چرا پوتین هنوز هم در خاورمیانه دوستانی دارد؟
فارن پالیسی در تحلیلی به قلم استیون کوک و بث سنر نوشت: قبل از حمله روسیه به اوکراین در اواخر فوریه، دیدگاه غالب در واشنگتن این بود که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، استاد بازی ژئوپلیتیک شده است. او یک ماشین جنگی کاملا مسلح و توانا داشت و توانسته بود نفوذ مسکو را فراتر از روسیه در خارج از کشور نزدیک به آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه گسترش دهد. با این حال، هرچند پوتین با حمله فاجعه بار اواخر فوریه نتوانست در حد این انتظارات ظاهر شود، اما شرایط بیش از آنکه تصور میشد در جهت مخالف پیش رفت.
در ادامهی این مطلب آمده استس: جنگ مسکو با اوکراین مطمئناً روسیه را ضعیف نشان داده است که به ناچار نفوذ جهانی پوتین را تضعیف خواهد کرد. همراهی با مسکو به دلیل تصور افول و عقب نشینی ایالات متحده از خاورمیانه، به ویژه در میان متحدان آمریکا احتمالاً به پایان خواهد رسید. چه کسی خواهان تجهیزات و دکترین نظامی روسیه خواهد بود، بویژه پس از شکستهای نظامی چشمگیر مانند تلاش برای عبور از رودخانه سیورسکی، که طی آن روسیه یک گردان کامل را از دست داد. البته به نظر میرسید که روسها بهبود یافته و از این بلایا درس گرفتهاند و در نبردهای اخیر در لوهانسک و دونتسک مؤثرتر عمل کردهاند.
با این حال، با وجود تمام کاستیهای نظامی روسیه و تلاشهای غرب برای منزوی کردن مسکو، پوتین نه تنها یک بازیگر توانا در خاورمیانه باقی میماند، بلکه شرکای مشتاقی نیز در آنجا دارد. روز سهشنبه، شاید در واکنشی مستقیم به سفر اخیر جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به منطقه، پوتین برای دیدار با همتایان ایرانی و ترکیهای خود در روند صلح آستانه به تهران سفر کرد که تلاشی سهجانبه برای مدیریت منافع رقابتی سه دولت در درگیری یک دههای سوریه بود
روسها و ایرانیها که قبلاً در نجات دولت بشار اسد شریک بودند، از زمان حمله روسیه به اوکراین به یکدیگر نزدیکتر شدهاند. تهران تخصصهایی دارد، بهویژه در مورد بهترین راه برای دور زدن تحریمهای غرب که مسکو اکنون لازم دارد. ایرانیها همچنین تجهیزات نظامی مورد نیاز روسها را تولید میکنند، مانند پهپاد برای حمله به تسلیحات پیشرفته اوکراین که توسط غرب ارائه شده است. ایران همچنین دارای اهمیت تاریخی و جغرافیایی برای روسیه است و به عنوان دروازه ورود به بسیاری از کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس عمل میکند.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در دیدار با پوتین و ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران دستور کار خاص خود را داشت. اردوغان پس از ریاست بر شورای همکاری عالی ترکیه و ایران، هدف اصلی خود را دنبال کرد: توافق برای آغاز تهاجم ترکیه به شمال سوریه، جایی که اردوغان میخواهد یک منطقه امن برای بازگشت اجباری پناهجویان سوری ایجاد کند که در آستانه انتخابات سخت سال آینده برایش بسیار مهم است.
مسکو برای مدت طولانی در برابر تهاجم ترکیه مقاومت کرده است، زیرا کنترل ارضی ترکیه در شمال، دیدگاه پوتین را برای پیروزی در سوریه به عنوان یک کشور متحد تحت رهبری اسد به خطر میاندازد. با این حال، پوتین ممکن است مایل به تحمل تهاجم محدود و موقت ترکیه باشد، زیرا این امر مأموریت ایالات متحده در سوریه را پیچیده میکند و تنشها را در ناتو بر سر رابطه آنکارا با مسکو تشدید میکند.
پوتین و اردوغان علیرغم اختلافاتشان بر سر سوریه، لیبی و قره باغ، هر دو از رهبری ایالات متحده در مناطق اطرافشان - به ویژه در اروپا، مدیترانه شرقی و خاورمیانه - انتقاد میکنند. این جایی است که کشورهای خلیج فارس وارد میشوند. اگر سفر اخیر بایدن به عربستان سعودی تا حدی برای تقویت این نظم در عصر رقابت قدرتهای بزرگ بود، به نظر نمیرسد که او دستاوردهای زیادی داشته است. به این دلیل که در خاورمیانه کسی نمیخواهد بین واشنگتن و مسکو – یا واشنگتن و پکن، یکی را انتخاب کند.
