پاسخی به اتهام نامه نماینده جبهه پایداری علیه ظریف
سید محمد هادی موسوی: برای رفع تحریم های اولیه باید اجازه مذاکرات حقوق بشری، تروریستی و منطقهای را کسب و در قبال امتیازاتی، رفع این تحریمها را از آمریکا طلب کنید / منتقدان برجام بالاخره به این حرف روحانی رسیدند که «آمریکا، کدخدای اروپاست» / برجام باعث شد آمریکا حتی فراتر از مسئله هستهای مجبور به اعطای امتیازاتی به ایران شود؛ یکی از نتایج این امتیازات، انتقال ۱.۷ میلیارد دلاری اموال مصادره شده ایران از طریق یک بانک عمانی بود / ادعا می کردند که بعد از برجام، صنعت هستهای نابود شده؛ اما ایران در مدت زمان بسیار اندکی به سطحی از صنعت هستهای بازگشت که پیش از برجام نیز در دسترس نبود.
پایگاه خبری «انتخاب» نوشت: آقای «علی خضریان» سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس در نامهای به دکتر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی، از «محمد جواد ظریف»، وزیر امور خارجه سابق کشور بابت مشکلاتی که در اجرای "برجام" به وجود آمده است، شکایت کرده و درخواست نموده موارد در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بررسی گردد.
این اتفاق مبارکی است که یک مدیر و مسئول دولتی بابت اعمال با ترک افعال خود به مردم و نمایندگان پاسخگو باشد و جناب ظریف و گروههای سیاسی باید از این شکایت استقبال کنند تا راه جهت شکایت از بقیه مقامات سابق و فعلی نیز باز شود، اما در این یادداشت، قصد داریم به موارد شکایت جناب خضری پاسخ دهیم.
الف) اولین اتهام ظریف، "بیتفاوتی نسبت به احتمال خروج دولتهای بعدی آمریکا از برجام" بوده است. جناب خضریان به نقل قولی از ظریف استناد کرده اند که گفته؛ «رئیسجمهورهای بعدی آمریکا نمیتوانند از توافق خارج شوند یا خروج آنها اثری نخواهد داشت». واقعیت این است که ماهیت حقوقی برجام برای آقای خضریان و بسیاری از فعالان و مسئولان سیاسی کشور ناشناخته است. برجام، از نظر حقوق بین المللی هیچگونه ارزش حقوقی ندارد و صرفا "قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد"، ضمانت اجرایی دارد. آمریکا در دوران ترامپ، بارها و بارها متن قطعنامه ۲۲۳۱ را زیر و رو کرد تا بتواند دستاویزی جهت "عدم اجرای تعهدات خود" بیابد، اما به دلیل ساختار حقوقی قوی این قطعنامه، نتوانست به آن استناد کند، لذا مجبور شد اجرای قطعنامه را متوقف و اصطلاحا از قطعنامه خارج (Withdraw) شود. این اقدام نه فقط برای آمریکا برای ایران نیز قابل انجام است. همچنانکه ایران، پنج قطعنامه پیشین شورای امنیت سازمان ملل در خصوص توقف غنی سازی اورانیوم را اجرا نکرد.
