تحلیل «نامهنیوز»؛
مصائب اصلاحطلبان/ چرا در انتخابات توفیق نداشتند؟
اصلاحطلبان در شرایط سختی به سر میبرند؛ آنها که از یک سو با بیاعتمادی عمومی همراهاند و از سوی دیگر با انفعال درونی خودشان.
گروه سیاست نامهنیوز: اصلاحطلبان میانهرو در انتخابات یازده اسفند تمام سعی خود را به کار گرفتند تا هم فضای انتخابات رقابتی شود و هم نامزدهای مورد نظرشان وارد مجلس شود که البته توفیق چندانی به دست نیاورند. اما چرا؟ پاسخ به این پرسش را باید در چند محور بررسی کرد:
1. واقعیتی انکارناپذیر است که اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی خود را به طرز قابل ملاحظهای از دست دادهاند و حتی به فرض که آنها دعوت سراسری برای حضور مخاطبانشان در انتخابات میکردند، باز هم بعید به نظر میرسید که اتفاق ویژهای در نتیجه انتخابات رخ میداد؛ کمااینکه نفرات لیست علی مطهری به عنوان تنها لیست اصلاحطلب در تهران حتی جزو شصت منتخب اول تهران هم نیامدند. عملکرد دولت حسن روحانی از سال92 تا 1400 و عملکرد لیست امید در مجلس دهم میتواند یکی از مهمترین دلایل بیاعتمادی سرمایه اجتماعی آنها باشد.
2. نکته دوم آن است که اصلاحطلبان در همه این سالها هیچگاه منافیست روشنی از آنچه میخواهند انجام دهند به مخاطبان خود ارائه ندادهاند و عملا به یک توده نامنسجم در یک عنوان کلی به نام اصلاحات تبدیل شدهاند که اصلاح مشخص نیست روش، خاستگاه و هدف آنها از عنوان اصلاحات چیست. نظریهپردازان آنها هم یا سکوت پیشه کردهاند یا به دام افراطگرایی افتادهاند.
3. اصلاحطلبان برخلاف اصولگرایان نیروهای تازهای را به عرصه حزبی-تشکیلاتی وارد نکردهاند و همواره با چهرههای قدیمی خود میخواهند وارد عرصه انتخابات شوند؛ نیروهایی که یا حرف تازهای برای جامعه ندارند یا آنکه ردصلاحیت میشوند. در صورتی که اگر آنها نیروهایی تازهنفس را روانه میدان میکردند هر دوی این دو مشکل دستِکم تا حد نسبی مرتفع میشود.
4. روزگاری سعید حجاریان میگفت جریان اصلاحات «بین العباسین» است؛ یعنی از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی را میتواند شامل شود. به نظر میرسد این شرایط اکنون بسیار گستردهتر هم شده است و از اعضای نزدیک به تفکرات نهضت آزادی تا افرادی که خود را پیرو خط امام(ره) میدانند همه و همه میگویند اصلاحطلبیم. این وضعیت باعث شده است در جریان اصلاحات هر کس ساز خود را بزند؛ به نحوی که یک سر محور حرف از تحریم انتخابات میزند و سمت دیگر میگوید باید مشارکت بیقید و شرط در انتخابات داشته باشیم. تشتت آراء در جریان اصلاحات بسیار آسیبزا بوده است و به نظر میرسد اصلاحطلبان تا وقتی خط و مشی جریانی خود را روشن نکنند این مشکل همچنان ادامه خواهد داشت.
5. نکته آخر هم بر میگردد به رویکرد رادیکال طیفهایی از اصلاحطلبان. مواضع رادیکالها باعث شده است که نظام سیاسی اعتماد لازم به اصلاحطلبان را نداشته باشد. برای رفع این مشکل هم شاید لازم باشد که نیروهای مشارکتخواه خط خود را آشکارا از رادیکالها جدا کنند.
مجموعه این عوامل باعث شده است که اصلاحطلبان در شرایط سختی به سر ببرند؛ وضعیتی که از یک سو با بیاعتمادی عمومی همراه است و از سوی دیگر با انفعال درونی خودشان.
دیدگاه تان را بنویسید