علم صالح:
عربستان روابط خود با ایران را بصورت کامل به آینده برجام گره زده است
استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی استرالیا گفت: از دید ایران کشورهایی که روابط امنیتی قوی با آمریکا دارند را باید با دید امنیتی نگاه کرد. به همین دلیل است که کشورهای عربی ضرورتا خود یک تهدید نیستند بلکه تهدید ثانویه محسوب میشوند.
علم صالح در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که در حالی که با پایان دور پنجم گفتوگو ها میان ایران و عربستان، هر دو کشور از روند پیشرفت آن ابراز رضایت کرده و عنوان شد که توافق شده تا این مذاکرات به سطح سیاسی و دیپلماتیک ارتقا پیدا کند اما باز هم گویی تعلیقی در این روند صورت گرفته است. برخی رسانهها فضای داخلی عراق را علت دانسته و رئیس جمهور کشورمان نیز از اجرای تعهدات ریاض سخن گفته است، تحلیل شما چیست، آیا ریاض در انتظار نتیجه مذاکرات برای احیای برجام مانده است، گفت: روابط ایران و عربستان را به طور کلی میتوان در سه حوزه تعریف کرد؛ نخست، در حوزه سیاستهای منطقهای هر دو کشور یا آنچه نفوذ ایران در کشورهای منطقه خوانده می شود. موضوع دوم، برنامه اتمی ایران است که عربستان در چند بعد به آن نگاه میکند یا برایش اهمیت دارد و موضوع سوم قدرت نظامی ایران است که نگرانی ساختاری را برای ریاض ایجاد میکند. اگر بخواهم به موضوع برنامه هستهای ایران بپردازم به طور قطع عربستان روابط خود با ایران را بصورت کامل به آینده برجام گره زده است چرا که شاهد هستیم هرگاه که امکان به نتیجه رسیدن توافق بالا میرود، عربستان نیز در گفتوگو با ایران مصممتر میشود و هرگاه این شانس پایین می آید، ریاض نیز تا حدودی بی علاقگی نشان میدهد و این موضوع نیز میتواند سه دلیل اساسی داشته باشد.
وی ادامه داد: نخست اینکه امضای توافق طبیعتا نقش آمریکا در منطقه را کاهش میدهد؛ به طور کلی ما در دوره پساآمریکایی در منطقه به سر می بریم و امضای توافق برای احیای برجام موجب خواهد شد که آمریکا حضورش در خاورمیانه را کمرنگتر کند. به همین دلیل است که عربستان به طور سنتی و تاریخی همیشه، حضور آمریکا در منطقه را به عنوان یک عامل توازن قدرت در منطقه ضروری میداند. نکته بعدی این است که بهبود بخشیدن روابط ایران با عربستان یک امتیاز سیاسی برای تهران تلقی میشود که میتواند از آن در مذاکرات برجام بهره ببرد یا موقعیت ایران را در مذاکرات وین بهتر کند و طبیعتا عربستان نمیخواهد چنین امتیازی به ایران بدهد.
وی افزود: نکته سوم هم که میتواند عامل دیگری برای اهمیت یافتن موضوع هستهای برای عربستان باشد این است که اساسا این کشور میداند که تهدیدات احتمالی این برنامه متوجه ریاض نیست و مولفهای متوجه اختلافات غربی- اسرائیلی است. از طرف دیگر نیز اساسا ایران، عربستان را رقیب امنیتی خودش نمیداند و تنها رقبای امنیتی و تهدیدات امنیتی خارجی ایران، آمریکا و اسرائیل هستند. بنابراین پیچیدگیهای روابط ایران و عربستان نشان میدهد که به راحتی قابل حل نیستند و احتیاج به مسائلی دارد که میتواند چندلایه، در هم تنیده و منطقهای باشند.
این تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در پاسخ به این سوال که بازگشت سفرای کویت و امارات پس از نزدیک به ۷ سال به ایران نشانه مثبتی از کاهش تنش میان تهران و شورای همکاری خلیج فارس تعبیر شده است، در ادامه سوال نخست آیا سفیر عربستان نیز در آینده نزدیک راهی ایران خواهد شد و روابط تهران با شورای همکاری خلیج فارس به چه شکل پیش خواهد رفت، گفت: نخستین موضوع مهم در این رابطه این است که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هر کدام رویکرد متفاوتی نسبت به ایران دارند و متقابلا تهران نیز برخورد و سیاست متفاوتی نسبت به هرکدام از این کشورها دارد. روابط ایران با قطر و روابط ایران با امارات یا عربستان را باید بصورت مجزا و جداگانه مورد ارزیابی قرار دهیم اما مولفه مشترک میان همه این روابط این است که از طرفی، از دید ایران کشورهایی که روابط امنیتی قوی با آمریکا دارند را باید با دید امنیتی نگاه کرد. به همین دلیل است که کشورهای عربی ضرورتا خود یک تهدید نیستند بلکه تهدید ثانویه محسوب میشوند.
وی ادامه داد: آن تهدید اصلی نوع، شکل و روابط این کشورها و ایالات متحده آمریکا و اسرائیل است که میتواند ایران را نگران کند. به همین دلیل است که باید مساله عربستان، بحرین و امارات را جدای از سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس دانست. کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز دارای استراتژیهای متفاوتی نسبت به ایران هستند و این امر موجب میشود که همیشه یک تنش در این حوزه وجود داشته باشد. کشورهای غنی، در عین حال از نظر نظامی ضعیف در منطقه، همواره برای حفظ امنیت خود متکی به قدرتهای جهانی به ویژه آمریکا هستند و این در حالی است که از لحاظ استراتژیک ایران با حضور هر قدرت خارجی در منطقه مخالف است.
