حمله کیهان به مجید انصاری: واقعیات را تحریف نکنید
اظهارات آقای مجید انصاری از جهات متعدد مخدوش است. نخست اینکه او علت واقعی مشکلات معیشتی را نه به جریان اشرافیت غربگرا بلکه به عملکرد جریان انقلابی نسبت میدهد و حال آنکه اغلب شاخصهای اقتصادی در هشت ساله دولت متبوع آقای انصاری، به جای رشد و پیشرفت، گرفتار عقبگرد و افول شد.
روزنامه کیهان نوشت: عضو مرکزیت مجمع روحانیون و معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور در دولت روحانی گفت: یک عده که به نظرم اکثریت هستند، در زندگی و معیشتشان واقعاً دچار مشکل شدند و احساس میکنند که ایران قرار نبود اینگونه اداره شود. اگر ما طبق آرمانهای امام و شهدا و انقلاب اسلامی پیش رفته بودیم، امروز ایران باید کشور اول اقتصادی، فناوری، زندگی، آبادانی، پیشرفت و علم میبود.
مجید انصاری در برنامه «حضور» گفت: متأسفانه ما امروز بهجای اینکه سرمایه عظیم جوانان کشور را نعمت ببینیم، یک عده آنها را مزاحم خود تلقی کردند. اینکه جوان ما امروز اعتراض به حقی دارد، اما خیلی راحت ما به او اغتشاشگر و برانداز و خرابکار بگوییم و هزار وصله بچسبانیم، درست نیست.
انصاری گفت: در یک حرکت اجتماعی بزرگی که در کشور رخ داد، ممکن است چهار نفر هم واقعاً تحریکشده دشمن باشند، مشکل شخصی یا سیاسی داشته باشند و عامل دشمن باشند، اما یک ملت را نمیتوان به اغتشاشگر بودن یا اینکه دنبال تجزیه هستند، متهم کرد.
وی گفت: من مطمئنم اگر شهید سلیمانی زنده بود، توسط همین تندروهای انقلابینما به یک فرد واداده و بیبصیرت متهم میشد. کمااینکه بعد از اینکه ایشان در مورد مسائل سیاسی و مسئله حجاب و جوانان و دختران صحبت کرده بودند، این آقایان در محافل خصوصیشان شروع کرده بودند علیه ایشان صحبت کردن.
وی بیان داشت: البته من این نکته را هم عرض کنم که بعید میدانم چیزی که اینها میگویند از روی اعتقاد باشد. من احتمال میدهم که خدایی نکرده یک جریان نفوذی در کشور شکل گرفته باشد که جوانها را از دین، از روحانیت، از نظام، از امام و رهبری متنفر کند و به جوانان بگوید که اگر بخواهید زندگی کنید باید کلا از اینها فاصله بگیرید و به راه دیگری بروید.
وی درخصوص اغتشاشات چند ماه قبل کشور بیان داشت: این حوادثی که در کشور اتفاق افتاد و اعتراضاتی که صورت گرفت، روز اول گفتند باید صف معترضین را از اغتشاشگران جدا کنیم. سلمنا. اما این فقط یک طرف قضیه است. بعد فقط بگیرید و ببندید و محاکمه و اعدام کنید. خب اعتراض در کشور وجود دارد، اما ساحتهای آن متفاوت است. انصاری ادامه داد: یک عده که به نظرم اکثریت هستند، در زندگی و معیشتشان واقعاً دچار مشکل شدند و احساس میکنند که ایران قرار نبود اینگونه اداره شود. انقلاب قرار بود ایران را یک کشور نمونه معرفی کند. اگر ما طبق آرمانهای امام و شهدا و انقلاب اسلامی پیش رفته بودیم، امروز ایران باید کشور اول اقتصادی، فناوری، زندگی، آبادانی، پیشرفت و علم میبود که در این ساحتها در دنیا بدرخشد و از منظر این پیشرفتها الهامبخش باشد.
انصاری بیان داشت: بنده در دور اول انتخابات مجلس که حدود ۲۶ سالگی کاندیدا شدیم و رقابت کردیم، بسیاری از افرادی که از شهرستانها حضور داشتند، از گروههای مختلف سیاسی و عقیدتی بودند، اما معدل انتخاب مردم در مجلس اول شد اکثریت قاطعی که در خط امام بود و در همان مجلس اول هم تکثر عجیبی بود. ولی بعد از آن یک عدهای به نیابت از مردم دست به انتخابگری زدند و قیممآبانه وارد صحنه شدند.
عضو مجمع روحانیون مبارز، «میزان رأی ملت است» را شاهبیت اندیشه سیاسی حضرت امام (ره) دانست و تأکید کرد: شورای نگهبان باید این اندیشه را به رسمیت بشناسد و ببینند ملت چه میخواهند. ما کارگزاران ملت هستیم. مردم، ولی نعمت هستند و ما نوکر مردم هستیم. ارباب شدهایم و مردم شدهاند رعیت. باید جایمان را عوض کنیم. به اراده مردم و خواست آنان احترام بگذاریم؛ کشور را با یکصدا نمیشود اداره کرد. تکثر را به رسمیت بشناسیم و در اداره کشور عقل، دانش و تجربه را بهکار بگیریم.
اظهارات آقای مجید انصاری از جهات متعدد مخدوش است. نخست اینکه او علت واقعی مشکلات معیشتی را نه به جریان اشرافیت غربگرا بلکه به عملکرد جریان انقلابی نسبت میدهد و حال آنکه اغلب شاخصهای اقتصادی در هشت ساله دولت متبوع آقای انصاری، به جای رشد و پیشرفت، گرفتار عقبگرد و افول شد.
نکته دوم این است که او، اقلیت معدود اغتشاشگر را با مردم دارای گلایه و نارضایتی خلط میکند و حال آنکه اکثریت قاطع مردم با وجود همه گلایهها، با اغتشاشگران و عقبه خارجی آنها مرزبندی کردند و به همین دلیل هم نقشه پیچیده دشمن شکست خورد؛ برخلاف برخی سیاسیکاران شبهاصلاحطلب که همانند فتنه ۸۸، در نقشه آشوبافکنی دشمن ایفای نقش کردند.
ثالثا، استناد عضو مجمع روحانیون به آرمانهای امام و شهدا، برخلاف عملکرد «مجمع» و دیگر گروههای تجدیدنظرطلب مدعی اصلاحطلبی است. هرقدر امام و شهدا به سیره اهلبیت (ع)، سادهزیستی، مبارزه با اشرافیگری و التقاط و غربگرایی و انحراف و تحریف، اهتمام داشتند، طیف غالب در جریان اصلاحات درست برعکس آن سیره الهی عمل کرده و به همین دلیل، دشمنان انقلاب را به حمایت، گرداگرد خود جمع کردند و کشور بیشترین ضربه را از همین ناحیه خورد.
چهارم؛ جریان نفوذ حقیقی، همان جریانی است که دولتهای مدعی اصلاحات و اعتدال را در چاه ویل غربگرایی، زاویه گرفتن از اصول انقلاب، بازیگری در فتنه و تنگ کردن عرصه بر نیروهای فداکار انقلابی انداخت.
پنجم؛ قطعا براساس کلام حضرت امام (ره)، میزان رای ملت است، اما بر همین مبنا، برخی سران مجمع روحانیون و امثال خاتمی و موسوی، به خاطر شورش علیه رای مردم (جمهوریت) و اسلامیت در انتخابات سال ۸۸ و سپس نقشآفرینی در تحریمهای دشمن، متهم و محکوم هستند.
ششم؛ آقای مجید انصاری و دوستان وی در جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس یازدهم بهجای یک فهرست دارای سه فهرست بودند که خود وی، نفر اول و مشترک لیستها بود، اما با این وجود، در اثر نارضایتی شدید مردم از عملکرد دولت روحانی، بیشتر از ۶۷ هزار رای در تهران کسب نکرد؛ و پس از آن، عارف و موسویلاری هم به اعتراض، از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان استفا دادند و شورا فرو پاشید.
هفتم؛ درباره استنادآقای انصاری به شهید سلیمانی، باید مواضع عقدهگشایان برخی همطیفان وی علیه شهید سلیمانی و منطق مقاومت را یادآور شد و اینکه شهید سلیمانی در مقاطع مختلف با انتقاد از برخی مواضع دولتمردان غربگرا و همطیفان آنها درباره برجام و ترویج خوشبینی نسبت به دشمن گفت:
- «برای دشمن، این برجام، سهضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
- «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
دیدگاه تان را بنویسید