تکرار یک داستان نخ نما / افشای ۴محور برای تخریب گزینه یک وزارت
صنعت هرچقدر هم در بحران نقدینگی باشد، معدن هر چقدر هم در هزارتوی همیشگی خود گیر کرده باشد و تجارت هم هر چقدر تحت تاثیر محدودیت های بین المللی باشد، اما باز هم آنقدر برای بعضی جذابیت و شیرینی دارد که دین و دنیا و آخرت را برای آن به حراج بگذارند! قصه امروز و دیروز هم نیست، تا بوده، چنین بوده! در تکرار داستان نخ نما و همیشگی و پس از آنکه جلسات و بررسی های شورای راهبردی به معرفی سعید زرندی به عنوان وزیر پیشنهادی برای وزارت صنعت، معدن و تجارت منجر شد، لابی گری ها و سفارش های بازی های قبل از آن، از پستو و نهان بیرون آمد و به اقدامات رسانه ای و تخریب های همیشگی با تمرکز بر فضای مجازی برای زیرسوال بردن گزینه شورا تبدیل شد.
صنعت هرچقدر هم در بحران نقدینگی باشد، معدن هر چقدر هم در هزارتوی همیشگی خود گیر کرده باشد و تجارت هم هر چقدر تحت تاثیر محدودیت های بین المللی باشد، اما باز هم آنقدر برای بعضی جذابیت و شیرینی دارد که دین و دنیا و آخرت را برای آن به حراج بگذارند! قصه امروز و دیروز هم نیست، تا بوده، چنین بوده!
در تکرار داستان نخ نما و همیشگی و پس از آنکه جلسات و بررسی های شورای راهبردی به معرفی سعید زرندی به عنوان وزیر پیشنهادی برای وزارت صنعت، معدن و تجارت منجر شد، لابی گری ها و سفارش های بازی های قبل از آن، از پستو و نهان بیرون آمد و به اقدامات رسانه ای و تخریب های همیشگی با تمرکز بر فضای مجازی برای زیرسوال بردن گزینه شورا تبدیل شد.
چند روز اخیر هم که معرفی وزرا معطل تصمیم نهایی روی چند گزینه بود و پنجشنبه و جمعه هم به آن افزوده شد، مهلتی بیشتر برای آقایان به وجود آمد تا پروژه تخریب را با سرعت بیشتری پیش ببرند.
امروز شنبه و در نخستین روزکاری هفته، پروژه تخریب وارد فاز عملیاتی شده و در یک اقدام ساماندهی شده، ۴ محور برای هجمه به گزینه وزارت صمت به رسانه های همسو ابلاغ شده است. برنامه هم این است که اگر این اقدامات به تغییر گزینه پیشنهادی برای معرفی به بهارستان منجر شد که چه عالی! اگر هم نشد، موجی شکل خواهد گرفت تا در مدت زمان باقی مانده به رای اعتماد مجلس، امید آقایان به عدم اقبال خانه ملت سوسوزنان باقی بماند! و برای دور بعدی تکمیل کابینه، گزینه مطلوب را به خیابان سمیه راهی کنند.
و اما ۴محور و سرفصل تعیین شده برای تخریب هم آنچنان نخ نما و دم دستی است که باید امیدوار بود به هر شکل ممکن، آقایان توفیقی حاصل نکنند، چرا که اگر روزی، روزگاری قرار باشد با این میزان ژرف اندیشی و قدرت تحلیل، صنعت، معدن و تجارت را مدیریت و راهبری کنند، باید از همین حالا، خاکستر باقی مانده از این سه حوزه مهم را نیز بر باد داده بدانیم!
محور اول در ادامه برخی مطالب روزهای اخیر از شناسنامه سعید زرندی قرض گرفته شده است. آقایانی که تا دیروز، مسعود پزشکیان را به دلیل انتصاب عارف، ظریف، حاجی میرزائی و قائم پناه، مدیر مدرسه پیرمردها لقب داده بودند، امروز سعید زرندی را با .... سال سن، جوان می دانند و احتمالا می خواهند یک شصت و چندساله دیگر را به قول خودشان به «مدرسه پیرمردها» بفرستند! بنده خدا، مسعود پزشکیان مشمول حکایت همان پیرمرد و نوه اش شده اند که در آخر هم نفهمیدند باید سوار الاغ باشند یا پیاده بمانند؟!
محور دوم قرار است گذشته را شخم بزند و عملکرد سعید زرندی در یکی دو مجموعه ای که کار کرده است را زیر سوال ببرد! جدا از اینکه ارزیابی حضور و عملکرد مدیران براساس شاخص های علمی و اقتصادی سنجیده می شود، نه تفکرات جناحی و دلبخواهی، طرح این پرسش هم خالی از لطف نیست که آیا همه آقایان از جمله گزینه هایی مدنظر خودشان، از لحظه شروع فعالیت و خدمت در مجموعه های دولتی و خصوصی، استیو جابز گونه و ایلان ماسک طور کار کرده اند؟ از سوی دیگر برای ارزیابی سابقه مدیریتی سعید زرندی، فعالان اقتصادی استان البرز خاصه آنان که با نحوه و نتیجه کار او در منطقه ویژه اقتصادی و فرودگاه پیام آشنا هستند، منابع مناسبی به شمار می آیند، به شرط آنکه، همانطور که اشاره شد،ملاک و معیار، شاخص های مدیریتی و اقتصادی باشد، نه تفکرات جانبدارانه!
در محور سوم قرار است سعید زرندی فردی آکادمیک و پشت میز نشین تصویر شود تا اعلام کنند او سابقه مدیریت میدانی و عملیاتی ندارد! اینان، همانانی هستند که همواره به وزیر صمت دولت سیزدهم معترض بودند که او فقط مدیرعامل یک شرکت بوده و وزارت بر صنعت، معدن و تجارت، تخصص و علم مدیریتی لازم دارد، نه تجربه بنگاه داری! در حیرانیم از این سفسطه بازان بازار تحلیل و توجیه! باد از آن سو باید به پرچم بوزد که دوستان، دوست دارند!
و اما آخر اینکه اعلام شده است فعالان بخش خصوصی حوزه معدن با سعید زرندی موافق نیستند!!! همین محور آخر، کلیدی است برای باز کردن بسیاری از قفل ها و قطعه آخر پازلی است که پس از کامل شدن، نشان می دهد این مخالفت ها از کجا آب می خورد. فعالان کف اقتصاد می گویند پول در معدن است! و همان ها هم می دانند که هزارتوی حوزه معدن توانایی گمراه کردن بسیاری را دارد. پُر واضح است که وقتی یک طیف، گزینه ای را برای نشاندن بر یک کرسی در نظر داشته باشند، با هر گزینه دیگری مخالفت خواهند کرد، چشم بسته!
حالا وقت یک قرار است، قراری بین نگارنده این سطور و خوانندگانش، که احیانا اخبار این روزهای پاستور را با دقت نظر بیشتری دنبال می کنند. این قرار بیشتر از آنکه رنگ اقتصادی و سیاسی داشته باشد، بوی سواد رسانه ای می دهد:
از امروز هر مطلبی در تخریب و نقد سعید زرندی به عنوان گزینه پیشنهادی برای وزارت صمت خواندید که یکی از این چهار محور را دنبال کند، بدانید ماجرا از کجا آب می خورد! آب هم که اگر با سیمان ترکیب شود، سخت می شود و نفوذ در آن سخت تر! درست مثل نفوذ نکردن دلیل و استدلال و منطق در ذهن آنها که در ندانستن، منفعتی دارند.
منبع: دیده بان ایران
دیدگاه تان را بنویسید