از دادخواست شکایت ایران از آمریکا رونمایی شد
دادخواست دادگاه شکایت از رژیم آمریکا با موضوع کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در لانه جاسوسی سابق آمریکا رونمایی شد.
مراسم رونمایی از دادخواست دادگاه شکایت از رژیم آمریکا با موضوع کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ امروز در لانه جاسوسی سابق آمریکا با حضور کارشناسان برجسته کشور برگزار شد. دولت، وزارت امورخارجه، بانک مرکزی، آژانس اطلاعات مرکزی، وزارت خزانهداری و مجلس نمایندگان آمریکا متهمان این پرونده هستند.
در بخشی از این دادخواست آمده است:
اشغال نظامی ایران در شهریور ۱۳۲۰ وضع کشور را دگرگون کرد؛ از یک طرف تلاش شوروی برای بهرهمندی از نفت ایران افزایش یافت و از سوی دیگر انگلیسیها خواهان کسب سهم بیشتری از نفت ایران شدند. مقارن با این تحولات، تلاشهایی از طرف آیتالله کاشانی و محمد مصدق به منظور قطع دست بیگانگان از منابع کشور آغاز شد. این اقدامات از طرف قدرتهای استعمارگر بیپاسخ نماند. آیتالله کاشانی پس از پنج ماه تعقیب در ۲۷ خرداد ۱۳۲۳ دستگیر شد؛ انتخاب او به عنوان نماینده مردم تهران در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نیز موجب آزادی وی از زندان متفقین نشد. آیتالله کاشانی در زندان هم از نفت و غارت آن از سوی انگلیسیها سخن گفت و تاکید کرد اجازه نخواهد داد نفت ایران را تاراج کنند.
از تلاش انگلیس برای شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت تا اختصاص بودجه توسط آمریکا
پس از آن که محمد مصدق در سال ۱۳۲۸ به شانزدهمین مجلس شورای ملی راه یافت، اقلیت مجلس جدیتر از قبل به رویارویی با رزمآرا نخست وزیر وقت شاه پرداخت. رزمآرا در پی مصالحه با انگلیسیها بود و معتقد بود ایرانیان توان فنی لازم را برای در اختیار گرفتن صنعت نفت ندارند. خیانت رزم آرا به منافع ملی موجب شد در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ توسط فدائیان اسلام در مسجد شاه تهران به ضرب گلوله کشته شود. پس ازکشته شدن رزمآرا کمیسیون نفت مجلس شورای ملی ۱۷ در اسفند ۱۳۲۹ پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را به نام «سعادت ملت ایران» به مجلس ارائه کرد؛ این پیشنهاد ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس سنا به تصویب رسید.
ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط عطف تاریخ مبارزاتی ملت ایران برای کسب حق خود و بریدن دست بیگانگان از منابع و سرمایههای کشور است. شعار آیتاله کاشانی «نفت ایران متعلق به ملت ایران است» مکمل گفتار جبهه ملی و مصدق «صنعت نفت ایران باید ملی شود» زمینه سیاسی و اجتماعی و مسیر ملی شدن نفت را فراهم کرد، در این نهضت نیروهای مختلفی اعم از روحانیون، مذهبیها، ملیگراها، روشنفکران، بازاریان و ...، نقش داشتند، موتور محرکه اصلی نهضت و عامل به صحنه آوردن مردم اقدامات آیتاله کاشانی بود.
از همان آغاز نهضت ملی شدن نفت، انگلیس تلاش کرد مانع موفقیت جنبش شود؛ حتی سفیر وقت انگلیس در تهران، جنبش را ساخته دست مصدق، آیت اله کاشانی و چند نفر تندرو و ضد انگلیسی، برای منحرف ساختن توجه مردم از فساد هیئت حاکمه توصیف کرد.
بعد از انتخاب مصدق به نخست وزیری و تصویب قانون نه مادهای خلع ید از شرکت نفت جنوب در مجلس، انگلیسیها چندین روش برای مقابله با دولت مصدق در نظر گرفتند. در حالی که «هربرت موریسون»، وزیر امور خارجه انگلیس از حمله نظامی سخن به میان آورد و «اتلی» رهبر حزب کارگر در پی مذاکره و شکایت در مجامع بینالمللی بود در پشت صحنه به دنبال طرح براندازی دولت مصدق بودند.