وی افزود: این مشکلی نیست که به سادگی قابل حل باشد و این کشورها مجبور به تکیه به قدرت خارجی هستند. ایران هم به عنوان کشوری که خود مدعی حفاظت از امنیت منطقه است، تلاش میکند که حضور هر قدرت خارجی را محدود کند. در نتیجه ما شاهد برخورد استراتژیک در دو طرف خلیج فارس هستیم. نکته بعدی این است که کشورهای حوزه خلیج فارس به شدت حاکمیت محور هستند اما ایران استراتژی «دفاع در عمق» دارد. بنابراین حداقل این دو استراتژی و گفتمان متفاوت همیشه نگرانی را برای کشورهای حوزه خلیج فارس ایجاد میکند و مانع از تحقق کامل تنشزدایی میشوند.
صالح همچنین در پاسخ به این سوال که نقش ایران در این تحولات عراق را چگونه ارزیابی میکنید، آقای مقتدی صدر در توئیتی اعلام کردند که ایران نقشی در این تحولات نداشته اما برخی ویدئوها از طرفداران وی در روزهای آشوب هفتههای گذشته حامل اتهاماتی علیه ایران بود و در بیانیه اخیر سخنگوی جریان صدر نیز با ادبیات خصمانهای علیه ایران به پایان رسید، فضای روابط تهران و بغداد را با توجه به این تحولات چگونه پیش خواهد رفت، گفت: من فکر میکنم مساله عراق، مجموعهای از مشکلات است که مرتبط با هم و چندلایه هستند و هر لایه نیز برای خود پیچیدگیهایی دارد که در هم تنیده نیز هستند. به همین خاطر است که تصور اینکه یک فرد حتی در حد آقای مقتدی صدر یا یک کشور در حد ایران مقصر یا مسبب این پیچیدگیها باشند را باید با دید شک نگاه کرد. از برخی از این پیچیدگیها میتوانم با سرعت نام ببرم که گروههای هویت محور، اقلیتی، قومی، مذهبی و طایفهای که هرکدام در درون خود باز از چندین پیچیدگی تشکیل میشوند را بسیار دشوار میکنند که ما بخواهیم یک جهت، یک ایده و یک فکر را عامل مشکل عراق بدانیم.
وی ادامه داد: مشکل عراق، یک مشکل ساختاری است بدون اینکه پیش زمینههای لازم را برای ایجاد یک انسجام سیاسی، ملی و امنیتی داشته باشد و وارد فضایی شدند که تمام این گروههای هویت محور فضایی را ایجاد کردند که امروز در بغداد شاهد هستیم که افراد، خانواده ها، قبیله ها، قومیت ها و مذاهب و ادیان مختلف با یکدیگر درگیر میشوند و هرازگاهی هم برای کسب منافع وارد کارزارهای سیاسی و دموکراتیک می شوند و اگر نه به دموکراسی خیابانی روی میآورند و به دنبال اعمال فشار با حضور در خیابان و تصرف ساختمانها هستند و نهایتا هر زمان هم لازم بدانند گروه های مسلح خود را درگیر میکنند و بخش بزرگی از این گروهها، گروههای مسلح غیرحکومتی در اختیار دارند و همه این ها نشان دهنده آن است که ما با یک حکومت ضعیف و یک جامعه پر التهاب مواجه هستیم که به طور ساختاری امکان ایجاد ثبات برایشان وجود ندارد.
وی افزود: امروز رویکرد ایران به عراق و افغانستان از یک نگاه امنیتی به دیدگاه سیاسی تبدیل شده است؛ عراق و افغانستان مانند قبل دغدغه امنیتی نیستند و یکی از دلایل اصلی این است که ایران تنها آمریکا را تهدید علیه خود میداند. به همین خاطر است که پس از خروج آمریکا از عراق و افغانستان تا حدود سیاسی منطقه از دید امنیتی به دید سیاسی تبدیل شده و همین باعث شده که اهمیت عراق از لحاظ سیاسی آن طور که باید و شاید برای ایران وجود ندارد و حضور کمتری در این کشور دارد.
این استادیار مطالعات خاورمیانه در پاسخ به این سوال که نخستوزیر و رئیس مجلس لبنان در گفتوگوهایی جداگانه با معاون اول رئیسجمهور کشورمان خواهان حمایت ایران در موضوع تامین انرژی این کشور شدهاند، با توجه به مخالفت برخی جریانهای داخلی لبنان با خرید نفت از ایران، نقش تهران در حوزه تامین انرژی این کشور به چه نحو خواهد بود، گفت: موضوع لبنان نیز ذیل قدرت نرم یا هوشمندانه (Smart Power) جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد چرا که ترکیبی از قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک و سیاسی است که برای بهبود بخشیدن به تصویر کشور در حوزهای مانند لبنان مورد استفاده قرار میگیرد که برای تهران از اهمیت بالایی برخوردار است. این امر به خصوص در زمانی صورت میگیرد که ایران به لحاظ مالی امکان کمکهای نقدی به گروههای مورد حمایت خودش را مانند گذشته نداشته باشد و از نفتی که امکان صادراتش نیز سخت است به عنوان ابزار کمک به این گروهها و لبنان و بهبود بخشیدن به تصویر خودش در لبنان کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید