حسن رسولی: حاکمیت یکدست بحرانهای عدیدهای را به وجود میآورد
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: حیاتِ یک سال و چند ماههِ دولت رئیسی نشان داد، حاکمیت یکدست نه تنها علاج درد نیست، بلکه بحرانهای عدیدهای را علاوه بر بحرانهای فعلی پیش روی مردم و کشور قرار داد تا امروز به وضعیتی دچار شدهایم که دغدغه مردم «سفره حداقلی» شده است.
حسن رسولی عضو پیشین شورای شهر تهران و عضو بنیاد امید ایرانیان میگوید: آرمان اصلی انقلاب ۵۷ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود که در چهار دهه گذشته متاًثر از فرصتها و تهدیدهایی که در مسیر انقلاب و نظام برآمد بود.
به گزارش رویداد24، بخش هایی از گفت و گوی رسولی را درادامه می خوانید:
در دهه اول انقلاب که ۸ سال آن به دفاع از کشور سپری شد و در ۲ سال اول همه ظرفیتها برای تحقق یکپارچگی سیاسی صرف شد. با این توضیح که در ۱۰ سال اول هزینههای هنگفت انسانی، اقتصادی و سیاسی صرف شد تا در آغاز دهه دوم به تثبیت انقلاب رسیدیم.
در شروع دهه دوم انقلاب و در هشت سالی که دولت مرحوم آقای هاشمی روی کار بود، ظرفیت کشور صرف بازسازی خرابیهای جنگ شد و به همین دلیل عمده سرمایهها، برای تاًمین بازسازی ساختاری زیربناهای کشور صرف شد. در نتیجه، در آن روزها تورم بالا فشارهایی گسترده را به مردم تحمیل کرد. اما گامهای خوبی با هدف آغاز افق جدیدی برای ایران و ایرانیها برداشته شد.
در دو دورهای که دولتِ اصلاحات آقای خاتمی تصمیمگیر بود، در موضوع مهم تاًمین زیربناها و همچنین توسعه اقتصادی بالاترین شاخصهای عملکردی ثبت شد؛ یعنی افزایش اشتغال، افزایش سرمایهگذاری، ارتقای منزلت ایران در جهان از طریق به کارگیری دکترین اصلاحطلبی خشونتپرهیز به دست آمد تا دولت اصلاحات به زعم صاحبنظران موفقترین دولتی باشد که در طول حیات جمهوری اسلامی بر سر کار بوده است.
بعد از دولت خاتمی، دولتی هزینهساز روی کار آمد. در واقع دولت احمدینژاد نه تنها نتوانست از میراث دولتهای هاشمی و خاتمی بهره ببرد، بلکه با طرح خیالات بلندپروازانه و غیرواقعی، کشور گرفتاریهای عدیدهای پیدا کرد، حتی ایران به نقض صلح و آرامش بینالمللی متهم شد و در معرض تهدید حمله نظامی قرار گرفتیم.
در پایان دو دوره آن دولت جنجالی و هزینهساز، همه نهادهایی که در جهت حذف اصلاحطلبان و کارنامه دولتهای سازندگی و اصلاحات هم دست شده بودند، بر اثر عملکرد ناصحیح احمدینژاد به طور ملموسی از حمایتهای همه جانبهای که از او انجام داده بودند، ابراز پشیمانی کردند که باید گفت این پشیمانی خیلی دیر شده بود.
سال ۹۲ و تحت تاًثیر فضای سیاسی و اجتماعی اوائل دهه ۹۰ دولت حسن روحانی با عنوان «تدبیر و امید» شروع به کار کرد. این دولت در ۴ ساله اول تا آستانه بازکردن گره هستهای و ایجاد فضایی تعاملی با جهان پیش رفت. اما صد حیف که حسادت و لجبازیها مانع شد تا دولت بتواند بزرگترین تهدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران را برای همیشه خنثی و بیاثر کند.
در پایان دولت دوازدهم ندای حاکمیت یکدست را دادند و ادعا کردند، همسویی ارگانهای مختلف امکان اتخاذ تصمیمهای دشوار را سهل میکند. آنها پایان یافتن دوگانگیها را راهی برای این میدانستند که ایران و ایرانیها بهروزی را تجربه کنند.
اما حیاتِ یک سال و چند ماههِ دولت رئیسی نشان داد، حاکمیت یکدست نه تنها علاج درد نیست، بلکه بحرانهای عدیدهای را علاوه بر بحرانهای فعلی پیش روی مردم و کشور قرار داد تا امروز به وضعیتی دچار شدهایم که دغدغه مردم «سفره حداقلی» شده است.
در واقع اگر تئوری «حکومت اسلامی» و «زینتی دانستن رای مردم» جایگزین مبانی اصلی انقلاب اسلامی نمیشد، دچار چنین حال و روزی نشده بودیم. حالِ هیچ ایرانی و انقلابی خوب نیست و باید ابراز امیدواری کرد با تجدیدنظر حاکمیت و تحقق آشتی ملی بتوانیم شاهد انسجام و وحدت ملی باشیم و همچنین موضوعهای اساسی و اصلی کشور از طریق بازگشت به آرمان و انقلاب شاهد بهروزی مردم ایران باشیم.
بسیاری از نسلها از اصلاح ناامید شدهاند. اما من با خاستگاه نسلی خودم به اصلاح امیدوارم. اما این را درک میکنم که نسل جدید این حق را دارند، متناسب با تحلیلهای خود آرمانهای دیگری را پیگیری کنند.
دلیل اینکه من امیدوارم، این است که پایبند به اصلاح انحرافات هستم و بیم بروز و ظهور انقلاب دیگری دارم. چون معلوم نیست، جابجایی حکومت فعلی با حکومت مورد مطالعه کنشگران سیاسی متفاوت باشد. به هرحال انقلاب به مردم هزینه تحمیل میکند.
دیدگاه تان را بنویسید