ریزش سنگین بورس / پشت پرده جبران کسری بودجه با دست انداختن دولت در جیب مردم!
خروج روزانه نقدینگی از بازار سرمایه اتفاق مهمی است که در پی تصمیمات اقتصادی دولت در حال رخ دادن است. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند دولت برای کسری بودجه و احتمالا فروش اوراق خود دست در جیب شرکتها کرده و این خود نیز دلیل خروج روزانه نقدینگی از بازار سهام است.
رویداد 24 نوشت: این روزها شرایطی به ویژه در حوزه اقتصاد وجود دارد که میتوان به جرات مدعی شد تا کنون نظیر نداشته است. این در حالی است که تقریبا تمام مسئولان اقتصادی دولت مدعی معجزه در اقتصاد کشور بودهاند و تا یک سال قبل آن چنان موضوعات را پیش پا افتاده و قابل حل، تشریح میکردند که بدگمانترین افراد هم چنین روزهای اسفناکی را پیشبینی نمیکردند؛ یکی از پنج شش برابر کردن یارانه مردم میگفت و دیگری از حل کردن مشکل بورس در سه چهار روز و یکی دیگر هم از نصف کردن قیمت دلار با دو سه تصمیم ساده!
با شروع کار کابینه سیزدهم و عدم هماهنگیها و اظهارات متناقض مشخص شد که آنها با اصول اقتصاد و مدیریت چندان آشنا نیستند و همین ناآگاهی ممکن است تهمانده سفره مردم را نیز از بین ببرد. پس از توقف مذاکرات برجام و پس از آن افزایش دوباره قیمتها به بهانه «جراحی اقتصادی»، وضعیت چنان آشفته شد که حالا صدای برخی نمایندگان حامی دولت نیز درآمد و خواستار استیضاح اعضای تیم اقتصادی دولت هستند؛ اتفاقی که البته به خاطر تاثیر هیات رئیسه مجلس فعلا ناکام مانده است.
تا این لحظه بزرگترین دلایل وضعیت کنونی اقتصادی، دولت قبل معرفی شده است و کلیدواژه «بانیان وضع موجود» عبارتی است که مدام توسط دولت استفاده میشود، با این حال تنها حوزهای که تا کنون توجیهی برای تخریب آن وجود نداشته، بازار سرمایه یا همان اولویت اول رئیس جمهور است. این در حالی است که تصور اکثریت فعالان بازار سرمایه این بود اگر وضعیت در دولت سیزدهم بهتر نمیشود، فاجعهبارتر هم نخواهد شد؛ اما این حوزه هم همچون دیگر بازارهای اقتصادی در امان نماند.
همچنانکه بازارهای ارز، طلا، مسکن و خودرو و تورم روز به روز رکوردهای افزایشی به جای میگذارند، حال و روز بورس چنان آشفته است که تقریبا تمام شاخصهای مربوط به رشد بازار از جمله نرخ ارز، تورم و عملکرد شرکتها در سودسازی (با توجه به افزایش پیدرپی قیمت محصولات آنها) مثبت است، اما بازار بورس با افتهای روزانه و با وجود مهندسی فوقالعاده سازمان بورس در شاخصسازی، عملکردی معکوس دارد.
البته دلیل مشخص این شرایط همانند سایر موارد، تصمیمات عجیبی است که در بدنه دولت اخذ میشود. به عنوان مثال در حالی که سال گذشته و بر اساس مفاد مصوبه ۱۰ بندی دولت برای حمایت از بازار سرمایه مقرر شد «بانک مرکزی برای مداخله در بازار ثانویه اوراق نرخ سود بین بانکی را در سقف ۲۰ درصد در نظر بگیرد» مسئولان این بانک ضمن سر باز زدن از اجرای مصوبه مذکور با افزایش سود بین بانکی به بالای ۲۱ درصد، مقدمات ریزش بورس را فراهم کردند.
از طرفی همانگونه که برخی مسئولان سابق و منتقدان فعلی همچون عبدالناصر همتی مدعی هستند، دولت برای کسری بودجه و احتمالا فروش اوراق خود دست در جیب شرکتها کرده است که این خود نیز دلیل خروج روزانه نقدینگی از بازار بورس است.
نکته مهمتر این است که هیچکدام از متولیان امر واکنشی در قبال این اقدامات مخرب بانک مرکزی نداشتهاند و در مقابل این سوال که بازپرداخت این بهره ۲۱ درصدی از چه محلی قرار است، تامین شود سکوت کردهاند؟ نرخ بهرهای که همواره مقصر اصلی موجهای تورمی و کاهش ارزش پول ملی و توجیهناپذیری تولید در کشور بوده و با این چشمانداز به طور قطع در آینده نیز اثرات مخرب خود را بر پیکره بیجان اقتصاد این کشور خواهد گذاشت.
حتی کشوری مانند روسیه که به دلیل بحران جنگ برای کنترل کاهش ارزش روبل دست به افزایش نرخ بهره زد نیز پس از مدتی و با آرام شدن هیجانها شروع به کاهش نرخ بهره کرده است، اما مسئولان اقتصادی کشور چندین دهه است که به این مسکن اعتیادی عجیب پیدا کردهاند!
دیدگاه تان را بنویسید