روغن هست اما کم است!
روغنها در فروشگاهها و مغازهها مقابل چشم مردم قرار گرفته است اما مراکز عرضه عمده و بنکداری با کاهش روغن مواجهاند.
ماجرای این گزارش از یک شایعه شروع شد شایعهای که میگفت روغن در بازار کم است. در هفتههای اخیر برای پیگیری این خبر از طرق مختلف اقدام کردیم که نتیجه آن تهیه دو گزارش شد با عناوین بازار روغن در آرامش است و کمبود روغن در بازار ایران جدی است؟ که هر دو را میتوانید در خبرگزاری مهر ملاحظه کنید.
با اینکه به طور مفصل در این دو گزارش موضوع را مطرح کرده و به آن پرداخته بودیم اما هر روز اخبار متناقضی از وضعیت روغن در بازار به گوش میرسید. تا اینکه تصمیم گرفتیم برای بررسی دقیقتر گزارشی میدانی از وضعیت موجودی این کالا را در بازار تهران بررسی کنیم.
توسل به بررسیهای میدانی برای حل تناقضات
ابتدا برای اینکه واقعاً متوجه شوم وضعیت روغن در سطح شهر چگونه است به سوپر مارکتی های اطراف منزل و محل کار رفتم. در بدو ورود به این سوپر مارکت ها قفسههای پر از روغن را میشد مشاهده کرد که نشان میدهد وضعیت بازار روغن به ظاهر در آرامش است. راستش را بخواهید نیاز به روغن ندارم اما با این حال قفسهی روغنها را ورانداز میکنم همین تعلل من پای قفسهی روغن موجب میشود تا صاحبان مغازه بگویند روغن داریم اما کم است برای همین زیاد نمیتوانی برداری نهایت دو یا سه عدد.
چون در خاطرم هست که در دولت گذشته روغن را با دیگر اقلام مواد غذایی عرضه میکردند از مغازه دار میپرسم روغن را با تن ماهی یا رب و غیره میفروشد یا اینکه. … هنوز ادامه جمله را نگفته مغازه دار میخندد و میگوید نه الان روغن را بدون اقلام دیگرمی فروشند اما به دلیل آنکه دیر به دیر روغن به مغازه میرسد نمیتواند تعداد بالا بفروشد و نهایتاً دو یا سه عدد.
این دیر به دیر رسیدن کارتنهای روغن را مغازه داران مختلف مطرح میکنند. ظاهراً ماجرا به اینگونه است که بر اساس اعلام تقاضا روغن به دستشان نمیرسد ولی باز اینگونه نیست که نباشد و کمبودی در مغازهها حس شود. شاید هم علتش این است که تقاضا برای روغن از سوی مشتریان زیاد نیست و هرکس بر اساس نیازش یک یا دو عدد خرید میکند.
برای بررسی دقیقتر وضعیت بازار به سمت فروشگاههای زنجیرهای بزرگ و کوچک که این روزها در سطح شهر تهران پراکنده هستند مراجعه میکنم فروشگاههای نام آشنایی که در این ایام پر از مشتری است.
وارد یکی از این فروشگاههای بزرگ زنجیرهای میشوم ابتدا پیدا کردن قفسههای روغن برایم سخت میشود به ذهنم خطور میکند که نکند در این فروشگاه اصلاً روغن از نوع مایع و جامد نباشد ولی جلوی پایم چند بسته روغن را می بینم که روی آنها بزرگ قیمت همراه با تخفیف نیز درج شده است.
اصلاً به این فروشگاه به این بزرگی نمیخورد که فقط در یک گله جا چند عدد روغن را روی زمین گذاشته باشند و این همان قفسههای روغن باشد. با کنجکاوی بیشتر فروشگاه را طی میکنم تا بالاخره قفسههای روغن را پیدا میکنم در قفسه انواع روغن از مارک و برندهای داخلی و خارجی، جامد و مایع سرخ کردنی و پخت و پز را میشود دید. خیالم راحت میشود که روغن هست به اندازه کافی هم هست حداقل ظاهر ماجرا این را نشان میدهد.
با گوشی موبایلم مخفیانه چند عکس میگیرم که مسئول غرفه متوجه میشود جلو میآید و میگوید خبرنگاری؟
از اینکه متوجه عکس گرفتنم شد جا میخورم. جلو میآید. در این فاصله به ذهنم خطور میکند که یک بهانهای برای کارم پیدا کنم که میگوید نگفتی؟ خبرنگاری؟ پاسخ میدهم بله.
میگوید روغن در انبار کم است اما به ما از مدیریت گفتهاند هرچه داریم باید در معرض دید عموم قرار بگیرد. کار خوبی کردی که عکس گرفتی حتماً یک گزارش تهیه کن و بگو روغن در بازار موجود است تا مردم احساس ناامنی نکنند.
از او که آقایی قد بلند است سوال میکنم با این تفاسیر که گفتی آیا میتوانم به هر تعداد که روغن میخواهم خریداری کنم؟
جواب میدهد بله ولی بیشتر از دو تا برندار که در هنگام تسویه حساب حتماً مورد سوال واقع خواهی شد که چرا دو تا بر داشتی.
هنگام صحبت با متصدی چشم میگردانم می بینم خانوادههایی هستند که می آیند دو یا حتی سه قوطی روغن مایع یا حلب بر میدارند.
از او تشکر میکنم که با من همکاری کرد و از فروشگاه خارج میشوم. به سراغ دیگر فروشگاههای زنجیرهای میروم فروشگاههای کوچکتر.
قیمت روغن در فروشگاههای زنجیرهای کوچک، ۳۰ هزار تومان گرانتر!
در قفسههای این فروشگاهها نیز روغن وجود دارد اما به نسبت فروشگاههای بزرگ کمتر است. نکته جالبی که در یکی از این فروشگاههای زنجیرهای کوچک با آن مواجه میشوم این است که روغن حلب جامد که در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ ۶۰ هزار تومان قیمت خورده بود در این فروشگاه ۹۳ هزار تومان قیمت خورده و با تخفیف ۹۱ هزار تومان به مشتریان عرضه میشود.
با دیدن این صحنه از فروشگاه خارج میشوم به خود متذکر میشوم که هرگز از این فروشگاهها خرید نکنم.
دیدگاه تان را بنویسید