«نامه نیوز» گزارش میدهد
دست از زندگی خصوصی مردم بردارید
صاحبان تریبون قبلا 50 درصد از وقت خود را صرف ایراد گرفتن به زندگی مردم و 50 درصد دیگر را خرج نقد دولت میکردند، با تغییر دولت اما انگار همه زمان و انرژیشان را برای وارسی زندگی مردم گذاشتهاند!
گروه سیاست نامه نیوز- بخش عمدهای از آنچه صاحبان سخن و منبر این روزها میگویند مربوط به مردم است و زندگی خصوصی آنان، گویی که هیچ مساله مهمتری در کشور وجود ندارد. یک روز مساله فرزندآوری است و آن جوانی که به هزار دلیل در تامین زندگی خود مانده و میلی به فرزندآوری ندارد در جایگاه متهم قرار میگیرد. روز دیگر آن دختری که قصد دوچرخه سواری، بدنسازی و در کلا زندگی دارد ، انگ میخورد.
این رویه حتی صدای روحانیون را نیز درآورده است، شاهد آنکه محمدتقی فاضل میبدی استاد حوزه علمیه در گفتوگویی با تاکید بر اینکه کشور مسائل مهمتری دارد، گفته بود که نمیدانم درد اینها چیست؟!
مساله اما آنقدرها هم پیچیده نیست که ندانیم. خداروشکر که جامعه ایرانی به قدری آگاه، تحصیلکرده و اتفاقا پیگیر اخبار و سیاست است که این طور رویهها را به درستی ردیابی کند. کافی است در نظر داشته باشیم که کشور به دو بخش جامعه و حاکمیت تقسیم میشود. تا روحانی بود و دولت میدیدیم که آقایان از طریق تریبونهای خود از منبر گرفته تا صداوسیما و رسانههای مکتوب یا حتی کاربران همسو در فضای مجازی وقت و انرژی خود را بین این دو بخش تقسیم کرده بودند. یعنی همان قدر که به دولت ایراد گرفته و به قول خودشان نقد میکردند، به مردم و زندگی خصوصی آنها هم کار داشتند.
آنچه اکنون تغییر کرده اما این است که دوران روحانی تمام شده و دولتی مستقر است که هم همسو است و هم اول کار. لذا نقد به آن را جایز نمیدانند. همین است که هرچه میگویند حول محور مردم است و زندگی آنان.
رویهای که حتما تبعات و آسیبهای گستردهای خواهد داشت. اینکه سخنرانی در یک شهر خواستار قانون وضع کردن برای منع دوچرخه سواری زنان شده و آن را حرام میخواند و سخنرانی در شهر دیگری هر مزاحمتی برای زنان را ناشی از پوشش خودشان میداند و دیگری هم به جای توجه به دغدغههای اصلی مردم که عمدتا حول محور معاش است، نگران ارائه خدمات پزشکی از سوی پزشک مرد است؛ این پیام را به جامعه میدهد که فاصله عمیقی بین واعظان و مردم ایجاد شده است.
ایجاد شکاف بین مردم و سخنرانان و صاحبان تریبون مساله حائز اهمیتی است که باید تا دیر نشده به آن پرداخت. وقتی آقایان یک نفر را به خاطر بدحجابی و امثال آن هرزه میخوانند، مردم میپرسند که کجای قرآن چنین چیزی گفته شده یا کدام یک از ائمه و معصومین چنان نگاهی داشته که امروز بر مبنای آن این حرفها را میزنید.
نکته دیگر اینکه اینگونه تندرویها برای بیان کنندگان این حرفها نیز نتیجه عکس خواهد داشت. زیرا مردم بین این گروه از افراد و مسئولان و مقامات ارشد در کشور تفکیک قائل میشوند. مردم حواسشان هستند که نسبت دادن هرزگی به زنان مردم درحالی داده میشود که رهبر انقلاب در سخنانی گفته بود: «برخی از اینها خانمهایی بودند که در عرف معمول به آنها بدحجاب میگویند. رد کردن اینها مصلحت و حق نیست. دل متعلق به این جبهه است. جان دلباخته به این اهداف و آرمان ها است حالا نقصی دارد. مگر من نقص دارم. نقص او ظاهر است، نقص این حقیر باطن است. گفتا شیخا من آنچنان گفتی هستم آیا تو چنانکه مینمایی هستی».
مردم یادشان است که سردار شهید سلیمانی هم این گروهی که بدحجاب خوانده میشوند را خواهران خود میدانست. بنابراین میپرسند آیا انگ زدن و صفتها ناپسند دادن به اینها خود مصادق گناه نیست؟ مثال دیگر اینکه وقتی مقام رهبری بارها در دیدار با ورزشکاران میزبان بانوان ورزشکار نیز بودهاند چطور یک روز با اسب سواری زنان مشکل دارید، یک روز فلان رشته ورزشی را ممنوع میکنید، یک روز به دوچرخه سواری ایراد میگیرید و ... .
سوال و مساله اساسی مردم این است که چرا تا این اندازه در زندگی آنان دخالت کرده و مسائل مهمتر کشور که اتفاقا در اختیار بخش دولتی است را رها کردهاید. آیا این رویه شایسته و سزاوار مردمی است که با این حجم از مشکلات و تنگناها ساخته و صبوری میکنند؟ مردمی که مشکلاتی را تاب آورده و میآورند که از قضا مسبب خیلی از آنها اشتباهات و تصمیمات نابجای مسئولان است. این حق است که به جای نظارت بر آنچه که باید، زندگی خصوصی مردم را زیر ذرهبین گذاشته و چون مطابق سلیقهتان نیست، هر روز آن را سختتر کنید.
آیا این گرانیها روز افزون را نمیبینید؟ کم شدن ارزش پول ملی را متوجه نمیشوید؟ چطور این همه انتصاب شائبه دار که نشانهای از کارآمدی و تخصص گرایی در آن نیست، را نادیده میگیرید؟ مردم خواسته زیادی ندارند فقط میگویند که گاهی وقتها نگاهی هم به بخش اجرایی داشته و ایراداتش را ببینید و بگویید تا تعادل برقرار شود.
دیدگاه تان را بنویسید