ب) دومین اتهام ظریف، "عدم شناخت از تفاوت و اهمیت تحریمها" است درحالیکه براساس توضیحات جناب خضریان به نظر میرسد خود ایشان، یا تنظیم کنندگان نامه ایشان، درک درستی از ماهیت تحریمها ندارند. ایشان مدعی شدند که ظریف «تصور میکرد که با رفع تحریمهای شورای امنیت، دیگر تحریمهای آمریکا اثر نخواهد کرد». در حالیکه در متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ چنین چیزی وجود ندارد. قطعنامه رفع تحریم، به صراحت تعهدات اعضای مختلف من جمله سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا را ذکر کرده و رفع تحریمهای سازمان ملل تناقض یا تضادی با رفع تحریمهای آمریکا ندارد و این دو کاملا مستقل هستند. گرچه براساس قطعنامه مزبور، دولت آمریکا، چه ترامپ و چه اوباما، متعهد به لغو/توقف تحریمهای هستهای ایران هستند. حال اینکه دولت ترامپ با قلدری، قطعنامه شورای امنیت را اجرا نمیکند، مشکل از آنهاست نه مذاکره کنندگان داخلی، همچنانکه ایران نیز قطعنامههای قبلی را اجرا نکرد. ایشان عدم همکاری بانکهای غیرامریکایی را سندی بر عدم آشنایی ظریف دانسته اند. درحالیکه بد نیست بدانیم اکثر بانکهای بین المللی یا سهامدار و مالک آمریکایی و یا روابط گسترده مالی با نظام بانکی آمریکا دارند و از آنجا که برجام و قطعنامه مربوطه، صرفا "تحریمهای ثانویه هستهای ایران" را لغو یا متوقف کرده بود لذا دسترسی ایران به نظام بانکی امریکا و دلار، با برجام میسر نبوده و نیست چرا که تحریمهای اولیه و دلاری ایران پیش از موضوع هستهای وضع شده و اختیار رفع آن صرفا در دست کنگره آمریکا است. چنانچه جناب خضریان و دوستان علاقهمند به رفع چنین مشکلی هستند باید اجازه مذاکرات حقوق بشری، تروریستی و منطقهای را کسب و در قبال امتیازاتی، این رفع تحریمها را از آمریکا طلب کنند. تیم قبلی مذاکره، اجازه چنین مذاکراتی را نداشت لذا توقع همکاری بانکهای بزرگ بین اللملی با نظام بانکی ایران نیز نابجا است.
ج) سومین اتهام ظریف؛ "عدم فهم از دورههای مختلف تحریمی و علت پیروی اروپا از آمریکا" بوده و به زعم جناب خضریان، به دلیل عدم شناخت از قانون تحریمهای ایران و لیبی (ایلسا) تیم مذاکره کننده ایران، شرکتهای اروپایی بعد از خروج آمریکا از برجام، بدون دادن یک ریال جریمه، از ایران خارج شدند.
لازم است متذکر شویم که قانون تحریمهای ایران و لیبی (ایلسا) از سال ۲۰۰۶ وجود ندارد و به قانون تحریمهای ایران (ایسا) تغییر نام داده است. طبق این قانون، هر شرکتی که در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کند مشمول تحریم آمریکا خواهد شود. گرچه این قانون در زمان تصویب خود در سال ۱۹۹۵ نیز نتوانست جلوی ورود شرکتهای اروپایی به ایران را بگیرد لکن در متن برجام و قطعنامه مربوطه، کلیه بندهای این قانون که در تضاد با برجام و مانع سرمایه گذاری شرکتهای اروپایی در صنعت نفت ایران بود، از طرف دولت آمریکا، متوقف شد. حتی تمدید این قانون در نوامبر ۲۰۱۶ و پس از اجرایی شدن برجام نیز تاثیری در حضور شرکتهای اروپایی و آسیایی در ایران نگذاشت، چه اینکه چند ماه پس از آن اولین قرارداد نفتی بین ایران و شرکت توتال فرانسه بسته شد. پس از آن نیز قراردادهایی با شرکتهای چینی و روسی منعقد گردید.
همچنین، جناب خضریان خروج شرکتهای اروپایی بدون پرداخت جریمه را یکی از ایرادات برجام و آقای ظریف دانسته اند. لازم به ذکر است که اولا هیچ کشوری، یک سرمایه گذار را جریمه نمیکند چرا که امنیت سرمایه گذاری کاهش مییابد، ثانیا بزرگترین جریمه یک سرمایه گذار، عدم بازپرداخت سرمایه گذاری در زمان مقرر است از این رو براساس قراردادهای جدید نفتی (IPC) شرکت توتال فرانسه بابت ۶۰ میلیون دلار سرمایه گذاری که در فاز ۱۱ پارس جنوبی انجام داده، نه تنها هیچگونه وجهی دریافت نکرده بلکه تا سالها باید منتظر به ثمر رسیدن این پروژه باشد تا بتواند سرمایه خود را بازیابی کند از این رو چندین برابر مبلغ سرمایه گذاری، این شرکت زیان دیده است. اما بد نیست جناب خضریان بفرمایند چرا شرکتهای چینی و روسی که شریک استراتژیک ایران هستند، ایران را ترک کردند؟
زمانیکه روحانی گفت؛ «آمریکا، کدخدای اروپا است» همفکران آقای خضریان این حرف را عدم اعتماد به خدا تعبیر کردند درحالیکه اکنون خود معترف به این هستند که کشورهای اروپایی بدون اجازه آمریکا نمیتوانند کاری انجام دهند.
