیل حزب نمی روند، چراکه قاعدتا می دانند از حزب که در ایران بیشتر به گعده های چند نفره شباهت پیدا کرده، آبی گرم نمی شود. در این راستا، روحانی و لاریجانی محتمل است که همکاری فردی با یکدیگر را در پیش بگیرند، همکاری ای برای راهبری و رهبری جریان «اعتدال» در کشور در خلا آیت الله هاشمی است. اتفاقی که مستلزم عبور از سیاست های محافظه کارانه پیشین این دو است.
دیدگاه تان را بنویسید