نسبت معکوس متن و فرامتن در نگاه اروپاییان
چرا اتحادیه اروپا در مذاکرات منفعل است؟
مقامات ارشد اروپایی اخیرا در مخافل رسمی و غیر رسمی از تلاش خود جهت چینش دوباره میز مذاکرات احیای برجام سخن می گویند. در این سیکل تکراری، اروپاییان دچار آسیب مزمنی به نام" غلبه فرامتن بر متن" شده اند. به عبارت بهتر، مقامات اروپایی با وجود گذشت بیش از یکسال از حضور بایدن در کاخ سفید هنوز قدرت تفکیک "فرامتن" از " متن" یا حتی تعریف نسبت منطقی آنها با یکدیگر را ندارند.
بهتر است جهت ورود دقیق تر به این موضوع و اثبات گزاره فوق، نیم نگاهی به مذاکرات دوحه بیاندازیم مذاکرات اخیر دوحه در حالی برگزار شد که آقای جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ادعا داشت مجموعه تحت مدیریت وی زیرساختهایی را فراهم کرده و ابتکاراتی برای حل و فصل نقاط اختلافی در مذاکرات خواهد داشت. با برگزاری مذاکرات دقیقا این پیام مخابره شد که نه تنها آمریکا و اتحادیه اروپا از مشی قبلی خود مبنی بر نادیده گرفتن بخش مهمی از حقوق ایران در برجام عقب نشینی نکردند بلکه بر تاکتیک بازگشت پوچ به برجام اصرار داشتند که در قالب آن طرف غربی ظاهرا به برجام بازگردد اما عملا بخشی از تحریم های ایران را برندارد.
در مقابل ،جمهوری اسلامی ایران بر همان خطوط قرمز خود مبنی بر مختومه شدن پرونده های ادعایی آژانس انرژی اتمی قبل از عملیاتی شدن برجام، ارائه تضمین های اعتباری درخصوص حضور شرکتهای خارجی در ایران و همچنین رفع محدودیت ها و تحریم های غیر هسته ای ( که در مسیر رفع عملیاتی تحریمهای برجامی خلل ایجاد می کند )، تاکید کرد. با این حال مقامات آمریکایی و اروپایی تاکید داشتند که طرح این مطالبات یا هر مطالبه دیگری که مانع از بازگشت غیر عملیاتی آنها به برجام شود ، مصداق "مطالبات فرابرجامی و زیاده خواهانه" محسوب می شود.
تجربه مذاکرات دوحه نشان داد که اروپاییان تلاش دارند تا با استناد به عوامل محیطی و فرامتنی، متن و محتوای مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهند. در هر حال، تغییر مکان یا اصرار مقامات اروپایی برای برگزاری مذاکرات متعدد، حل کننده ماجرای این توافق نیست بلکه در اینجا غرب به اتخاذ یک تصمیم واقعی نیاز دارد. هر لحظه ای که این تصمیم واقعی از سوی غرب اتخاذ شود، با توجه به مختومه شدن نسبی ابعاد فنی و حقوقی مذاکرات امکان احیای توافق هسته ای وجود دارد، در غیر این صورت شاهد استمرار همین دور باطل هستیم!
باید این حقیقت را مدنظر قرار دهیم که در نگاه یک بازیگر عاقلانه و واقع بین در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی،نمی توان "متن" را قربانی" فرامتن" کرد!به عبارت بهتر، عوامل محیطی و بازی های تبلیغاتی در صورتی اصالت و موضوعیت دارند که بتوانند تامین کننده منافع ملی یک کشور باشد. در حال حاضر، آمریکا و تروییکای اروپایی تلاش زیادی در راستای اصالت بخشی کاذب به فرامتن مذاکرات و زدودن مطالبات حقوقی و منطقی جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره دارند اما این تاکتیک مدتهاست مورد رصد و تحلیل دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گرفته است. در هر حال،اکنون اروپاییان و آمریکا فرصت بسیار اندکی جهت بازتعریف نسبت متنی و فرامتنی مذاکرات احیای برجام در ذهن مغشوش و سردرگم خود دارند. در این میان، مخابره آدرسها و سیگنالهای نادرست از سوی غرب صرفا منجر به پیچیده تر شدن اوضاع به شرر واشنگتن و تروییکای اروپایی خواهد شد.
در حال حاضر، آمریکا و تروییکای اروپایی نسبت به ماهیت حقوقی دیگر مطالبات ایران نیز آگاه هستند. مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا به وضوح می دانند که این خواسته ها نه تنها مصداق مطالبات فرابرجامی محسوب نمی شود، بلکه تحقق آنها شرطی لازم ( و نه کافی) جهت احیای این توافق به شمار می آید. در چنین شرایطی غرب از طریق رافائل گروسی ، مهره بازی خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی دست به نوعی " مجهول سازی" علیه فعالیتهای هسته ای کشورمان زده است.
غرب به تکثیر نقاط جهول توافق هسته ای و پیچیده سازی آن نیاز دارد زیرا هر اندازه فضا مبهم تر و تیره تر باشد، امکان تمرکز افکار عمومی جهان بر روی "جرایم غرب در نقض برجام"و" بایسته های فنی ، حقوقی و اقتصادی احیای توافق هسته ای " کمتر می شود. در ابتدا تاکید می شود که میان "مواضع سلبی واشنگتن"، "اقدام ضد ایرانی آژانس" و " رویکرد منفعلانه اروپاییان" ارتباطی مستقیم و غیر قابل انکار وجود دارد. هر سه مولفه ذکر شده، اجزای تکمیل کننده یک منظومه تاکتیکی علیه کشورمان محسوب می شود.
دیدگاه تان را بنویسید