کد خبر: 685905
تاریخ انتشار :

چرا ایران در سیاست خارجی برای خودش هزینه درست می‌کند؟

جمهوری اسلامی در دهه‌های گذشته نشان داده اگرچه نظامی ایدئولوژیک است، اما در عموما تصمیمات سیاست خارجی منطق «هزینه-فایده» را در نظر گرفته است؛ نه آنکه جز گفته خودش را نپذیرد؛ با این حال مشخص نیست دلیل آنکه چرا به شکلی نالازم برای خودش هزینه ایجاد می‌کند؟

چرا ایران در سیاست خارجی برای خودش هزینه درست می‌کند؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

رویداد۲۴ نوشت: وزیر خارجه ایران بعد از هفت سال قطع روابط به عربستان سفر کرده و با ولیعهد سعودی دیدار کرده است. طرفین در این دیدار‌ها از تمایل‌شان به بهبود و ارتقای روابط حرف زده‌اند و تعارفات دیپلماتیک مرسوم بین مقامات تهران و ریاض رد و بدل شده است؛ حسین امیرعبداللهیان از محمد بن‌سلمان دعوت کرده به تهران سفر کند و متقابلا بن‌سلمان از ابراهیم رئیسی دعوت به عمل آورده است.

اهمیت بهبود روابط ایران و جهان به ویژه کشور‌های همسایه، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است. در همه سال‌هایی که روابط ایران با عربستان به دلیل اقدام جریان خودسری که امروز در مصدر امور است، قطع شده بود، عقلا و دلسوزان کشور از لزوم روابط دیپلماتیک و مذاکره حرف می‌زدند. آنچه امروز جالب توجه است، چرخش ۱۸۰ درجه‌ای جریان بالا رونده از دیوار سفارت به از «دیوارنوردی» به سمت «لزوم مذاکره و روابط دیپلماتیک» است.

حامیان دولت درباره رابطه ایران و عربستان چه می‌گفتند

مهدی خانعلی‌زاده مجری سابق صداوسیما که به تازگی به سمت مدیر روابط عمومی سازمان منطقه آزاد کیش منصوب شده، سه سال پیش در واپسین ماه‌های ریاست جمهوری روحانی که دولت به دنبال بهبود روابط با عربستان بود در توییتر خود دعوا از محمد بن‌سلمان را «نسخه دیگری از قدم زدن با جان کری» خوانده بود که زمینه‌ساز قدرت دادن نامشروع به طرف مقابل برای کسب «دستاورد‌های حداقلی» است.

امیرحسین ثابتی مجری برنامه جهان‌آرا در شبکه افق دو سال پیش در دولت روحانی با ابیاتی نظیر «یا حیدر کرار زند نقش به زودی، بر پرچم سبز عربستان سعودی» به دنبال فتح مکه و عربستان بود.

علی نادری مدیرعامل ایرنا که در دولت روحانی «هیاهوی بن سلمان در داخل و خارج عربستان را نشانه نزدیک شدن به نقطه پایان آل‌سعود» می‌دانست و مذاکره‌کنندگان را تهدید به مرگ در استخر فرح می‌کرد، مذاکره در دولت ابراهیم رئیسی را مایه «ناامیدی دشمنان مردم منطقه» و حکایت از «وجود اراده در دو طرف برای بهبود مناسبات» خوانده که مسیرش «پر از دشمنان و بدخواهان» است.

یکی از موارد بامزه، واکنش متفاوت خبرگزاری جهان‌نیوز وابسته به علیرضا ذاکانی شهردار کنونی تهران به مقوله رابطه با کشور‌های عربی در دولت‌های روحانی و رئیسی است. جهان‌نیوز مردادماه ۱۳۹۴ تصویر محمدجواد ظریف وزیر خارجه وقت کشور در سفر به قطر را منتشر کرده و با تیتر «استقبال از ظریف با دمپایی» از این دیدار حرف زده بود. اشاره این خبرگزاری به پاپوش پادشاه قطر در این دیدار بود.

همین خبرگزاری ظاهرا نظرش درباره قبح دمپایی در دولت رئیسی تغییر کرده است. جهان‌نیوز فیلم دیدار امیرعبداللهیان با محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان را بدون توجه به پاپوش مشابه این مقام عالی‌رتبه عرب، منتشر کرده و روی تصویر محمد بن‌سلمان با دمپایی از قول او نوشته «به رهبر انقلاب و آیت الله رئیسی سلام برسانید»

برخی ناظران معتقدند رفتار جریان‌های تندروی حاکمیت به معنای وجود «استاندارد دوگانه» است. به نظر می‌رسد این تحلیل به دلیل تعمیم‌پذیری به سایر ابعاد سیاست‌گذاری، دور از ذهن و غلط نیست. اما در مورد سیاست خارجی یک اصل را نباید فراموش کرد و آن «فقدان دشمن و دوست دائمی» است. اگر استاندارد دوگانه جریان‌های تندرو به معنای رسیدن آن‌ها به این آگاهی باشد، یک قدم مثبت و بزرگ برداشته شده است. از سوی دیگر جمهوری اسلامی نشان داده در مقاطع حساس از ایدئولوژی‌های گذشته خود عقب‌نشینی کرده و به اصل اساسی سیاست خارجی یعنی نداشتن «دوست دائمی و دشمن دائمی» پایبند بوده است. رویداد۲۴ در این گزارش چند مورد از نرمش‌های قهرمانانه جمهوری اسلامی که این پیام را به مخاطب مخابره کرده، بازخوانی کرده است.

تغییر سیاست جمهوری اسلامی در ماجرای مک فارلین

اولین نرمش قهرمانانه جمهوری اسلامی در خلال جنگ با عراق در مرداد ۱۳۶۴ اتفاق افتاد؛ زمانی که هواپیمای مک فارلین و همراهانش با باری از سلاح وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. پنج سال از جنگ گذشته بود و ایران با کمبود سلاح جدی مواجه بود. دولت ریگان به طور مخفیانه با فروش تسلیحات به ایران از طریق اسرائیل در ازای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان که اسیر عماد مغنیه بودند، موافقت کرده بود.

برنامه‌ریزی شده بود که از انبار‌های سلاح‌های اسرائیل، تسلیحاتی را به ایران ارسال کنند، و آنگاه آمریکا انبار‌های تسلیحات اسرائیل را از نو تامین کرده و وجه آن را از اسرائیل دریافت کند. دریافت‌کنندگان ایرانی باید قول می‌دادند هر چه در توان‌شان باشد را برای آزادسازی گروگان‌های آمریکایی انجام دهند.

بعد از دریافت چند محموله سلاح و آزادی یک گروگان، مذاکرات تقریبا به بن بست رسید و در نهایت هم ۱۱ آبان ۱۳۶۵ مجله لبنانی الشراع ماجرای این قراداد را افشا کرد. این افشاگری که به رسوایی ایران-کنترا در آمریکا معروف شد موجبات شکست ریگان در انتخابات دور بعد را فراهم کرد.

از نظر پژوهشگران جنگ و افرادی نظیر جعفر شیرعلی‌نیا، سال ۱۳۶۴ جبهه ایران در وضعیت دشواری قرار داشت، اما در ادامه ایران در عملیات والفجر پیروز می‌شود و آقای هاشمی هم عنوان می‌کند که این سلاح‌ها در این پیروزی نقش داشتند.

نرمش قهرمانانه سپاه مقابل تحریم‌های آمریکا!

عقب‌نشینی بعدی ایران در تیر ماه ۱۳۶۶ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اتفاق افتاد. به گزارش رویداد۲۴ هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش درباره پایات جنگ و پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نوشته «در روز‌های آخر جنگ ۹ ساله با عراق روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست. ولی با وجود شعار‌های جنگ جنگ تا پیروزی و تایید امام، نقش مهمی ایفا کردم به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، واقعیت‌های جبهه را که با هیاهوی سپاه و... روشن نبود به مسئولان و سپس به امام گفتم و سپس در جلسه سران قوا، در خدمت امام، عدم امکان پیروزی نظامی را ثابت کردیم.»

هاشمی در ادامه گفته «امام مشکل‌شان این بود که با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه می‌جنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه نماییم؟ و اضافه کردند، خودشان از مسئولیت رهبری کنار می‌روند و ما اداره کنیم. من در جواب گفتم: این که کار را مشکل‌تر می‌کند و بهتر است، من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ قطعنامه را امضا کنم و شما برای حفظ حیثیت من را محاکمه کنید و با قربانی شدن من کشور و مردم و انقلاب نجات پیدا می‌کنند. امام با نظر عطوفانه‌ای به من، آن را نپذیرفتند و پذیرفتند خودشان بپذیرند، ولی از ما خواستند که دیگران را توجیه کنیم.»

با این وجود یک روز بعد از صدور قطعنامه رئیس‌جمهور وقت کشور گفت: «ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده‌است قبول نخواهد کرد.» آیت الله خمینی نیز، ۸ روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی به مناسبت ایام حج اعلام کرد که چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است.

اما در نامه‌ای محرمانه معروف خود به «جام زهر» اشاره کرده و خطاب به مسئولان لشکری و کشوری گفته بود «شما عزیزان از هر کس بهتر می‌دانید که این تصمیم برای من، چون زهر کشنده‌است، ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی ایران اگر آبرویی داشته باشم خرج می‌کنم.»

بیانیه سعدآباد

تعلیق برنامه هسته‌ای ایران بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آتش‌بس جنگ با عراق از پیچیده‌ترین و سرنوشت ساز‌ترین عقب نشینی‌های جمهوری اسلامی از مواضع ایدئولوژیکش بوده است. پیمان سعدآباد مهرماه ۱۳۸۲ در حالی بین ایران و سه کشور اروپایی امضا شد که ایران به سطح پیشرفته‌ای از چرخه سوخت هسته‌ای رسیده بود.

به موجب این پیمان ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژ‌های نظنر را در راستای راستی‌آزمایی و اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد.

این بیانیه زمانی به امضای ایران رسید که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از وجود آلودگی‌های هسته‌ای در ایران باخبر شده بود، آژانس به فهرستی از خرید‌های ایران در بازار سیاه پی برده بود، پرونده اتمی ایران در شورای حکام آژانس محکوم شده بود و شورا با اجماع اعضا به ایران ۵۰ روز مهلت داده بود که پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح اتمی را امضا کند. ایالات متحده آمریکا ایران را یکی از محور‌های شرارت خوانده بود و ارتش آمریکا به همراه نیرو‌های ائتلاف، حکومت عراق در همسایگی ایران را ظرف مدتی کوتاه ساقط و بغداد را به کنترل خود درآورده بود.

نامه نگاری با رئیس جمهور آمریکا

سال ۱۳۸۸ و قبل از انتخابات ریاست جمهوری آن سال نامه‌هایی بین رهبر ایران و باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا رد و بدل شده بود. بر اساس گزارش‌هایی که بعدا به تایید هر دو طرف رسید، اوباما نامه‌ای به رهبری نوشته بود و در آن غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران را به رسمت شناخته و اعلام کرده بود که این مسئله با یک توافق قابل‌قبول بین ایران و ۱+۵ مورد تایید قرار خواهد گرفت.

اوباما در این نامه‌ها گفته بود فتوای رهبر ایران مبنی بر حرام بودن ساخت بمب اتم را قبول دارد. این نامه‌ها از سوی ایران بی جواب نمانده بود. ویلیام برنز دیپلمات سابق آمریکایی در کتاب خاطرات خود به به نام «کانال پشت پرده؛ تاریخچه دیپلماسی آمریکا و استدلالی برای احیای آن» گفته با اینکه رهبر ایران پاسخ مشخصی به پیشنهاد رئیس‌جمهور برای گفت‌وگوی مستقیم نمی‌داد، اما پاسخ وی براساس استاندارد‌های ادبیات انقلابی خیلی تند نبود.

رهبر ایران اولین بار در یکی از خطبه‌های نماز جمعه در بهمن ماه ۱۳۹۰ به این نامه‌ها اشاره کرد و گفت «همین اظهاراتی که آمریکایی‌ها کردند، نامه‌ای که رئیس جمهور آمریکا به ما نوشت و جوابی که ما دادیم و بعد عکس‌العمل و اقدامی که آن‌ها داشتند، اگر لازم باشد در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت و مردم دنیا خواهند دید که این‌ها چگونه‌اند و حرف و وعده‌هایشان چقدر اهمیت و ارزش دارد.»

امضای برجام

سال ۱۳۹۲ آیت‌الله خامنه‌ای برای اولین بار از واژه «نرمش قهرمانانه» در توصیف توافق ایران با غرب استفاده کرد. رهبر در شهریور ماه ۱۳۹۲ در جمع فرماندهان سپاه از دیپلماسی لبخند استقبال و از انعطاف پذیری در عالم سیاست به عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد کرد.

همین رویکرد زمینه‌ساز توافق هسته‌ای برجام به عنوان نقطه عطف روابط بین‌الملل ایران بود. جمهوری اسلامی در برجام در ازای لغو تحریم‌ها تعهد داد که برنامه هسته‌ای‌اش را محدود کرده و غنی‌سازی اورانیوم را تا سطح بسیار پایین کاهش دهد.

مذاکره با آمریکا برای تبادل زندانی و مذاکره ایران و عربستان هم در همین چهارچوب قابل تحلیل است. جمهوری اسلامی ایران بار‌ها در مقاطع مختلف به فراخور نیاز داخلی دست به عقب‌نشینی از مواضع ایدئولوژیک خود زده و شاید بتوان آن را نتیجه وجود سیستم تصمیم‌گیری بر اساس مدل بازیگر عقلایی در نظام دانست.

مدل بازیگر عقلایی، مبتنی بر منطق «هزینه-فایده» است. هر چند جمهوری اسلامی یک نظام ایدئولوژیک است، اما ثابت کرده در چهار دهه گذشته در مقاطع حساس، تصمیماتی مبتنی بر واقع‌گرایی اتخاذ کرد است اما مشکل آنجاست که در مقاطع مختلف آن‌چنان از عدم امکان انجام این تصمیمات سخن می‌گویند که وقتی ناچار می‌شوند -یا حتی خودشان تصمیم می‌گیرند- چنین کاری کنند، با دست خودشان هزینه انجام آن را بسیار بالا می‌برند؛ این در حالی است که جمهوری اسلامی در دهه‌های گذشته نشان داده اگرچه نظامی ایدئولوژیک است، اما در عموما تصمیمات سیاست خارجی منطق «هزینه-فایده» را در نظر گرفته است؛ نه آنکه «یک کلام» باشد و هیچ چیز جز گفته خودش را نپذیرد؛ با این حال مشخص نیست دلیل آنکه چرا جمهوری اسلامی به شکلی نالازم برای خودش هزینه ایجاد می‌کند؟ مثلا چرا «رابطه با عربستان» به آن شکل تابو اعلام می‌شد و این تصور وجود داشت که محال است ارتباط دو کشور برقرار شود، اما این رابطه انجام شد و تنها هزینه آن بر دوش ملت افتاد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها