سیاستهای تهران و آنکارا در قبال باکو
صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: امروز ایران به عنوان ام القرای تشیع و فرهنگ ایرانی متکی بر عاشورا و نوروز در حیات تاریخی خویش با جدی ترین خطرات مواجه است. در حالی که در شرق آن فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی با خطر مواجه شده در شمال غربی آن تشیع، این مهمترین ابزار نفوذ و حضور، به حاشیه رانده شده و تکیه بر قومیت به ابزار پیروزی بر ارمنستان و تهدید برای ایران تبدیل شده است.
شطرنج سیاست بازنده و برنده آنی ندارد. در صحنه سیاست هیچ تحول و رودیداد آنی نداریم. تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در طول زمان بسترسازی شده است و در سیر خود منجر به تغییرات می شود.
تحولات روی داده درقفقاز جنوبی و بطور مشخص پیروزی آذربایجان در آزادسازی اراضی اشغالی و به تبع آن اثرات مترتب این تحول بر ایران و ترکیه از این نگاه کلی مستثنا نیست.
قفقاز از دیرباز بخشی از ایران فرهنگی بوده است که در نتیجه جنگ تلخی که محاسبه هماوردی در آن مدنظر واقع نشد از حاکمیت سیاسی ایران جدا شد. نگاه آرمانی برآمده از فرهنگ عاشورایی چون چالداران مانع از دیدن واقعیت اقتصاد قدرتمند و قدرت عظیم نظامی روسیه شد و نتیجه آن قراردادهای گلستان و ترکمنچای شد.
چهار دهه است که نگاه ما در کشور داری درگیر نگاه آرمانی کربلاست. بی شک عاشورا که نقطه اوج حماسه در ابعاد مختلف است، در عمق خود یک تراژدی است. هیچ عقل سلیمی در امر کشور داری آرزوی تکرار عاشورا را ندارد.
امروز ایران به عنوان ام القرای تشیع و فرهنگ ایرانی متکی بر عاشورا و نوروز در حیات تاریخی خویش با جدی ترین خطرات مواجه است. در حالی که در شرق آن فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی با خطر مواجه شده در شمال غربی آن تشیع، این مهمترین ابزار نفوذ و حضور، به حاشیه رانده شده و تکیه بر قومیت به ابزار پیروزی بر ارمنستان و تهدید برای ایران تبدیل شده است.
درک موقعیت خود بخشی از موفقیت است. به هنگام فروپاشی، وزیر امور خارجه وقت ایران هنگامی که پا به باکو گذاشت اعلام کرد ما از دروازه مسکو وارد باکو شدیم این در حالی بود که آنکارا از دروازه باکو و در هماهنگی با واشنگتن وارد جمهوری آذربایجان شد و توانست طی سه دهه تلاش در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به جایگاهی دست یابد که امروز مهمترین شریک راهبردی باکو شود.
بسترسازی برای تقویت قومیت و به حاشیه راندن تشیع مهمترین برنامه آنکارا برای حضور و تثبیت موقعیت خویش در سایر عرصه ها بوده و و باکو نیز با آن مخالفتی نداشته است.
در حالی که ما دلخوش به روایت تاریخی خود از قفقاز و در نوستالوژی از دست دادن سرزمین های تاریخی خود بودیم، جمهوری آذربایجان روایت خود از تاریخ این جمهوری را ساخته و آذربایجان را نه بخش جدا شده از مام مهین بلکه سرزمینی عنوان کرده که در توافقی میان ایران و روسیه به دو بخش تقسیم شده و مشاهیر و پادشاهان ایرانی را مصادره به مطلوب کرده و نسلی را تربیت کرده است که امروز خوانشی خلاف از تاریخ واقعی آن دارند. جمهوری آذربایجان در کنار تغییر و تحریف تاریخ، خود را عزادار از دست دادن قراباغ و بیست درصد از خاک اصلی نکرده و توانسته است با رشد اقتصادی و سیاست چند وجهی و متوازن از این شکست پلی برای پیروزی بسازد.
آذربایجان رها شده از تفکرات مارکسیستی، با رویکردی سکولار و با انتخاب اقتصاد آزاد در فرآیندی طولانی و با تکیه بر منابع عظیم نفتی و گازی خود توانسته با دریافت چراغ سبز از مسکو و با قدرتی که بدان دست یافته بود، با حمایت و کمک های مستشاری ترکیه در جنگی 44 روزه نه تنها بخش عمده سرزمین های اشغالی خود را آزاد کند، بلکه در سایه بازیابی روحیه ملی و قدرت و پشتیبانی ها به هر آن کس که او را تهدید می کند، پاسخی بیش از ظرفیت خویش بدهد.
ما به عنوان ایران در حالی که همه نقاط پیرامونی با توجه به تحولات منطقه ای و بین المللی رویکردها و نگاه خویش را تغییر می دادند در جایی ایستاده ایم که چهل سال پیش ایستاده بودیم و این ایستایی در سیاست، سبب اصلی بحران هایی است که ایران در ابعاد داخلی و خارجی گرفتار آن است.
به هر حال عدم درک تغییرات و اتخاذ سیاست های منطبق بر آن شرایطی بر ایران تحمیل کرده است که در قیاس میان ایران و همسایگانش در ابعاد مختلف میزان موفقیت و عدم موفقیت کشور را در عرصه های مختلف آشکار می کند.