د) چهارمین اتهام وزیر سابق امور خارجه، "عدم تسلط به متن برجام در مورد بازگشتپذیری تحریمها" است. آقای ظریف گفته بود: «درصورت بازگشتپذیری، توافقات باقی خواهد ماند و کسی نمیتواند مانع آن شود». جناب خضریان معتقدند که برگشت پذیری قطعنامه شامل تحریمهای آمریکا و اروپا نمیشود و این نشان از عدم تسلط آقای ظریف است. در حالیکه تحریمهای آمریکا و اروپا براساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل لغو شده اند وگرنه خود برجام هیچگونه تعهد اجرایی برای طرفین ندارد و حنی به صورت رسمی و مانند یک معاهده، توسط وزرای خارجه کشورهای عضو آن، امضا نشده است. به عنوان مثال، رفع تحریمهای اروپا به استناد تحریمهای سازمان ملل متحد بوده است و زمانیکه قطعنامه تحریمی ایران در سازمان ملل صادر شود، دیگر کشورها موظف به تبعیت از متن آن در مورد واثق بودن توافقات قبلی دارند.
ه) پنجمین اشکال دکتر ظریف، "عدم تسلط به متن در حوزه رفع تحریمها" بوده و از نظر آقای خضریان علاوه بر باقی ماندن تحریمهای اولیه و یا تحریم مهمی همچون محدودیت استفاده از چرخه دلار (U-Turn) در برجام، براساس پانوشت ۱۴ و ۱۶ پیوست دوم برجام، تحریمهای آمریکا صرفاً برای افراد خارجشده از لیست تحریم متوقف میشد و افراد باقیمانده در لیست تحریم ((SDN list) همچنان شامل تحریم بودند. همچنانکه در بند (ب) شرح داده شد، برجام، صرفا در خصوص رفع تحریمهای هستهای ثانویه ایران بوده و تحریمهای دلاری و حقوق بشری و تروریستی که به صورت U-Turn و لیست SDN اعمال میشدند قابل رفع نیست. جالب است که تحریم دلاری ایران بیش از ۴۰ سال قدمت دارد. این بدان معنی است که عدم دسترسی به دلار و نظام بانکی آمریکا معلول مسئله هستهای نبوده که قرار باشد با برجام، رفع شود.
لیست تحریم آمریکا یک لیست بلند بالا از افرادی از تمام کشورهای دنیا است. بسیاری افراد یا سازمانهایی از متحدان نزدیک آمریکا نیز در این لیست قراردارند. خروج تمام افراد از این لیست نه شدنی است و نه تاثیری در اجرای برجام داشته و دارد. افراد حقیقی و حقوقی که بایست در جریان برجام از تحریم خارج میشدند دقیقا طبق برنامه، خارج شدند.
جالبتر اینکه برعکس ادعای جناب خضریان، آمریکا سیستم جدیدی جایگرین U-Turn را پس از برجام اجرایی نمود که باعث دسترسی ایران به دلار، در خارج از کشور آمریکا می شد. اقدامی که با خشم کنگره آمریکا مواجه و دولتمردان آمریکایی را بارها به جلسات استماع کنگره کشاند تا دلیل این مجوز را توضیح دهند. این بدان معناست که آمریکا فراتر از مسئله هستهای مجبور به اعطای امتیازاتی جهت تسهیل تجارت دلاری با ایران شد. یکی از نتایج این مجور، انتقال ۱.۷ میلیارد دلاری اموال مصادره شده ایران از طریق یک بانک عمانی بود.
