پیگیریِ آزادی محمدرضا نوری از نخستوزیر عراق
۱۷ ماه از اسارت محمدرضا نوری در زندان عراق میگذرد و هر روز وضعیت جسمانی او وخیمتر میشود، اما پدرش میگوید که «طرف عراقی تحت فشار آمریکاست و زمانی برای آزادی ابوعباس اعلام نمیکند.»
۵۱۱ روز است که محمدرضا نوری (ابوعباس) در زندان عراق است. حال او چندان مناسب نیست، اما ابوعباس همچنان با توسل به حضرت عباس علیهالسلام از او مدد میخواهد.
مستشار رسانهای حشدالشعبی محمدرضا نوری که به دعوت رسمی حکومت عراق به این کشور رفته بود، سوم فروردین سال ۱۴۰۲ توسط نیروهای نیابتی آمریکایی و یکی از دستگاههای امنیتی عراق در بغداد ربوده شد. مدتها خبری از او نبود و وقتی خانواده پیگیر وضعیت او میشدند، میگفتند: «محمدرضا در شرایط خاص در اتاق مخصوص با همه امکانات است.» این در حالی است که او زیر شکنجه بود!
آمریکاییها در عراق دو جلسه دادگاه تشکیل دادند که جلسه اول آن بدون حضور سفارت، وکیل و خانواده محمدرضا تشکیل شد و در جلسه دوم او را به جرم مشارکت در قتل یک شهروند آمریکایی در بغداد، به «حبس ابد» محکوم کردند. پس از تلاش وکلا، خانواده و وزارت خارجه کشورمان و بر اساس اسناد و مدارک موجود که او در زمان این قتل که در منطقه کراده بغداد اتفاق افتاده، در فرودگاه نجف بوده، عنوان اتهامی وی تغییر پیدا کرد.
در آن زمان کمتر کسی از ماجرای دستگیری این فعال رسانهای مطلع بود، اما وقتی خانواده نوری ۲۵ اردیبهشت امسال به صورت رسمی با وزیر خارجه دولت سیزدهم شهید امیرعبداللهیان در این باره جلسه داشتند، اسارت ابوعباس هم رسانهای و به یک مطالبه عمومی تبدیل شد.
با دخالت آمریکاییها در پرونده محمدرضا، ماجرای آزادی او هم پیچیده شده است. ۱۷ ماه است که محمدرضا از خانواده دور است و با وجود پیگیریها برای آزادی او طبق توافقنامه بین دو کشور ایران و عراق، حکومت عراق تحت فشار آمریکاییها از انتقال او ممانعت کرده است و «همچنان زمان آزادیاش مشخص نیست.»
پدرش میگوید که محمدرضا در این مدت «۳ بار حمله قلبی» کرده و نصف بدنش کم توان شده؛ تا جایی که «چشم راستش ۸۰ درصد بیناییاش را از دست داده و پرده گوش راستش هم پاره شده است.»
وضعیت بهداشت بند زندانی که ابوعباس در آنجا بسر میبرد، بسیار اسفناک است و همین موضوع باعث شده تا مشکلات پوستی حادی نیز برای او ایجاد شود و «نیاز به مراقبتهای ویژه را برایش ضروری کند.» این در حالی است که بر اساس معاینه اولیه پزشکان اعزامی از ایران، ابوعباس باید در بیمارستان بستری و روند فوری درمان را طی کند.
آخرین دیدار محمدرضا با پدرش در عراق ۱۳ فرردین امسال (۲۱ رمضان) بود. ۴ روز قبل هم محمدرضا در تماس تلفنی با پدرش از وضعیت نامساعد خود گفته است. او میگوید که محمدرضا در این تماس به «وضعیت بد جسمانی و خونریزی» اشاره کرد. با شرایط خاصی که محمدرضا دارد بر اساس دستور پزشک زندان باید به بیمارستان یا درمانگاه مجهزی منتقل میشد، اما حتی در روزهای گذشته که فشارش به عدد ۲۰ رسیده، آنها گفتهاند که همینجا آمپولی بزنند و فشارش را کنترل کنند!
محمدرضا در ۱۱۰ روز اول از این دوران اسارت، در سلولی زیر یک متر بوده که حتی نمیتوانسته پاهایش را دراز کند. در دورانی هم با داعشیها از کشورهای مختلف خارجی مثل عربستان، فرانسه، چچن، بلژیک و ... شرایط خطرناکی داشت که با پیگیریهای انجام شده توسط مسئولان هماکنون همبندیهای او از شیعیان عراق هستند. با وجود این سختیها، محمدرضا امیدش را از دست نداده و در هر تماس با خانواده، از توسل به حضرت عباس علیهالسلام میگوید.
حالا که به اربعین نزدیک میشویم، محمدرضا دل نگرانتر از قبل است. پدرش میگوید که میدانم الان حالش خوب نیست و دلش در مسیر کربلاست چون که «او بیشتر سالها سعی داشت در هر شرایطی که هست خود را به پیادهروی اربعین برساند،» حتی وقتی در یک عملیات در ایام اربعین زخمی شده بود از تخت بیمارستان بلند شده و با عصا خود را به زائران پیاده اربعین رساند. در دوران کرونا نیز اربعین را به سوی کربلا حرکت کرد و موکب پزشکی به راه انداخت.
سالهایی که در عراق و سوریه بود هم در میان عملیاتها، روایتگری میکرد و مسیر اسرای کربلا را به تصویر میکشید. در گزارش از سختیهای مسیر اسرای کربلا و خار مغیلان گفت.
سال گذشته وقتی که از حضور در پیادهروی اربعین محروم شده بود، در دیدار با پدرش در حالی که اشک میریخت، گفته بود که «خدمت قمر بنیهاشم علیهالسلام که رسیدید، بگویید که جا فقط برای من تنگ بود؟»
محمدرضا هر سال در مناسبتهای مختلف در خانهاش روضه برپا میکرد. الان ۲ سالی است که در ایام اربعین او در خانه نیست. پدرش میگوید که «از مردم شریف ایران میخواهم که برای آزادی محمدرضا به اهل بیت علیهمالسلام توسل کنند، چون کلید دست آن بزرگواران است تا برات آزادی او را امضا کنند.»
این روزها ابوعباس حال و هوای خاصی دارد و در آخرین تماس با پدرش که ۴ روز قبل بوده، گفته که «این شرایط برایم غیرقابل تحمل است.» او نامهای به نخست وزیر عراق نوشته تا صدای مظلومیتش را به گوش آنها برساند و گفته که «اگر ترتیب اثر ندهند، به ناچار اعتصاب غذا خواهم کرد.» اعتصاب غذایی که پایانش دو حالت بیشتر ندارد؛ یا انتقال به ایران و یا به خانه ابدی!
پدر محمدرضا از مسئولان به ویژه رئیس جمهور و دستگاه دیپلماسی کشورمان خواست تا جدیتر پیگیر آزادی محمدرضا باشند و اجازه ندهند که کار به اعتصاب غذای محمدرضا بکشد، چون در آن حالت، ثانیهها تعیین کننده خواهد بود و با توجه به شرایط نامساعد و ضعف جسمی محمدرضا، هیچ فرصتی برای پیگیریها باقی نخواهد ماند.
منبع: فارس
دیدگاه تان را بنویسید