ما تنها در ژئوپلتیک قفقاز بازنده نشدیم. این بازندگی مدت هاست در بغداد، دمشق و ... علائم خود را نشان داده و پس از این بیشتر نشان خواهد داد. در حال حاضر نسبت به تغییرات ژئوپلتیکی با مواضعی که از سوی مسکو و ایروان اتخاذ شده است تغییرات ژئوپلتتکی همچنان که در جنوب با تکمیل خط لوله انتقال انرژی از مزیت های استراتژیک ایران خواهد کاست، در شمال نیز ما را در تنگنای استراتژیک قرار داده و فرصت های گذشته را به تهدید تبدیل خواهد کرد. دردناک تر آن که این تحولات بیش از آن که حاصل توطئه دشمنان ایران باشد، نتایج سیاست های اشتباه چهار دهه گذشته ماست. ما به عنوان ایران، معادله بازی در نظام بین الملل و در روابط منطقه ای را درک نکردیم و در دوری باطل به دور خود چرخیدیم. نه جام زهر و نه برجام، ما را بیدار نکرد. در کنار تداوم خصومت میان تهران و واشنگتن و با شرایط ایجاد شده در مرزهای پیرامونی و گرک های زخم خورده تاریخی که بزرگی و منابع عظیم آن برای آنان محل حسد و تهدید بوده است و با مد نظر قرار دادن حضور اسرائیل در جنوب و شمال ایران، اگر ما به عنوان ایران و ایرانی موقعیت و حجم خطر را درنیابیم، بیم آن می رود که جام زهر و برجام برایمان آرزو شود.
و اما در تحلیل تحولات قفقاز باید دقت کرد که بازیگر اصلی این تحولات مسکو بوده است و بدون موافقت روس ها امکان نداشته و ندارد تحولی به این وسعت تاثیرگذاری در این منطقه رخ دهد. در کنار آن تحولات اقتصادی و توسعه آذربایجان در کنار وسعت و جمعیت و زیرسازی بنیادی و از همه مهمتر قرار داشتن باکو در موضع کشوری که بخشی از خاک آن اشغال شده، آذربایجان را در شرایطی قرار داد که پیروزی در جنگ برایش امکان پذیر شد. در تحلیل پیروزی باکو بر ایروان، نباید حضور داعش و اسرائیل در جمهوری آذربایجان آن قدر بزرگ شود که ما را از درک صحیح علل این تحول باز دارد. در عرصه خارجی مهمترین حامی باکو آنکارا بوده و طبیعی است که بیشترین سود این پیروزی نصیب ترکیه شود. در روند طولانی بحران قفقاز آنکارا همواره در کنار باکو بوده و در آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان، ترکیه با قرار گرفتن در کنار باکو، ضمن تعقیب منافع و سیاست های خود، در تمامی عرصه ها در کنار باکو ایستاده و از هر گونه کمکی به این کشور دریغ نکرده است.
دقت کنیم در روند پیروزی باکو بر ایروان، بخشی که در ایران به داعش و اسرائیل بیش از وزن آنها، قدرت تاثیرگذاری قایل است، در واقع تلاش دارد ضمن سرپوش گذاشتن به علل شکست سیاست های خود، به رقیب و عامل اصلی خارجی پیروزی جمهوری آذربایجان که ترکیه است نپردازد. اتهام متقابل قاچاق مواد مخدر در کنار ملاحظات خاص خود در همین نگاه ارزیابی می شود.
متاسفانه سیاست های تک بعدی اتکا به مذهب در گسترش دامنه نفوذ ایران، ما را در جمهوری آذربایجان هم از تاثیرگذاری مذهبی دور کرد و هم فاکتور اصلی پیروزی را تکیه بر قومیت در این جمهوری قرار داد. البته باید توجه وافر داشت در جمهوری آذربایجان، ترکیه هم در تضعیف نقش مذهب تشیع و هم در تقویت عامل قومیت، نقش اساسی داشته و در فرآیند آن نقش راهی فراتر از این جمهوری دارد. اگر مشکلات ایران در بعد هسته ای حل نشده و بطور مشخص عادی سازی روابط تهران و واشنگتن شکل نگیرد باید انتظار داشت تحریکات قومی و در این میان پان ترکیسم به مهمترین ابزار باکو و آنکارا علیه ایران با توجه به شرایط مورد استفاده قرار بگیرد.
گام برداشتن ایران در مسیرگذشته با توجه به صدمات وسیع تحریم ها در همه ابعاد بر کشور، می تواند کیان ایران را با جدی ترین خطر ممکن مواجه سازد. لذا بر همه دلسوزان و دغدغه مندان ایران واجب است که نسبت به دور کردن کشور از این خطر تلاش مضاعف کنند.
نکته آنکه
ترکیه در بهترین شرایط روابط، رقیب ماست. ترکیه نه تنها در جمهوری آذربایجان، بلکه در عراق و سوریه و... در مقابل ما ایستاده و جنگ نیابتی در سوریه حاصل این نگاه حاکم بر آنکارا نسبت به ایران بوده است. با این وجود همواره باید تلاش شود در کنار توسعه روابط از تبدیل این رقابت به تضاد و. ... جلوگیری شود. هدف نهایی دشمنان ایران و ترکیه راه اندازی جنگ میان تهران و آنکاراست که بدنبال آن بستر اجرایی سایکس پیکو جدید می تواند در خاورمیانه آماده شود.
دیدگاه تان را بنویسید