و) "تناقض در رعایت خطوط قرمز رهبری" یکی دیگر از اتهامات وزیر امور خارجه است. علیرغم جنجال دلواپسان، با بررسی اقدامات ایران و شرح فعالیتهای هستهای و دیپلماتیکی که در مراجع مختلف منجمله گزارشهای کمیسیون امنیت ملی مجلس ارائه شده، نشان میدهد صرفا یکی از خطوط قرمز رهبری (شرط ۲ و عدم تحریم به هر شکل و با هر بهانه ای) نقض شد که اجرای این شرط نیز در واقع غیر عملی بود چرا که ما در مورد مسئله هستهای با غرب به توافق رسیده بودیم و آنها تعهدی بر عدم تحریم در سایر حوزهها نداشتند.
ز) اتهام بعدی از نظر جناب خضریان، "تناقض در مورد اثر تحریمها بر فروش نفت" بوده است. آقای خضریان به این جمله ظریف که گفته؛ «اگر توافق ژنو یا برجام نبود، فروش نفت ایران صفر میشد» اعتراض نموده و گفته اند حتی آمارهای وزارت انرژی آمریکا خلاف این را ثابت میکنند. متاسفانه عدم آشنایی ایشان با تحریمها ناشی از این سوتفاهم شده است. براساس طرحی که در ژانویه ۲۰۱۳ در اتحادیه اروپا تصویب شد قرار بود" صادرات نفت ایران به صفر برسد" همچنین قطعنامهای که در کنگره آمریکا در ژولای سال ۲۰۱۳ و درست چند روز قبل از تنفیذ حسن روحانی، تصویب شد که طبق آن، "صادرات نفت ایران در مرحله اول به زیر یک میلیون و پس از آن به صفر میرسید". توافق ژنو باعث توقف هر دو تحریم شد. در حقیقت اگر توافق ژنوی در کار نبود، صادرات نفت ایران به صورت رسمی به صفر میرسید.
ح) آخرین اتهام جناب ظریف این است که "زمان بازگشتپذیری ایران" را درست پیش بینی نکرده است. ایشان به این جمله ظریف استناد کرده اند که گفته بود؛ «میگویند اثر بازگشت تحریمهای آنها یکشبه است که نیست و به سالها زمان نیاز دارد، اثر بازگشت ما میتواند زودتر باشد، زیرا اگر نقض عهد کنند کار ما با پیچ و مهرههاست»، اما استدلال ایشان در اتهام زنی به آقای ظریف، خروج کشورهای اروپایی از ایران پس از اعمال مجدد تحریمها توسط ترامپ بوده است!
اولا باید گفت اثر بازگشت تحریم با بازگشت به تحریم متفاوت است و همانگونه که جناب ظریف گفته اند تاثیر گذاری کامل تحریم حداقل یکسال زمان بر است گرچه بار روانی تحریم از همان روز اول میتواند اقتصاد را متاثر کند. شاهد ادعای ظریف بازگشت ایران به تعهدات پیشابرجامی است. ایران در کمتر از یک هفته، غنی سازی اورانیوم بیش از ۳.۵ درصد را راه اندازی کرد. همچنین در زمان بسیار اندکی، غنی سازی ۶۰ درصد را اجرایی نمود. حتی راه اندازی و تست سانتریفوژهای نسل ۹، که حتی در برجام نیز به آنها اشاره ای نشده است، در زمان بسیار اندکی اجرایی شد. این درحالی است که دلواپسان بارها مدعی شدند که بعد از برجام، صنعت هستهای و تحقیق و توسعه نابود شده است، اما برخلاف تصور دلواپسان داخلی و غرب، ایران در مدت زمان بسیار اندکی به سطحی از صنعت هستهای بازگشت که پیش از برجام نیز در دسترس نبود.
در پایان باید پرسید اگر آنچه ظریف انجام داده اشتباه بود چرا این دولت بارها اصرار کرده که به دنبال ادامه مذاکرات وین، در مسیر اجرای برجام به همان شکل قبلی است؟
دیدگاه تان را بنویسید