دوستان واشنگتن در خاورمیانه بدون شک خواهان تضمینهای امنیتی و تسلیحات فراوان ایالات متحده هستند. با این حال، ترکیب دو دهه شکست در منطقه، تمایل آشکار ایالات متحده به عدم تاکید بر منطقه و رفتن به سمت آسیا، و ناکارآمدی مداوم سیاسی داخلی ایالات متحده، سوالاتی را در میان قدرتمندان منطقه در مورد تعهد واشنگتن به ثبات و امنیت آنها ایجاد میکند. نتایج ناچیز سفر بایدن به منطقه حاکی از آن است که هیچ یک از بازیگران منطقهای، بهویژه در حوزه خلیجفارس، مایل به دست کشیدن از ارتباطات خود با روسیه یا چین نیستند.
در جریان سفر بایدن، ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان توضیح داد که توافق او با رئیس جمهور آمریکا برای تولید بیشتر نفت منوط به شرایط بازار و توافق اعضای اوپک پلاس است. ولیعهد با این موضعگیری با هدف تاثیرگذاری در داخل و در منطقه تلویحاً به این نکته اشاره میکرد که روابط با ایالات متحده بر روابط او با روسیه - مهمترین عضو بخش «به علاوه» اوپک پلاس تأثیری ندارد.
بعد از لفاظیهای عربستان درباره اهمیت جهانی پادشاهی و تعهد علنی اولیه بایدن برای محکوم کردن ولیعهد به خاطر نقش او در ترور جمال خاشقچی، برای بنسلمان اکنون چندان جالب نیست که درخواستهای بایدن را اجابت کند. بدیهی است که محمد بن سلمان همچنان به دنبال امتیازات بیشتر از سوی ایالات متحده، به ویژه در زمینه معاملات تسلیحاتی و اقتصادی است.
در حال حاضر، تلاقی منافع سعودیها با روسها بر سر قیمت نفت بسیار بیشتر از منافع آمریکا در امنیت منطقه است. دلیل این امر اینکه سعودیها و سایرین اعتماد خود را نسبت به تعهد ایالات متحده به امنیت و ثبات منطقه از دست داده اند. آنها به مجموعهای طولانی از اقدامات ایالات متحده اشاره میکنند - از حمله سال ۲۰۰۳ به عراق تا توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ تا شکست دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در پاسخ به حملات ایران به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ - که به نفع ایران و به ضرر واشنگتن تمام شد. البته هیچکدام از اینها به این معنا نیست که سعودیها یا اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهان تجهیزات و/یا دکترین نظامی روسیه باشند، اما آنها همچنان خواهان حضور روسها در میز مذاکره هستند.
در خارج از خلیج فارس، عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر نیز از منزوی کردن مسکو خودداری میکند. بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، روسیه بزرگترین تامین کننده تسلیحات مصر بود و پس از آن فرانسه و ایتالیا قرار داشتند. (ایالات متحده پنجمین تامین کننده مصر پس از آلمان بود.) مصر و روسیه، در کنار امارات متحده عربی، در لیبی نیز همکاری کرده اند، جایی که ارتش خصوصی مسکو، گروه واگنر، در کنار ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر جنگیده است. به طور کلی، رهبران مصر نمیخواهند مجبور به انتخاب میان ایالات متحده، روسیه و چین شوند. از برخی جهات، این به «بیطرفی مثبت» رئیس جمهور سابق مصر جمال عبدالناصر برمیگردد که سعی میکرد قدرتهای بزرگ را برای گرفتن هرچه بیشتر کمکهای ممکن، به بازی بگیرد.
وقتی صحبت از اسرائیل به میان میآید، اختلافات بین یایر لاپید، نخستوزیر موقت و نفتالی بنت، دیگر نخستوزیر موقت، در مورد انتقاد از روسیه برای حمله به اوکراین یک موضوع نسبی است. اسرائیلیها همچنان به روسها در سوریه برای جنگ در سایه خود علیه ایران نیاز دارند (تلاشی که احتمالاً با نزدیکتر شدن مسکو و تهران چالشبرانگیزتر میشود).
با توجه به تمام اتفاقاتی که از زمان آغاز جنگ در اوکراین رخ داده است، عجیب به نظر میرسد، اما خاورمیانه با روشی که قبل از شروع به کار انداختن تانکهای روسیه در ۲۴ فوریه بود، چندان متفاوت به نظر نمیرسد. واقعیت اینکه مسکو با تقریباً همه شرکای واشنگتن در منطقه دارای مجموعهای مجزا از اهداف مشترک از قیمت بالای انرژی گرفته تا نظم جهانی چندقطبیتر است.
این کاملاً با جنگ سردی که برخی تحلیلگران مطرح میکنند متفاوت است. در عوض، این یک محیط آشفتهتر و چالش برانگیزتر برای سیاستگذاران ایالات متحده است که در مورد خاورمیانه دوسو گرا هستند. از دید سعودیها، مصریها، اماراتیها، ترکها، اسرائیلیها و دیگران، روسیه بازیگری مشروع و سفرهای طوفانی ریاستجمهوری آمریکا به این زودیها نمیتواند این برداشت را تغییر دهد.
منبع: انتخاب
دیدگاه تان را بنویسید