«همشهری» و ممنوعیت فعالیت سلبریتیها
انتظار معقول این است که سلبریتیها در حوزه فعالیت خودشان اظهارنظر کنند. چهرههای معروف هنری و ورزشی که هم درباره قیمت پوشک بچه حرف میزنند و هم درباره کاندیدای اصلح ریاستجمهوری نظر میدهند، باید هزینه این حرف زدنها را هم بپردازند. این شاید تنها راه عبور از دنیای «سلبریتیگرایی» به دنیای «نخبهمحوری» باشد.
روزنامه همشهری نوشت: رسانهها زیاد شدهاند. حرفها مثل آب خوردن به گوشها میرسند، شنیده میشوند و اثر میگذارند. این به خودی خود میتواند اتفاق خوبی باشد؛ نشانهای از پیشرفت اطلاعاتی و رسانهای و ارتباطی، اما یک بدی هم دارد؛ بدی آن گستردگی حرفهایی است که در آن رد و بدل میشود. در عصر شبکههای اجتماعی، هر فردی برای خودش رسانهای دارد. میتواند نظرش را بگوید. حجم حرفها و گفتهها هم آنقدر بالاست که نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد. خب تا اینجای کار همه چیز منطقی است. هر دورهای خاصیت خودش را دارد. این ویژگی روزگار ماست؛ روزگار بمباران حرفها، گفتهها و اظهارنظرها.
حتما شنیدهاید که در روزهای اخیر بیلبوردهای تبلیغی فلان بازیکن فوتبال را بهدلیل اهانت به شعائر حسینی پایین کشیدهاند. یا احتمالا خبردار شدهاید که بازیگری قرار است بهدلیل اظهارنظرهای نادرست و خلاف واقع خود نسبت به کشور، ممنوعالکار شود. واقعیت چیست؟ آفت اظهارنظرهای سطحی، کمعمق و بدون آگاهی، به جان اهالی عرصه هنر و ورزش کشور افتاده. مشکل کجاست؟ این گفتههای نادرست، باعث مخدوش شدن فضای روانی جامعه میشود. درد ماجرا هم اینجاست؛ این سلبریتیها حتی حاضر نیستند پای حرفشان بمانند. هر روز رنگ عوض میکنند. مردم هم آلزایمر ندارند. فراموش نکردهاند سلبریتیهایی که یک روز با کمپین «به عقب برنمیگردیم» نقش مؤثری در انتخاب حسن روحانی داشتند، چند صباح بعد کمپین «پشیمانیم» را علیه او راه انداختند. مردم یادشان نرفته همان آقای نویسنده شناختهشدهای که در شبکههای اجتماعی خواستار عدماجرای قانون درباره اشرار بود، وقتی شروری به دختر خودش تعرض کرد، فریاد اجرای اشد مجازات سر داد. سلفیگرفتن با زلزلهزدگان کرمانشاه، همراه شدن با اغتشاشگران آبان 98، حمایت از قاتلان و جانیان با هشتگ اعدام نکنید، دروغ و افترا نسبت به برقرارکنندگان نظم و امنیت با هشتگ تفنگت را زمین بگذار و... همه دستپخت چند سال اخیر سلبریتیهایی بوده که در خوشبینانهترین حالت ممکن میل شدیدی به دیده شدن داشتهاند و نادانسته در زمین دشمن بازی کردهاند.
خب، بالاخره این سلبریتیها در این بلبشوی گفتاری روزگار ما، حرف بزنند یا نزنند؟ موضع بگیرند یا نگیرند؟ حتما آزادی بیان وجود دارد. حتما هر شهروندی آزاد است اظهارنظر کند، اما این روزها با پدیده سلبریتیسم مواجهیم؛ پدیدهای که در آن سلبریتیها، فراتر از حوزه فعالیتشان، در همه عرصههای سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و... نظر میدهند. وقتی این چهرههای شناخته شده هنر و ورزش، اصرار دارند در هر امر تخصصی و غیرتخصصی حرفی بزنند، باید هزینه آن را هم بپذیرند. اگر اشتباه کنند و هواداران خود را به اشتباه بیندازند، اگر نادرست بگویند و سیاهنمایی کنند، اگر اثر سوء بگذارند و فرهنگ عمومی را تخریب کنند، باید مسئولیتش را بپذیرند و پاسخگو باشند. حالا یکبار دیگر به این دو اتفاق روزهای اخیر از این زاویه نگاه کنید. یک ورزشکار درباره یک امر مذهبی، نظر نادرست میدهد و حالا باید هزینه آن را با پایین آمدن بیلبوردهایش در شهر بپردازد. یک بازیگر در یک جشنواره خارجی به دروغ علیه کشورش حرف میزند و حالا باید منتظر ممنوعالکاری باشد. اینها اتفاقات مثبتی است که میتواند جلوی اظهارنظرهای نادرست و اشتباه سلبریتیها را بگیرد. به هرحال داشتن شهرت، مجوز اظهارنظر بیقاعده در حوزههای تخصصی نیست.
سادهتر میگویم و مینویسم؛ انتظار معقول این است که سلبریتیها در حوزه فعالیت خودشان اظهارنظر کنند. چهرههای معروف هنری و ورزشی که هم درباره قیمت پوشک بچه حرف میزنند و هم درباره کاندیدای اصلح ریاستجمهوری نظر میدهند، باید هزینه این حرف زدنها را هم بپردازند. این شاید تنها راه عبور از دنیای «سلبریتیگرایی» به دنیای «نخبهمحوری» باشد.
دیدگاه تان را بنویسید