استفاده انگلیسیها از ظرفیت دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت نتیجهای برای انها نداشت. علاوه بر تحریم و فشارهای اقتصادی، انگلیس درصدد مداخله نظامی بود، چهارهزار چترباز، همچنین رزمناو «ماریتوس» و ناوهای «ورن» و «فلامینگو» را به سواحل ایران فرستاد. اسناد منتشر شده وزارت امورخارجه انگلیس در دهههای اخیر توضیح میدهد که لندن، طرح اشغال آبادان را آماده کرده بود، اما رئیس جمهور آمریکا آن را رد کرد. به اعتقاد ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا، مداخله نظامی باعث حمله اتحاد شوروی به ایران میشد. در نهایت گزینه کودتا به عنوان راه حل موثر در دستور کار امریکا با همکاری انگلستان قرار گرفت.
تبیین و تشریح چگونگی طراحی کودتای ۲۸ مرداد:
۱. توطئههای آمریکا علیه ایران
نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران، بیانگر فهرست بلندی از توطئهها، اقدامات خصمانه و دخالتهای آمریکا در کشور عزیزمان ایران است؛ فهرستی که از کودتای ۲۸ مرداد گرفته تا تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون و حمایت و تحکیم پایههاى حکومت استبدادى شاه تا حملۀ نظامى به طبس، کودتای نقاب و تحریک و حمایت همهجانبه از صدام در جنگ تحمیلی، فشارهای اقتصادى و اقدامات تحریمى، حمایت، سازماندهى و هدایت مخالفان نظام، فضاسازى سیاسى و تبلیغاتى و جنگ روانی، مقابله با دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری هستهای، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را در بر میگیرد. این حجم از کینهتوزی و دشمنی، ریشه در ماهیت سلطهجویانۀ آمریکا و موقعیت راهبردی و منابع سرشار کشورمان داشته که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهدلیل ماهیت اسلامی، عدالتخواهانه، استقلالطلبانه، سلطهستیزانه و حمایتگرانه از مظلومان، جنبههای بسیار عمیقتری پیدا کرد.
از مهمترین نمونههای شرارت و خصومت آمریکا علیه کشورمان میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱. کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
پس از ملی شدن صنعت نفت، شاهد فشارها و محاصرۀ اقتصادی کشور توسط آمریکا و انگلستان بودیم تا کشورمان را وادار به عقبنشینی در تصمیم خود نموده و بهدنبال آن طرح کودتا پیریزی شد. کودتای ۲۸ مرداد را باید سرآغاز تسلط آمریکا بر ایران و دخالت در امور کشورمان بهحساب آورد.
بنابر اعتراف آمریکایىها که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا و وزارت خارجۀ آمریکا در سال ۱۳۷۹ منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملاً وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت آمریکایىها در فروردین سال ۱۳۳۲ روبرو شدند.
طرح این کودتا پس از مطالعات فراوان توسط طراحان انگلیسى و آمریکایى در قالب طرح تىپى آژاکس (T.P Ajaax) در ۲۱ تیرماه توسط رئیس سازمان سیا، وزیر خارجۀ آمریکا و رئیسجمهور آمریکا (آیزنهاور) به امضاى نهایى رسید و با اختصاص بودجهاى هنگفت، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتا انجام پذیرفت که در نتیجۀ آن دکتر مصدق از پُست نخست وزیرى برکنار شد و حکومت وى سقوط کرد. شاه که از بیم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجدداً به ایران بازگشت و به این صورت، سلطۀ همهجانبۀ آمریکا بر این کشور آغاز شد.
کرمیت روزولت از مقامات برجستۀ سیا که مجری این کودتا بود، چنین اعتراف میکند؛ «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که بهوسیلۀ سیا در ماههای آخر حکومت ترومن تنظیم شده بود.»
