ناگفته های ظریف؛ از لو رفتن فایل صوتی تا پیشنهاد کناره گیری به روحانی
صبح نو/ در سالگشت انتخابات 1400صبح نو مصاحبه ای با ظریف را منتشر کرد که در آن ظریف به بیان ناگفته هایی از زمان صدارتش در وزارت خارجه پرداخت. وی در این مصاحبه جزئیاتی از لو رفتن فایل صوتی و همچنین پیشنهاد کناره گیری به روحانی را بازگو می کند

بخش های مهم اظهارات ظریف
*بعد از اتفاقاتی که اواخر سال96(دیماه) رخ داد، معتقد بودم بهعنوان وزیر خارجه نباید ادامه بدهم.
*{بعد از اتفاقاتی که اواخر سال96(دیماه)} به آقای دکتر روحانی پیشنهاد دادم که شما هم کنار بکشید چون شیب کشور از الان بهسمت بدی دارد میرود.
*{بعد از اتفاقاتی که اواخر سال96(دیماه) خطاب به روحانی} اگر کنار نمیکشید لااقل ما چند نفر(چند وزیر دولت) را کنار بگذارید و دولت «وحدت ملی» تشکیل بدهید
* معتقد بودم از ابتدای سال97 باید کنار برویم؛ حتی با حضرت آقا دراینباره صحبت کردم.
* اولینباری که برای انتخابات1400 به من مراجعه شد، سال1392 بود؛ مخصوصا بعد از موفقیت توافق ژنو
* در تابستان 99دوست دیگری در چارچوب «علائم ظهور» آمد{در مورد کاندیداتوری من در انتخابات 1400} با من صحبت کرد و فشارهایی در این زمینه آورد.
* دوستان دیگری هم از جناح اصولگرا نزد من میآمدند؛ یکی از آقایان از قم آمد و به من گفت که ما اصولگرا هستیم و میخواهیم از نامزدی تو حمایت کنیم
*به نظر من، مصوبه مجلس صددرصد در این جهت بود که فکر میکردند با آمدن بایدن، فرصت برای یک نفر فراهم شده تا رییسجمهور بشود و من میخواستم بگویم که آن یک نفر، علاقهای به ریاستجمهوری ندارد.
* اگر آقای رئیسی هم به من پیشنهاد وزارت خارجه داده بود، برای من دشوار بود که رد کنم
*اگر فرضا آقای دکتر لاریجانی یا اصلا هر کسی که کمتر به من توهین کرده بود رییسجمهور میشد، من [پیشنهاد وزارت خارجه] را با اطمینانخاطر میپذیرفتم...
* من با شخص آقای رئیسی برای همکاری بهعنوان وزیر امور خارجه مشکلی نداشتم اما معلوم بود شاکله هیات دولت ایشان، جور دیگری است
* البته ایشان(رئیسی) هم علاقهای نداشت که من وزیر خارجهاش باشم و هیچوقت هم چنین پیشنهادی به من نشد
*{در نامه به رهبر} قسم جلاله خوردم که من قصدی برای مشارکت در انتخابات ندارم و خواهش میکنم به این دوستان بفرمایید که برجام را از انتخابات جدا کنند.
*برای مراسم 22بهمن که همراه دولت به مرقد حضرت امام(ره) رفته بودیم، موقع خداحافظی حسنآقا دست مرا گرفت و نگذاشت که بروم؛ ایشان مرا به اتاق پاویون بردند و اصرار کردند که تو باید نامزد انتخابات بشوی. من هم گفتم که نمیخواهم نامزد بشوم.
*من فکر میکردم اگر ظریف بیاید و تاییدصلاحیت بشود یا نشود، قطبیدگی ایجاد میکند و اگر رأی بیاورد یا نیاورد، باز هم قطبیدگی ایجاد میکند
*آقای دکتر جهانگیری{برای کاندیداتوری من} خیلی اصرار داشت؛ ممکن است چند نفر دیگر هم علاقه داشتند اما دولت اصلا علاقهای نداشت.
{اصرار خاتمی و سید حسن خمینی برای کاندیداتوری ظریف}: آقای خاتمی پیغام داد که میخواهم بیایم و ببینمت؛ من هم گفتم آنقدر ادبم را از دست ندادهام و من به دیدار شما میآیم. به ایشان گفتم که خدمت میرسم؛ ایشان هم گفتند که پس به حسنآقا هم میگویم که بیایند. رفتم و فشار آوردند که باید بیایی. من هم استدلالهای [عمدتا] سیاسی خودم را گفتم؛ اینکه مردم با رأیدادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه احساس میکنم مردم از سال96 به بعد بهخاطر رأی به روحانی، تنبیه شدند و احساس میکردم این تنبیه درمورد من، شدیدتر خواهد بود و این موضوع را به مصلحت کشور نمیدانستم. خیلی توضیح دادم اما راضی نشدند. وقت نماز شد و من چون دیدم در یک بزنگاه گیر کردهام، گفتم که بلند شویم و نماز بخوانیم. آقای خاتمی ایستادند و به امامت ایشان نماز خواندیم. وقتی نماز تمام شد، به التماس افتادم. به آقای خاتمی گفتم که شما بزرگتر من هستید؛ به حسنآقا گفتم که من هم برای شخص خودت و هم به اعتبار پدربزرگت، احترام بسیار زیادی قائلم. گفتم خواهش میکنم به من فشار نیاورید. آقای خاتمی هم گفتند حالا که التماس میکنی، میخواستیم امروز تو را از اینجا به وزارت کشور ببریم اما فردا صبح میبریم(خنده). به حسنآقا گفته بودم که من فردا صبح، سفر هستم اما به آقای خاتمی نگفته بودم؛ برای همین حسنآقا یک لبخندی به من زد و جلسه تمام شد(خنده).
*{درباره فایل صوتی} آقای [حسامالدین] آشنا به من زنگ زد یا برایم پیام گذاشت که ما اطلاعاتی داریم که فایل درز کرده و امیدواریم که منتشر نشود اما خواستم بدانی که درز کرده است.
به آقای آشنا گفتم من که حوصله نمیکنم هفت ساعت صحبتهای خودم را دوباره گوش کنم اما از شما خواهش میکنم که تکست(متن) مصاحبه را برایم بفرستید. ایشان هم گفت که همان روزی که ما برایت صوت را فرستادیم، تکست را هم فرستاده بودیم؛ من هم اصلا حوصله نکرده بودم CD را باز کنم و ببینم CD را در کامپیوتر دفترم گذاشتم اما باز نشد. یکی از همکاران را به دفترم آوردم و سیدی را برایم روی فلش ریخت اما فرصت نکردم حتی آن را باز کنم.
بعد دیدم که [همراه صوت] تکست هم هست. این چیزی که گفتم برای روز پنجشنبه بود. بعد از آن، دو نفر از اصلاحطلبان به من زنگ زدند و گفتند که ما شنیدهایم یک چنین فایلی از تو لو رفته و حرفهایی راجعبه موضوعاتی داری. این دو نفر، از اصلاحطلبان متعادل و از رفقای مشترک با مرحوم شهیدسلیمانی بودند؛ به من گفتند که سعی میکنیم، نوار را برایت پیدا کنیم.
دیدم تکههایی [از نوار را] که انتخاب کردهاند، تکههای کاملا جهتداری است و برای این است که ایجاد فشار کند. دو تا نوار بود؛ یکی، سهساعته و دیگری چهارساعته که فقط سهساعته بیرون آمد. احساس میکردم که یک طراحیای وجود دارد...
*با آقای لیلاز بعد از مصاحبه صحبت نکردم و راستش را بخواهید قبل از مصاحبه هم صحبت نکرده بودم. من آقای لیلاز را میشناختم و در جلسات بزرگ او را دیده بودم اما هیچوقت دونفری با هم صحبت نکرده بودیم. با آقای آشنا هم... وقتی این اتفاقات افتاد، من در سفر بودم. آقای [محمود] واعظی جلساتی گذاشتند که ازطرف وزارت خارجه آقای [سعید] خطیبزاده شرکت میکرد. من در این جلسات هم نبودم.
* داماد من از کسانی بود که میگفت تو بالاخره لحظه آخر میآیی؛ من هم میگفتم ثابت میکنم که اشتباه میکنی. البته صحبت دامادم دلیل داشت؛ سر وزیرخارجهشدنِ من، میگفت که تو آخر وزیر میشوی اما من میگفتم که هیچوقت نمیشوم
* در نظرسنجیهای مریلند و جاهای دیگر، محبوبیت من در یک دورهای به بالای 90درصد رسید. سردار سلیمانی آن موقع 60 و خردهای درصد بود. البته اشتباه نشود؛ من دارم درباره مقطع زمانی سال93 صحبت میکنم. بعد از آن، محبوبیت سردارسلیمانی خیلی بالا رفت...این نشان میدهد که مردم روش ایشان را میپسندند و ما نوکر مردمیم.
* اولین مسوول غیر نظامی کشور که تحریم شد، من بودم.
*40سال است که تمام زندگیام را برای دفاع از جمهوری اسلامی و رهبری گذاشته و کتکش را هم خوردهام
* من واقعا عاشق شهیدسلیمانی بودم و با همدیگر رفیق نزدیک بودیم. اگر شهیدسلیمانی نبود، من هرگز بعد از آن استعفا به دولت بازنمیگشتم.
دیدگاه تان را بنویسید