آمریکا، عربستان را تهدید کرد / به ما نفت ندهید، نابود می شوید!
نشنال اینترست چنین به عربستان هشدار داد؛ زمان اولتیماتوم فرا رسیده است؛ ریاض باید با آمریکا همکاری کند در غیر این صورت، امنیتی که آمریکا برایش فراهم می کند از بین خواهد رفت.
خبر فوری نوشت: نشنال اینترست تحلیلی جالب در رابطه با روابط آمریکا و عربستان به قلم جرارد نئومن (Gerard A. Neumann) نوشته که بیشتر شبیه نوعی تهدید است تا تحلیل اما همزمان نکات جالبی در رابطه با سیاست خارجه آمریکا و نقش عربستان در این سیاست بیان می کند.
در خلاصه این تحلیل آمده است: "زمان اولتیماتوم فرا رسیده است؛ ریاض باید با آمریکا همکاری کند در غیر این صورت، امنیتی که آمریکا برایش فراهم می کند از بین خواهد رفت."
گروه ترجمه خبر فوری، این تحلیل را به فارسی ترجمه کرده و در زیر ارائه می دهد:
معامله نفت در برابر امنیت به پایان خود رسیده است؟
ماجراجوییهای نظامی در مناطق دور، مستلزم یک پایگاه قابل اعتماد، دوستان و متحدان بومی و مهمتر از همه، سوخت کافی برای رسیدن به آن مکان دور است. از زمان آغاز جنگ خلیج فارس در سال 1990، ایالات متحده برای تکمیل این الزامات به عربستان سعودی چشم دوخته است. سعودیها در ازای مهماننوازی، حمایت و نفت با قیمتی مناسب، حفاظت و تسلیحات آمریکایی را دریافت کردند. این معامله در اصطلاح عامیانه «نفت برای امنیت» نامیده میشود. رابطه بین یک دولت غربی و یک پادشاهی استبدادی برای نزدیک به دو دهه و نیم ثابت ماند. روی کاغذ، این مشارکت یک پیروزی استثنایی برای سیاست واقعی در دوره ای از ژئوپلیتیک ایده آلیستی بود.
با این حال، با پایان یافتن عصر مداخلات آمریکا در منطقه، دیگر نیازی به یک پایگاه پیشرو نیست. همچنین، آمریکا دیگر به یک متحد نظامی در منطقه نیاز ندارد که با او تبادل اطلاعات کند. تنها چیزی که این همکاری را زنده نگه می دارد، ذخایر عظیم نفتی عربستان سعودی و رهبری اوپک است. با این حال، سیاست نفتی عربستان مغایر منافع ایالات متحده است. سهمیه های تولید اوپک قیمت نفت را در سرتاسر جهان بالا نگه داشته است و وضعیت اقتصادی آمریکا را سخت کرده است. علاوه بر این، مداخله نظامی عربستان در یمن با استفاده از تسلیحات و اطلاعات آمریکایی، منطقه را بی ثبات نگه داشته و به اعتبار بین المللی آمریکا هم آسیب رسانده است. سیاست های کنونی ایالات متحده در حل این مساله کاملاً شکست خورده است. زمان اولتیماتوم فرا رسیده است: ریاض یا باید نفت آمریکا را تامین کند یا امنیت خود را از دست خواهد داد.
خاورمیانه منطقه ای است که ساختاری برای ثبات ندارد. بر این منطقه نه یک سلسله مراتب نظامی یا سیاسی روشن حکم فرما است و نه یک اتحادیه اقتصادی موثر بین کشورهای متفاوت آن وجود دارد. نزدیکترین اتحادیه ای که کشورهای این منطقه را تا حدی کنار هم نگه داشته، اوپک است که وظیفه آن فقط تولید نفت و هماهنگی فروش آن است و در حالی که بیشتر مرزها در خاورمیانه به طور مصنوعی ترسیم شده اند، در بیشتر موارد، رقابت های مذهبی و قومی بسیار جدی است. این وضعیت، خلاء و شکاف قدرت ثابتی را به جا می گذارد که هیچ کشوری نمی تواند آن را پر کند و در عین حال مذاکره در سطح سیاسی را بسیار دشوار می کند. در میان کشورهای خاورمیانه، عربستان سعودی در بی نظیرترین موقعیت قرار دارد. دسترسی به مرزهای آن، واقعیت های ژئوپلیتیکی عجیبی را ایجاد می کند که هم به عنوان موهبت و هم به عنوان عاملی زیان آور عمل می کند.
موقعیت استراتژیک عربستان؛ بیم ها و امیدها
عربستان سعودی بر روی یکی از بزرگترین ذخایر نفتی جهان قرار گرفته است که باعث حسادت همه کشورهای در حال توسعه شده است. نفت چنان صنعت مسلطی در این کشور است که هرگونه بی ثباتی در قیمت جهانی آن مستقیماً به بی ثباتی اقتصاد عربستان منجر می شود. اگر فردا نفت بیارزش شود، یا حتی قیمت آن به نصف کاهش یابد، اقتصاد عربستان سعودی به طور قطع سقوط میکند. برای جلوگیری از وقوع این سناریو، عربستان سعودی به شدت موقعیت خود را در اوپک حفظ کرده است و برای دستکاری بازار جهانی نفت و شکوفایی اقتصاد خود، اغلب به ضرر بقیه کشورها گام بر می دارد.