۲. حمایت و تحکیم پایههاى حکومت استبدادى شاه
حمایت دولت آمریکا از شاه پس از ۲۸ مراد ۱۳۳۲ وارد مرحلۀ جدیدى شد و آمریکایىها با تمام توان، از شاه حمایت کردند، حمایت مالى آمریکا پس از کودتا بهطرز شگفت انگیزى افزایش یافت بهگونهای که دوازده روز پس از کودتاى ۲۸ مرداد، آمریکا با پرداخت یک وام ۴۵ میلیون دلارى به ایران موافقت نمود. در سال ۱۳۳۰ کمک مالى آمریکا به ایران بالغ بر ۳/۱ میلیون دلار بود، درحالیکه این رقم در سال پس از کودتا به ۷۰ میلیون دلار یعنى ۶۰ برابر رقم قبلى رسید. همچنین درحالیکه تعداد مستشاران سازمان سیا در ایران در سال ۱۳۳۰ کمتر از ۱۰ نفر بود، سه سال بعد به ۳۰۸ نفر رسید.
نفوذ و سلطۀ آمریکا در دستگاه حاکمیت ایران تا جایی رسید که کارتر علاقۀ خود را نسبت به رژیم شاه اینگونه توصیف نمود؛ «هیچ کشور دیگرى در جهان براى برنامهریزى مشترک، از ایران به آمریکا و ما نزدیک نیست، هیچ کشور دیگرى براى بررسى مشکلات منطقهاى که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکترى از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگرى نزد من احترامى عمیقتر و رابطهاى دوستانهتر از شاه ندارد.»
آمریکاییها تا آخرین روزهاى حیات سیاسى شاه، دست از حمایت وى برنداشتند و در برابر همۀ جنایاتها از او حمایت میکردند.
۳. تشکیل ساواک در ایران
تأسیس ساواک در ایران تحت نظارت آمریکا انجام گرفت که نه تنها سازمان سیا، بلکه سازمان FBI که آژانس داخلی آمریکاست نیز در این راه کمکهای فراوانی کرد، آموزش نیروهای ساواک توسط افسران سازمان سیا هم در داخل کشور و هم در آمریکا صورت میگرفت.
ارتشبد حسین فردوست دراینباره مینویسد: در نخستین قدم، شناخت سازمانی که مأمور راهاندازی آن بودم ضرورت داشت وضع سازمان را مطالعه کردم و با تک تک مدیران کل بحث نمودم، بدین ترتیب مشخص شد که از سال ۱۳۳۵ ساواک توسط ده مستشار آمریکایی طبق قوارۀ سازمان خودشان سازماندهی شده است، بنابراین ساواک دو وظیفۀ اطلاعاتی و امنیتی را بر عهده داشت و تلفیقی الهام گرفته از دو سازمان سیا و اف. بی. آی بود.
بدین وسیله آمریکا توانست با تأسیس ساواک در ایران، کانونی قوی از سازمان جاسوسی آمریکا را بدون هزینۀ خود تأسیس کند تا از یک طرف حافظ رژیم سلطنتی باشد که این رژیم با اطمینان خاطر منافع آمریکا در منطقه را تأمین نماید و از طرف دیگر با توجه به موقعیت ایران از این طریق بتواند رقیب اصلی خود؛ یعنی شوروی سابق را زیر نظر بگیرد.
۴. تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران
یکى از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحدۀ آمریکا علیه ملت ایران، تحمیل لایحۀ اعطاى مصونیت قضایى به اتباع آمریکایى بود، دولت آمریکا از ابتدای نخستوزیری اسدالله علَم، ادامۀ حضور مستشاران نظامی آمریکا و خانوادۀ آنها در ایران را مشروط به معافیت از شمول قوانین قضایی ایران کرد، قبول این خواستۀ آمریکاییها به مفهوم از بین رفتن صلاحیت رسیدگی دادگاههای ایران به جرایم اتباع آمریکایی در ایران بود که بهصورت لایحهای توسط حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت در مهرماه ۱۳۴۳ به مجلس ارایه شد و به تصویب رسید، امامخمینی (رحمه الله) در سخنرانی مشهور خود در چهارم آبان
۱۳۴۳ که به تبعید ایشان منجر شد، این قانون را سند بردگی ملت ایران دانسته و فرمودند: «عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت ... ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پستتر از وحشیها در دنیا معرفى کرد... تمام گرفتارى ما از این آمریکاست! تمام گرفتارى ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند! این وزرا هم از آمریکا هستند! همه تعیین آنهاست، اگر نیستند چرا نمىایستند در مقابلش داد بزنند؟... ما این قانونى که گذراندند ـ به اصطلاح خودشان ـ قانون نمىدانیم، ما این مجلس را مجلس نمىدانیم، ما این دولت را دولت نمىدانیم، اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند.»
