عکس:محمدامین انصاری خرمشهر داستانی قدیمی اما زنده است؛ درد دارد اما ایستاده؛ هر محله، کوچه و خانهاش، داستانی دارد. برای تک تک آدمهایش میتوان داستانی جداگانه نوشت؛ از زندگی دیروز، زخمهای امروز و آرزوهای فردا. خرمشهر داغ دید؛ داغ خرمیاش را، داغ نخلهایش را و داغ فرزندانش را. سالهاست که خرمشهر داغدار است؛ داغدار روزهای از دست رفته. صدای خرمشهر داغ خورد. برایش جشن بازسازی گرفتند اما دیگر شهر نشد. با این حال هنوز زنده است، هنوز نفس می کشد و هنوز جریان دارد.