روسیه، همسایه ای که هیچ وقت دوست خوبی نبود
اختلافات تاریخی تهران و مسکو؛ از حقارت ترکمانچای تا ماجرای عجیب گریبایدوف که مجلس ایران را به توپ بست
یکی از مفاد عهدنامه گلستان این بود که روسیه از عباس میرزا به عنوان ولیعهد و جانشینانش حمایت می کند. این بند باعث نفوذ بیشتر روس ها در ایران شد. ولیعهد قاجار که در تبریز زندگی می کرد غالبا تحت تاثیر روس ها بود و همواره منافع آنان را در نظر می گرفت.
حرکات اخیر فدراسیون روسیه در رابطه با جزایر سه گانه ایران باعث خشم و ناراحتی بسیاری از ایرانیان شده است. اکانت رسمی وزارت خارجه روسیه در اقدامی عجیب، از نام جعلی "خلیج عربی" برای "خلیج فارس" استفاده کرد (اینجا بخوانید). در حرکتی دیگر، روسیه با امضای بیانیه ای از تلاشهای امارات برای پس گرفتن جزایر سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی حمایت کرد (اینجا بخوانید).
این اقدامات و عدم واکنش صحیح وزارت امور خارجه باعث نگرانی بسیاری از فعالان شده است. بسیاری معتقدند سیاست اخیر ایران مبنی بر نزدیکی به شرق و به خصوص روسیه باعث آسیب های فراوانی به منافع ملی شده و میشود. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق ایران یکی از منتقدان است که در سخنرانی اخیر خود تاکید کرد که ایران نباید به طرف شرق یا غرب غش کند و باید راه میانه ای برگزیند (اینجا بخوانید).
اگر تاریخ ایران را بررسی کنیم متوجه این نکته می شویم که شرق گرایی یا غرب گرایی چه آسیبی به منافع ایران وارد ساخته است. در باب آسیب هایی که نزدیکی بیش از حد به آمریکا و انگلیس به کشور وارد کرده، مقالات متعددی نوشته شده است.
به علت اظهارات و اقدامات اخیر روسیه و عدم حمایت مسکو از منافع ایران، قصد داریم مروری کوتاه بر روابط ایران و روسیه در عصر قاجار و آسیب هایی که از نزدیکی بیش از حد به مسکو دیده ایم، داشته باشیم:
وقتی غول جدید شرق از خواب بیدار شد
روسیه جدید بعد از ظهور پطر کبیر در قرن 17 به قدرت رسید. پطر ساختار سیاسی روسیه را تغییر داد، ارتش این کشور را نوسازی کرد، مخالفان را سرکوب و قدرت کلیسا را کم کرد و با شکست سوئد توانست به عنوان قدرت جدید اروپا خود را معرفی کند.
یکی از وصیت های پطر به جانشینانش دسترسی آنان به آبهای گرم و آزاد جهان بود. او معتقد بود تنها از این طریق می توان به قدرتی جهانی بدل شد. جانشینان پطر شروع به دنبال کردن اهداف و وصایای پطر کردند و همین امر باعث شد، آنها قصد تصرف قفقاز و دسترسی به دریای مازندران و بخش های شمالی ایران را داشته باشند.
اولین درگیری جدی ایران و روسیۀ جدید در عصر نادرشاه به وجود آمد. روس ها از آشوب دوران شاه سلطان حسین و شورش افغان ها استفاده کرده و به قفقاز و حکام مسیحی ارمنستان و گرجستان نزدیک شدند و آنها را به جدایی از ایران ترغیب کردند. نادرشاه بعد از شکست اشرف افغان و تسلط بر کشور به سمت گرجستان حمله و روس ها را شکست داد و قراردادی با آنان به امضاء رساند تا روس ها دیگر به سمت ایران و قفقاز حرکت نکنند.
بعد از مرگ کریمخان و آشوب مجدد ایران، روس ها مجددا به قفقاز نزدیک شدند. آنها از حاکم گرجستان حمایت کرده و او را به شورش واداشتند. حضور آنان در قفقاز تا زمان ظهور آقا محمد خان و حکومت قاجار ادامه داشت. آقا محمد خان در سال پایانی عمرش به گرجستان لشکر کشید و شورشی های مورد حمایت روسیه را شکست داد اما در همانجا کشته شد و تاج و تختش را به برادرزاده خود، فتحعلیشاه داد.
جنگهای ایران و روسیه و سیلی محکمی که جهان جدید به ما زد
جدی ترین مواجهه ایران و روسیه در عصر فتحعلیشاه به وجود آمد. روس ها که حالا از ضعف ایران با خبر بوده و خود نیز به قدرت نظامی زیادی دست یافته بودند با تمام قوا به قفقاز و شمال ایران حمله کردند.
ارتش ایران به فرماندهی عباس میرزا با قوای روس مواجه شد اما بعد از 10 سال جنگ نتوانست پیروز شود و شکست های سختی هم خورد. قوای روس تا سواحل شمالی دریای مازندران پیش رفتند و فتحعلیشاه که ترسیده بود، میرزا ابوالحسن ایلچی را به عنوان نماینده تهران عازم روسیه کرد. نتیجه حضور ایلچی در روسیه انعقاد قرارداد گلستان بود.
طبق این عهدنامه در مجموع حدود ۲۲۰هزار کیلومتر مربع شامل حدود ۲۰هزار کیلومتر مربع از چچن و اینگوش امروزی، حدود ۵۰ هزار کیلومتر مربع از داغستان امروزی، حدود ۸۰ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی، حدود ۱۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی و حدود ۶۸ هزار کیلومتر مربع از گرجستان امروزی از ایران جدا شد.
مدتی بعد از قرارداد گلستان، جنگ های دوم ایران و روسیه آغاز شد. قوای ایران در این جنگ ها شکست سختی خوردند و روس ها توانستند تبریز را اشغال کنند. بار دیگر دو طرف صلح کردند و قرارداد جدیدی را به امضاء رساندند.
طبق عهدنامه جدید که همان ترکمانچای است، حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی (شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان) از ایران جدا شدند.
ماجرای گریبایدوف؛ وقتی تا آستانه جنگ سوم پیش رفتیم
یکی از مفاد عهدنامه گلستان این بود که روسیه از عباس میرزا به عنوان ولیعهد و جانشینانش حمایت می کند. این بند باعث نفوذ بیشتر روس ها در ایران شد. ولیعهد قاجار که در تبریز زندگی می کرد غالبا تحت تاثیر روس ها بود و همواره منافع آنان را در نظر می گرفت.
از زمان عهدنامه ترکمانچای تا جنگ جهانی دوم دیگر جنگی بین ایران و روسیه در نگرفت اما روابط دو جانبه آنها فراز و نشیب زیادی داشت. بعد از انعقاد پیمان ترکمانچای، اتفاقات عجیبی رخ داد که مهمترینش قضیه "گریبایدوف" است. الکساندر گریبایدوف یک شاعر و سیاستمدار روس بود که برای دریافت مواجب و غرامت ایران به روسیه وارد کشور شد. او فردی متکبر بود و به خصوص با عباس میرزا (ولیعهد فتحعلی شاه و حاکم تبریز) رفتار بسیار بدی داشت.
گریبایدوف وقتی به تهران رسید با گستاخی در برابر شاه قرار گرفت و حتی به او تعظیم هم نکرد. او سپس به بند 17 عهدنامه ترکمانچای استناد کرد و برخی زنان و خواجگان ارمنی و قفقازی را که در تهران می زیستند به زور به سفارتخانه روسیه آورد. برخی از این زنان مسلمان شده و همسر قانونی برخی رجال مهم مانند آصف الدوله (صدراعظم و وزیر امور خارجه ایران) بودند.
این اتفاقات سرانجام باعث طغیان مردم شد. عده ای از ساکنین تهران به تحریک "میرزا مسیح مجتهد" قیام کرده و با چوب و چماق به سمت سفارت خانه روسیه رفتند. در آنجا سربازان به برخی شلیک کردند و مردم خشمگین نیز از دیوار بالا رفته و وارد ساختمان شدند. درگیری سربازان و مردم مدتی طول کشید. مردم همه اعضای سفارت و من جمله شخص گریبایدوف را کشتند و سپس سفارت خانه را ترک نمودند.
این رویداد باعث خشم تزار شد و ایران و روسیه در آستانه جنگ جدیدی قرار گرفتند. در همین زمان، فتحعلی شاه یک گروه از سیاستمداران زبده من جمله میرزا تقی خان (امیر کبیر) را به روسیه فرستاد تا ماجرا را فیصله داده و مانع از جنگ شوند. پس از مذاکرات، ایران متعهد شد میرزا مسیح را تبعید کند؛ همچنین فتحعلی شاه یک الماس بزرگ 88 قیراطی خود را به شخص تزار هدیه داد تا رضایت او جلب شود. این هدایا و توانایی گروه اعزامی ایران (و شخص امیرکبیر) باعث شد تزار از جنگ منصرف شده و حتی دستگیری زنان ارمنی و قفقازی ساکن شهرهای ایران را ممنوع اعلام کند.
انقلاب مشروطه و پشت کردن مسکو به مردم
رابطه ایران و روسیه در سالهای بعد به رقابت روس و انگلیس گره خورد. دو طرف سعی داشتند منفعت بیشتری از دولت قاجار به دست آورند. اوج این تقابل در عصر مشروطه بود. انگلیسی ها در طول انقلاب مشروطه از مشروطه خواهان و روس ها از دولت مرکزی طرفداری می کردند.
با روی کار آمدن محمد علی شاه که ذاتا روس گرا بود این تقابل اوج گرفت. شاه مخالف مجلس بود و سعی داشت آن را منحل کند. او برای این کار از مستشاران روس خود کمک گرفت. در ساعت ۶صبح ۲ تیر ۱۲۸۷، حدود ۲۰ نفر از افراد بریگاد قزاق برای دستگیری سران جنبش مشروطه به مجلس فرستاده شدند اما با مقاومت و شلیک از سوی مسجد سپهسالار مواجه گردیدند. چندی بعد نیروی کمکی بریگاد به همراه افسران روسی خود وارد عمل شدند.
با تیراندازیهای مشروطهخواهان، عدهای از قزاقها کشته میشوند. پس از شلیک توپ باروتی بدون گلوله توسط قزاق ها، تیراندازی اعضای انجمنها و نمایندگان شدت میگیرد و پرتاب بمب توسط آنها، تعدادی دیگر از افراد قزاق را میکشد که منجر به درگیری شدیدی میشود. با افزایش تعداد قزاق ها، به سرعت شرایط به نفع آنها تغییر میکند و مسجد سپهسالار نیز به تصرف آنها درمیآید. پس از فرار مشروطهخواهان به ساختمان مجلس، قزاقها ساختمان مجلس را به توپ میبندند و مشروطهخواهان شکست می خورند.
بعد از این اتفاق، جنگ مشروطه خواهان و دولتی ها آغاز شد. آزادیخواهان و مشروطه طلبان شب سه شنبه (24 جمادى الاخر سال 1327) وارد تهران شدند و محمد على شاه پس از 3 روز مقاومت روز جمعه بیست و هفتم براى اینکه به چنگ آزادیخواهان نیفتد به سفارت روس پناهنده شد. با وساطت روسیه و اعمال نفوذ مسکو، شاه اعدام نشد اما از مقام خود عزل و راهی تبعید شد و بدین ترتیب انقلاب مشروطه ایران به پیروزی رسید.
روسیه و همسایه ای که هیچ وقت دوست خوبی نبود
مروری بر روابط ایران و روسیه در عصر قاجار و قبل از آن نشان می دهد که مسکو هیچگاه دوست خوبی برای ایران نبوده است. البته زمانی که ایران از قدرت برخوردار بوده و یا سیاست «موازنه» را پیش گرفته توانسته از رابطه با روسیه منفعت ببرد اما در اکثر موارد، نزدیکی به روسیه به منفعت ملی آسیب وارد کرده است.
منبع: خبر فوری
دیدگاه تان را بنویسید