کویلر یانگ استاد دانشگاه پرینستون آمریکا معتقد است؛ «کاپیتولاسیون اشتباه فجیعی برای منافع آمریکا در ایران بود و این قانون سنگین بهعنوان نشانۀ فاحش امپریالیسم تفسیر میشد، با این همه ما برای اجرای آن پافشاری کردیم.»
دولت آمریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک روز پس از این فاجعۀ خونین، طی تماس تلفنی با شاه، حمایت کامل خود را از حکومت وی اعلام کرد.»
در دوازدهم آبان ۱۳۵۷ و با گسترده شدن مبارزات مردمی نیز شاه که خطر انقلاب را بیش از هر زمان دیگر حس میکرد، در تماسی تلفنی با برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا پیام روشنی دریافت نمود برژینسکی به شاه گفت: «هر اقدامی را که لازم میداند انجام دهد و کاملاً مطمئن باشد که دولت آمریکا از او با تمام قوا حمایت خواهد کرد وی تأکید کرد که این سخنان را مستقیماً از قول کارتر نقل میکند.»
شاه پس از این مکالمۀ تلفنی، دولت شریف امامی را برکنار کرد و یک دولت نظامی به ریاست ارتشبد ازهاری روی کار آورد و در سایۀ حمایت آمریکا، واقعۀ سیزدۀ آبان ۱۳۵۷ و کشتار دانشآموزان و دانشجویان توسط رژیم رخ داد.
۶. تحرکات علیه انقلاب اسلامی در روزهای آغازین
آمریکا پس از ناکامی در جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی، از همان روزهای آغازین تلاشهای فراوان برای مقابله با آن به کار گرفت. بهدنبال دستگیری و محاکمۀ سران رژیم پهلوی ازجمله هویدا، نخستوزیر اسبق و نصیری، رییس اسبق ساواک که در کشتار، سرکوب، فساد و نابسامانیهای آن رژیم دخالت موثر داشتند، قطعنامهای در سنای آمریکا در محکومیت کشورمان به ادعای نقض حقوق بشر تصویب رسید. این در حالی بود که این کشور پیش از آن از کشتار مردم توسط شاه در هفدۀ شهریور و سیزده آبان ۱۳۵۷ حمایت کرده بود. علاوهبراین قطعنامه، سنا از دولتهای دیگر هم میخواست که دولت انقلابی ایران را برای ترک این اعدامها زیرفشار بگذراند و به این ترتیب تلاش کرد تا یک فشار بینالمللی برای انزوای انقلاب اسلامی ایجاد کند. ازجمله اقدامات این کشور، حمایت از تحرکات تجزیهطلبانه برخی جریانها و گروههای ضد انقلاب بود.
تمایلات تجزیهطلبانه وخودمختارخواهانه در نواحی مرزی ایران ازجمله بلوچستان، کردستان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن صحرا که منجر به شورش و مبارزۀ مسلحانه شده بود و استقرار برخی از سران نظامی و امنیتی رژیم پهلوی ازجمله اویسی در عراق و تجهیز آنها به تسلیحات، مشکلاتی را برای وضعیت تثبیت انقلاب اسلامی بهوجود آورده بود و همۀ این اقدامات با همکاری آمریکاییان با ضدانقلابیون و تجزیهطلبان صورت میگرفت و سفارتخانۀ آمریکا در تهران به ستاد ایجاد هماهنگی میان نیروهای مخالف انقلاب تبدیل شده بود. در یکی از اسناد بهدست آمده از سفارتخانۀ آمریکا در تهران تمایل به استفاده از ظرفیت قومیتها جهت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بهخوبی بازتاب یافته است. در سندی به تاریخ ششم اوت ۱۹۷۹ م (۱۵/۰۵/۱۳۵۸) که دارای طبقهبندی «سری» میباشد، چنین آمده است: «اگر کُردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی تلاشهای خود را هماهنگ کنند (اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند، به عقیدۀ ما آنها امکان موفقیت دارند.»
دولت آمریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک روز پس از این فاجعۀ خونین، طی تماس تلفنی با شاه، حمایت کامل خود را از حکومت وی اعلام کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید