نگاه تحلیلگر/ گفتوگوی «نامهنیوز» با محمد مهاجری
حاکمیت باید فضای سیاسی را باز کند
محمد مهاجری گفت: همه باید اذعان کنیم که شناخت کافی از دهه هشتادیها نداریم و متأسفانه هنوز برخی مسئولان تصور میکنند میتوانند با فحشدادن آنها را کنترل کنند.
گروه سیاست نامهنیوز: وضعیت سیاسی در کشور ناآرام است و نمیشود کتمان کرد که هنوز آرامش به خیابانها برنگشته است اما ریشه ناآرامیها چیست؟ چرا برای کسانی که در ناآرامیها شرکت میکنند جناحهای سیاسی مرجعیت ندارند؟ و نسل جدید یا همان دهه هشتادیها چه تأثیری بر فضای سیاسی ناآرام اخیر دارند؟
محمد مهاجری، تحلیلگر مسائل سیاسی، درباره این موضوع به «نامهنیوز» گفت: «اینکه تصور کنیم میزان ناآرامیها آنقدر گسترده است که کشور را به آشوب کشیده، تصور درستی نیست. حالا مثلا کیهان میگوید یکصدم درصد کشور هستند یعنی 8 هزار و نیم هزار نفر و برخی هم بگویند 200هزار نفر هر دو نزدیک به واقعیت نیست. مخالفان آشوبها سعی میکنند تعداد شرکتکنندگان را کم اعلام کنند و موافقان آن هم اغراق میکنند اما مهمتر از آنکه میزان تعداد نفرات در آشوبها این است که ببینیم مطالبات مردمی که به خیابان میآیند، واقعی است یا خیر. نکته دیگر آن است که آیا کسانی که به خیابان نمیآیند اعتراضی ندارند یا آنکه آنها هم معترضاند اما میخواهند به روشهای دیگری اعتراض خود را دنبال کنند و در شرایط کنونی سکوت کردهاند؟ تا وقتی به این پرسشها پاسخ ندهیم و البته ندانیم چه تعداد به خیابانها میآیند، نمیتوان گفت که این آشوبها آرام میگیرد. حالا در این بین عدهای ولو اندک میگویند که نظام باید سرنگون شود که دیگر این مطالبه نیست و آنها برای جنگ آمدهاند که در جنگ هم که حوا خیرات نمیکنند».
او ادامه داد: «علاوه بر اینها باید بررسی کرد آنهایی که معترضاند اما به خیابان نمیآیند و از قضا در دو انتخابات اخیر هم شرکت نکردند، مطالباتشان چیست و سعی کرد که مطالباتشان را برآورده کرد. در صورتی که معترضان خاموش دورنمای روشنی پیش روی خود ببیند خود آنها در برابر آشوبها ایستادگی میکنند و جلویش را میگیرند».
این فعال سیاسی همچنین درباره مهمترین مطالبات عمومی بیان کرد: «در کوتاهمدت باید ستاد بحرانی شکل بگیرد تا امید را در دل جامعه زنده کند و اگر مطابات همچنان بیپاسخ باقی بماند، نمیشود مهارش کرد. یکی از مهمترین مطالبات به موضوع ارتباط ایران و جامعه بینالمللی برمیگردد. اروپاییها و آمریکا ما را تحریم میکنند و همین شرایط بر نوع روابط کشورهای همسایه و منطقه با ایران هم تأثیر میگذارد و ادامهاش بر ایرانهراسی دامن میزند. واقعیت این است که غرب میخواهد بر ایران فشار بیاورد و میبینیم از همین ناآرامیها بهرهبرداری خود را میکند تا بر ایران فشار را افزایش دهد. وقتی روابط ما با دنیا خوب نباشد، همین وضعیت به وجود میآید و غربیها به هر بهانهای اقداماتی علیه ما میکنند. مردم میخواهند ارتباط کشورشان با جامعه بینالمللی عادی باشد. یک سالی که گذشت فرصت مناسب و بلکه طلاییای در اختیار داشتیم که برجام را احیا کنیم اما متأسفانه به هدر رفت. مطالبه مهم دیگر آن است که مردم میخواهند حرفشان را از طریق صندوق رأی بزنند و وقتی میبینند در انتخابات آنقدر سختگیری میشود که عملا امکان انتخاب آزادانه ندارند، ناامید میشوند؛ چنانکه در همین انتخابات ریاستجمهوری 1400 دیدیم شخصیتهای برجسته اصولگرا هم ردصلاحیت شدند، چه رسد به اصلاحطلبان. باید در کشور سینگنالهایی داده شود که دیگر قرار نیست انتخاباتهای آینده مانند آنچه در انتخابات مجلس 98 و ریاستجمهوری 1400 باشد».
او در پاسخ به این پرسش که چهقدر جبهههای سیاسی مرجعیت خود را برای مردم از دست دادهاند، اظهار کرد: «امروز خیلی از مرجعیتها از دست رفته است. یک زمانی برخی نهادها و افراد در حوزه فرهنگی مرجعیت داشتند که امروز ندارند؛ در حوزه سیاسی به همین شکل که شاید بخشی از این موضوع به عملکرد نادرست خود جناحها، احزاب و گروهها بازگردد و بخشی از آن هم به شرایطی که بر سیاست، فرهنگ یا هر حوزه دیگری تحمیل شد. یک مثال میزنم. حتما کسی نیست که بگوید سلبریتیها هر کاری میتوانند انجام دهند اما به هر حال آنها بالقوه میتوانند پای منافع نظام بایستند اما میبینیم که مدام به آنها گفته میشود بیسواد یا آنکه پاسپورت فردی چون علی دایی در فرودگاه ضبط میشود؛ با این رویکردها این مرجعیت اجتماعی عملا از دست میرود و وقتی یک مرجعیت اجتماعی یا سیاسی از دست برود، به راحتی قابل احیا نیست و اصلا اینطور نیست که تصور کنیم اکنون یک حزب درخواستی مطرح کند، مردم به سرعت اجابت میکنند. حاکمیت باید فضای سیاسی را باز کند که مشخصترینش در حوزه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان است که آرامآرام مردم هم اعتماد کنند».
مهاجری در پایان درباره مطالبات نسل جدید گفت: «دهه هشتادیهایی که اکنون به خیابان میآیند که مثلا از 16 تا 21سال سن دارند بسیار متفاوت از نسلهای قبل از خود هستند و این نسل نه فقط در ایران که در همهجای دنیا به عنوان نسلی متفاوت شناسایی میشوند؛ حتی در کشورهای غربی که آزادیهای سیاسی-اجتماعی بیشتری دارند. این نسل بسیار خاص و متفاوتاند. همه باید اذعان کنیم که شناخت کافی از این نسل نداریم و متأسفانه هنوز برخی مسئولان تصور میکنند میتوانند با فحشدادن آنها را کنترل کنند. این نسل اعتقادات مذهبی و تعلق خاطر خانوادگی ضعیفی دارند اما در عین حال خودشان تصور میکنند استقلال دارند. به همین دلیل نصیحتپذیر نیستند. جامعهشناسان باید بر ویژگیهای این نسل تحقیق کنند و تردیدی نیست اگر این نسل را نشناسیم و مطالباتشان را درک نکنیم، کار مشکل میشود».
دیدگاه تان را بنویسید