جلاییپور: محمد قوچانی حرف مفت میزند
آقای قوچانی در نوشته «آغاز عصر پسا اصلاحات؟» آورده است: «.. هنگامی که در مذاکره رهبر اصلاحطلبان با همتی متوجه شدند که نمیتوانند برای کابینه احتمالی کرسیهای زیادی داشته داشته باشند و سعی کردند همتی را تخریب کنند و او را مهره حاکمیت برای رقابت بخوانند.»
آقای قوچانی در نوشته «آغاز عصر پسا اصلاحات؟» در مجله آگاهی نو (شماره ۱۱) نوشته است: «... اما هنگامی که در مذاکره رهبر اصلاحطلبان با همتی متوجه شدند که نمیتوانند برای کابینه احتمالی کرسیهای زیادی داشته داشته باشند و مثلا محمدرضا جلائی پور را به وزارت فرهنگ و محمد ستاریفر را به ریاست سازمان و برنامه و بودجه و ... برسانند سعی کردند همتی را تخریب کنند و او را مهره حاکمیت برای رقابت بخوانند.
چون محمدرضا، بعنوان «تنها» اصلاحطلب زندانی جبهه اصلاحات، یک سال است که در بند است و نمیتواند به آقای قوچانی پاسخ دهد و چون من در سال ۱۴۰۰ از لحظه اول کمپین انتخاباتی آقای همتی تا ساعت آخر آن پای کار بودم. تماما ادعای سخیف آقای قوچانی را تکذیب میکنم-حرف مفتی بیش نیست.
متاسفانه محمد قوچانی از محمدرضا، بعنوان یک کنشگر مدنی و اصلاحطلب نهادی، شناخت درستی ندارد. محمدرضا از سال ۸۴ به بعد سرفرازانه نه «مالهکشانه» و شفاف سیاستورزی میکند و نهاد انتخابات را در ایران جدی میگیرد؛ و متناسب با "روح زمانه" و "الزامات جامعه دیجیتالی" بدون چشمداشت کنشورزی سیاسی میکند.
محمدرضا در گذشته خصوصا در بحرانها (مثل سه بار زندان در سال ۸۸) نشان داده کنشگری انتخاباتی را برای اخذ سمت انجام نمیدهد. او موقعیتهای خوب و بالایی را در دانشگاههای معتبر جهان و ایران میتوانسته داشته باشد، اما به شدت علاقمند به پیگیری ارزشها و آرمانهای عموهای شهیدش در ایران است. او در بحرانها و زیر فشارها نشانداده از کنشگران «واداده»، «پشتکزن» و «مالهکش» نیست. حداقل آقای قوچانی اینها را خوب میداند و محمدرضا پیش او شرمنده نیست.
لذا در زمان انتخابات ۱۴۰۰ که معلوم نبود آقای قوچانی در کجا بودند، محمد رضا بخاطر التزامی که به کنشگری انتخاباتی داشت به رغم حملههایی که دریافت کرد و میکند از ابتدا تا انتها در ستاد همتی فعال بود و اکثر مطالبی که او برای کمپین انتخاباتی آماده کرد جناب همتی عینا آنها را در مناظرهها ابراز کرد.
حداقل آقای قوچانی میتواند ادعای فوق را از خود آقای همتی بپرسد و بعد این حرف بیپایه و سست را به محمدرضا نسبت بدهد-عجیبه که این نظریهپرداز سیاسی نمیداند محمدرضا «مخرب» کسی نیست! او دوست همتی است. اگر محمدرضا میخواست برای اخذ سمت کنشگری کند (نه اصلاح نهادی در ایران) الان در زندان نبود که آقای قوچانی برای او شلتاق بیندازد!
ظاهر آقای قوچانی از حامیان سنت ایرانشهری هستند. یکی از مولفههای اخلاقی این سنت «جوانمردی (زنی)» است. یک جوانمرد ایرانی به کسی که زندان است و از خود نمیتواند دفاع کند که نسبت دروغ نمیدهد! اگه ایرانشهری را با عمل غیر اخلاقی پیگری کنیم از آن میهن دوستی ملی و مدنی بیرون نمیآید بلکه نتیجه کار بیشتر یک «وضعیت فاشیستی» میشود!
من اگر جای آقای قوچانی بودم در هنگام نظریهپردازی سیاسی و در هنگام ارزیابی سیاسی به گزارههای سست و دروغ و حرف مفت متوسل نمیشدم. با حرف سست و مفت ارزیابی نویسنده نافذ نمیشود.
الان هم در شرایطی هستیم که شش ماه دیگر انتخابات مجلس دوازدهم را داریم، من هم مثل آقای قوچانی طرفدار کنشگری در انتخابات پیش رو هستم. باید ببینیم از تیغ استصواب آیا نامزدهای «غیر خالصگرایی» بیرون میآید؟ باید ببینیم حداقل چهل در صد مردم پای صندوق رای میآیند؟ تا بعد ببینیم میتوانیم نامزدهای غیرخالصگرا را به مردم رایدهنده معرفی کنیم یا نه.
اینک آقای قوچانی برای انجام این کنشگری انتخاباتی لازم نیست علیه دیگران که نسبت به مهندسی انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و نحوه حکمرانی به حق انتقاد دارند لجنپراکنی کنید. حتی لجنپراکنی در میان جوانمردان هم آداب دارد.
دیدگاه تان را بنویسید