دو شهر مقدس مکه و مدینه نیز در داخل مرزهای عربستان قرار دارند که مهمترین اماکن اسلام هستند. صرفاً کنترل این شهرها به حاکمان سعودی جایگاه بالایی در رهبری عالم اسلامی بخشیده است. در عین حال، حضور این اماکن باعث ایجاد جامعه ای به شدت مذهبی و محافظهکار در عربستان شده است. به همین دلیل است که خارجیها اغلب در این کشور مورد استقبال قرار نمیگیرند.
همچنین، در حالی که رهبران عربستان هژمونی منطقه ای را گام بعدی سیاست خود می دانند، وجود ایران این تلاش را پیچیده می کند. این دو کشور تقریباً از نظر قدرت و نفوذ در منطقه قابل مقایسه هستند و از زمان حذف عراق بعثی به عنوان رقیب سوم، درگیر مبارزه برای تسلط بر منطقه هستند. گرایش دولت و مردم ایران به شاخه رقیب مذهب تسنن یعنی مذهب شیعه این رقابت را بیشتر کرده است. ایران به عنوان قهرمان اسلام شیعه عمل کرده و از گروه های شبه نظامی شیعه در سراسر خاورمیانه مانند حزب الله و انصارالله حمایت می کند.
همچنین، در حالی که آب و هوای خشک و مرزهای طولانی عربستان سعودی، این کشور را به یک هدف غیرجذاب برای جنگهای متعارف تبدیل کرده، همزمان آن را به طور چشمگیری برای نفوذ گروههای شبهنظامی کوچکتر مستعد کرده و میکند. عربستان سعودی برای افزایش نفوذ خود و به حداقل رساندن حضور این گروه ها، شروع به جنگ کرده است. این امر به وضوح در مداخله مستمر ائتلاف عربستان سعودی در یمن، تاثیر داشته است. با کمک آموزش، فروش تسلیحات و اطلاعات آمریکا، نیروهای ائتلاف سعودی یک عملیات زمینی و بمباران فشرده را با هدف بیرون راندن حوثیها و بازگرداندن دولت سابق یمن رهبری کردهاند. این درگیری یکی از بزرگترین بحران های بشردوستانه را در تاریخ ایجاد کرده است. دهها هزار غیرنظامی کشته شدهاند، میلیونها نفر آواره شدهاند و میلیونها نفر دیگر از گرسنگی مرده و میمیرند. پایان این جنگ تاریخ مشخصی ندارد، و فراتر از اینکه یک فاجعه انسانی عظیم است، به دلیل دخالت آمریکا در آن، منجر به رسوایی بینالمللی ایالات متحده شده است.
اهرم فشار آمریکا؛ ریاض نفت ارزان بدهد، در غیر این صورت ...
ایالات متحده به نفت ارزان نیاز دارد، در غیر این صورت اقتصاد این کشور متوقف می شود: عربستان سعودی مستقیماً در گران نگه داشتن نفت نقش دارد. ایالات متحده به ثبات خاورمیانه نیاز دارد تا به درگیری دیگری کشیده نشود: رقابت عربستان و ایران این ثبات را به خطر می اندازد. ایالات متحده باید پس از جنگهای فاجعهبار در خاورمیانه، شهرت بینالمللی خود را بازیابد: همکاری با مداخله عربستان در یمن این امر را بسیار دشوارتر میکند.
اینها مشکلات اصلی آمریکا در خاورمیانه هستند. سیاست کنونی ایالات متحده کمک چندانی به رفع این کاستی ها نمی کند. پس از خروج از افغانستان، یک ضعف بزرگ در دیپلماسی خاورمیانه ای آمریکا به وجود آمده است. با این حال هنوز اهرم فشار آمریکا کار می کند. عربستان سعودی برای دفاع از قدرت خود، به سلاح های آمریکایی نیاز دارد و برای نگهداری از این سلاح ها به تخصص آمریکایی ها محتاج است. علیرغم کاهش تنش های اخیر، هنوز شواهد محکمی مبنی بر اینکه رقابت این کشور با ایران پایان یافته، وجود ندارد.
علاوه بر این، عربستان سعودی دیگر برای منافع آمریکا حیاتی نیست. قطع کامل رابطه در حال حاضر (در مقایسه با قطع آن در ده سال گذشته) هیچ تأثیری بر وضعیت سیاست و اقتصاد آمریکا نخواهد گذاشت. حتی در حوزه اقتصادی، جایگزینهای احتمالی برای نفت عربستان وجود دارد که میتوان آنها را بررسی کرد، مانند ونزوئلا، نیجریه، امارات، برزیل یا حتی خود منابع نفتی خود آمریکا. ایالات متحده باید از اهرم فشار خود استفاده کند و از عربستان سعودی بخواهد که معامله نفت در برابر امنیت را حفظ کند، در غیر این صورت باید به دنبال متحد دیگری باشد.
دیدگاه تان را بنویسید