ندپرایس دروغ می گوید
آیا آمریکا واقعا برجام را رها کرده است؟!
ند پرایس سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا دوباره در نشست خبری هفتگی خود تاکید کرده است که ادعاهای مطرح شده در خصوص پیگیری مذاکرات احیای برجام از سوی آمریکا در پشت پرده، صحت ندارد و این موضوع ماههاست از دستور کار و اولویت ایالات متحده خارج شده است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا چنین ادعایی صحت دارد؟ آیا کاخ سفید واقعا مذاکرات برجام را در "خلاء"رها کرده و سیاستگذاری جدیدی را در خصوص احیای توافق هسته ای اتخاذ کرده است؟!
به طور کلی، موضع گیری آشکار و رفتار پنهان مقامات غربی در قبال توافق هسته ای تابعی از دو گزاره کلی است :"تاکید بر عدم توقف مذاکرات" و "تاکید بر عدم اولویت دار بودن احیای برجام"! تجمیع این دوگزاره به وضوح نشان می دهد که فرمول تاکتیکی غرب در قبال احیای توافق هسته ای چگونه تعریف وتنظیم شده است: "خرید زمان " به بهانه تفکیک مذاکرات ایران-آژانس از ایران-1+4 در عین جلوگیری از اضمحلال دیپلماسی و کلیت مذاکره با تهران! به عبارت بهتر، مقامات غربی ازیک سو احیای توافق هسته ای یا حتی اعلام رسمی آغاز دوباره مذاکرات را خط قرمز خود در حوزه "دیپلماسی آشکار"قلمداد می کنند اما این خطوط قرمز در حوزه دیپماسی پنهان اساسا پررنگ نیست!
مسئله دیگر، مربوط به ابعاد فنی و موارد اختلافی درمذاکرات است. صورتبندی رویکرد امریکا -اروپا در قبال مذاکرات بدون توجه به این دغدغه ها و ابعاد میسر نیست. تحلیلگران ارشد غربی ( که در حوزه تصمیم سازی سیاست خارجی کشورهایشان نیز نقش به سزایی دارند )،معتقدند همزمان با تعلیق و بنبست مذاکرات و کند شدن آن، برنامه اتمی ایران پیشرفت کرده و ایران از سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم استفاده میکند. بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام، ایران متعهد شد از بهکارگیری سانتریفیوژ پیشرفته که برای غنیسازی اورانیوم با خلوص بالا استفاده میشود، خودداری کند.اما اکنون شاهد آغاز غنی سازی 20 درصدی و 60 درصدی در "نطنز"و"فردو" به صورت توامان هستیم. بر اساس متن توافق هسته ای ( برجام ) ، کشورمان تنها میتواند ۲۰۲ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۳.۷ درصد در اختیار داشته باشد اما اکنون این ظرفیت بالفعل نزدیک به 20 برابر افزایش یافته است. در چنین شرایطی "اعلام شکست نهایی مذاکرات" خط قرمز غرب محسوب می شود. از سوی دیگر، "پلن B " که از سوی برخی مقامات و رسانه های غربی مورد توجه قرار می گیرد،هنوز در اتاقهای فکر آمریکا-اروپا پخت و پز نشده است! برخی مقامات غربی می گویند این پلن B ،می تواند از جنس شکل گیری یک"توافق موقت" یا "چارچوب توافق" مانندتوافق ژنو در سال 2013میلادی (توافق موقتی که قبل از انعقاد توافق نهایی برجام بسته شد ) باشد زیرا تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران می تواند منتج به برداشته شدن گامهای هسته ای بیشتر از سوی ایران گردد.فارغ از آن،حماقت رژیم اشغالگر قدس و سوء محاسبه و رفتار ان در تقابل با ایران ، هزینه های غیر قابل پیشگیری زیادی برای واشنگتن و تروییکای اروپایی( خصوصا در ابعاد منطقه ای -استراتژیک) خواهد داشت .درچنین شرایطی غرب در حوزه دیپلماسی آشکار بر روی"تقابل با تهران"و در حوزه دیپلماسی پنهان بر روی "بازدارندگی از طریق حفظ بستر مذاکرات" متمرکز است. غرب در صدد خلق و مدیریت همین روند دوگانه است.
نکته پایانی اینکه بخشی از تناقضات موجود در حوزه دیپلماسی پنهان و آشکار برجامی غرب، "هدفمندو مدیریت شده"و بخشی از آن منبعث از اختلاف آنها در "توصیف صحنه " و "پیش بینی آینده" است. این اختلاف دیدگاه و رویکرد، خود را در آینده ای نزدیک و با تشدید منازعات کلامی -منطقه ای میان تهران و تل آویو نشان خواهد داد. در چنین شرایطی، دیپلماسی آشکار و پنهان غرب در قبال مذاکرات احیای برجام، در مسیر اطلاق و یکی شدن پیش خواهد رفت. در هر حال، خلق دوگانه ای که غرب دردوحوزه دیپلماسی پنهان و آشکار به دنبال آن است، نیاز به مدیریت بی نقصی دارد که قطعا در کابینه بایدن چنین چیزی وجود ندارد! دولت بایدن بر خلاف ادعای تسلط بر عرصه سیاست خارجی، یکی از بدترین کارنامه ها را دراین عرصه داشته و این موضوع، تنها محصور به مسئله هسته ای ایران نمی شود! درماجرای خروج ناتو از افغانستان یا عدم توانایی درمدیریت میدانی جنگ اوکراین، دولت بایدن به عنوان یک متهم از سوی رقبای خود مورد سوال قرار گرفته است....
دیدگاه تان را بنویسید