کد خبر: 704029
تاریخ انتشار :

تحلیل‌ دیگران؛

مرجعیت از دست رفته رهبران سیاسی

عباس عبدی نوشت: با توجه به تجربه گذشته به ویژه انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و کلید واژه «تکرار می‌کنم»، این تصور وجود دارد که این گفته‌های خاتمی بود که مردم را به پای صندوق رای کشاند تا به فرد مورد نظر رای دادند.

مرجعیت از دست رفته رهبران سیاسی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نامه نیوز - عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از مسائلی که در سیاست اهمیت ویژه‌ای دارد، مفهوم گروه‌های مرجع است. این مفهوم از گذشته شکل گرفته و بار معنایی آن همچنان بر دوش کلمات و تحلیل‌ها سنگینی می‌کند، در حالی که جهان تغییر کرده است و چنین پدیده‌ای دیگر وجود ندارد یا بسیار ضعیف شده است.

در گذشته، رهبران سیاسی در جایگاهی بودند یا قرار می‌گرفتند که حرف آنان فصل‌الخطاب بود. رابطه مردم با آنان رابطه رهبر ـ پیرو یا مرید و مرادی بود. فراموش نکنیم که رهبران سیاسی به‌طور معمول با اطرافیان و مشاوران خود مشورت می‌کردند، ولی در نهایت حرف خودشان راهگشا و مُطاع بود. بالاترین سطح اینگونه از رابطه رهبر- پیرو در جریان پیروزی انقلاب میان مردم و رهبری امام دیده شد. این رابطه یک رویه دیگری هم داشت که شاید کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.

درست است که مردم مرید رهبران خود بودند، ولی رهبران نیز رعایت مطالبات و خواست‌های مردم را می‌کردند، حتی اگر به لحاظ شخصی چندان توافقی با آن نداشتند. به عبارت دقیق‌تر در بسیاری از موارد رهبران تابع پیروان می‌شدند، چون می‌دانستند که اگر چنین نکنند، اعتبار و قدرت نفوذ خود را از دست خواهند داد. بنابراین نفوذ مواضع رهبران کاریزماتیک در گذشته، بدون قید و شرط هم نبود. این پدیده از دهه ۹۰ میلادی قرن بیستم، به علل گوناگون و مهم‌ترین آن شکل‌گیری رسانه‌های جدید، به مرور تضعیف گردید، و اکنون به اوج خود رسیده است، زیرا شبکه‌های اجتماعی به گونه‌ای است که چندان اعتبار و زمینه‌ای برای ظهور و بروز چنین رهبرانی باقی نمی‌گذارد. این شبکه‌ها میان عنصر محبوبیت و نیز دنبال‌کنندگی (فالوور) با تبعیت فاصله انداخته است.

به عبارت دیگر از افراد و گروه‌ها قدسیت‌زدایی کرده است. به ویژه آنکه این شبکه‌ها موجب بالا آمدن چهره‌هایی شده است که خودشان هم داعیه قدسیت ندارند و یک سلبریتی هستند و نه بیشتر.

این موضوع در انتخابات ایران به گونه‌ای رقم خورده که هنوز عده‌ای گمان می‌کنند که مراجع سیاسی مردم چون گذشته در رفتارشان اثرگذار هستند. با توجه به تجربه گذشته به ویژه انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و کلید واژه «تکرار می‌کنم»، این تصور وجود دارد که این گفته‌های خاتمی بود که مردم را به پای صندوق رای کشاند تا به فرد مورد نظر رای دادند. واقعیت این است که این اظهارنظر گرچه مهم بود، به ویژه و با توجه به نزدیکی آرا، حتما در نتیجه نهایی بسیار هم تعیین کننده بود. ولی تصور اینکه مردم فقط منتظر شنیدن چنین دستوری بودند تا به پای صندوق بیایند، نادرست است.

در واقع این گفتارهای رهبران سیاسی فقط در صورتی شنیده می‌شود که زمینه مناسب آن ابتدا فراهم شده باشد. رهبران سیاسی در شرایط کنونی حتی قادر نیستند که حواریون خود را با دستورات خود همراه کنند، چه رسد به اینکه بخواهند مردم را بسیج کنند. اگر بخواهم از تمثیل استفاده کنم، مثل خودرویی است که روی سطح شیب‌دار قرار دارد ولی به علت اصطکاک به سمت پایین حرکت نمی‌کند، کافی است که یک یا چند نفر آن را هُل دهند و نیروی مقاومت اصطکاک را خنثی کند، از اینجا به بعد خودرو با سرعت شتاب‌دار به سوی پایین حرکت خواهد کرد. در واقع انرژی پتانسیل در این خودرو وجود دارد، فقط باید با یک هُل دادن، مقاومت در برابر بروز آن را خنثی کرد. حالا اگر این خودرو در سطح شیب‌دار ولی رو به بالا قرار داشته باشد، با هُل دادن می‌توان آن را به حرکت در آورد ولی ادامه دادن حرکت نیروی خیلی زیادی می‌خواهد که امکان تامین آن وجود ندارد، لذا پس از مدتی هُل‌دهندگان خسته می‌شوند ولی از آنجا که مقاومت اصطکاک را خنثی کرده و به حرکت در آمده است، به عقب برمی‌گردد و هُل‌دهندگان را نیز زیر خواهد کرد.

این اشتباه در انتخابات اخیر از سوی همه جریان‌ها کمابیش دیده می‌شود. پیش‌تر در انتخابات ۱۳۹۶، جریان تحریم خیلی فعال شد، ولی توجه نداشت که خودرو در شیب به سوی صندوق قرار داشت و آنان می‌خواستند آن را به دور شدن از صندوق هُل دهند، لذا نتیجه معکوس گرفتند. در انتخابات‌های بعدی، ماجرا تغییر کرد. اکنون و در ادامه این تغییر، توجه نمی‌کنند که هیچ مرجع سیاسی مهمی که رابطه خوبی با پیروان داشته باشد، باقی نگذاشته‌اند که مردم روی حرف او حساب کنند. حتی اگر هم چنین مرجعیتی باشد، لزوما نمی‌تواند برخلاف مسیری که در ذهن اغلب مردم است، حرکت کند. دنیای امروز، از اغلب افراد مرجعیت‌زدایی کرده است. تنها راه موثر برای جلب مشارکت عمومی توجه مستقیم به خواست آنان و امیدوار کردن‌شان به آینده است. کلید امیدوار کردن مردم نیز دست حکومت است. کار سختی نیست. کافی است به مردم و خواست آنها احترام بگذارید و راه را بر آنان نبندید. بقیه راه را خودشان خواهند رفت.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها