درس عبرت وزرای پزشکیان از عاقبت زلفیگل | تاریکخانه یک موسسه لمیزرع، سرنوشت کسی که آلت دست تندروها شد
خبر رسیده که محمدعلی زلفی گلی، وزیر سابق علوم به حکم حسین دهقان، رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی به ریاست هیأت مدیره «موسسه تحقیق و توسعه دانشمند» منصوب شده است؛ انتصابی بسیار شایسته! واقعا باید به آقای دهقان به خاطر این تدبیر درست و حکیمانه تبریک گفت. آدم درست در جای درست!
آنطور که در وبسایت بنیاد مستضعفان آمده، «موسسه تحقیق و توسعه دانشمند»، قرار بوده «بازوی علمی پژوهشی» بنیاد باشد. درباره نتایج تحقیقات این موسسه اطلاعات کمی داریم و تاکنون خروجیای از آن ندیدهایم. این موسسه یک خروجی مهم در سالهای کذشته داشته و آن مجله «دانشمند» بوده است؛ مجله ای که در دهه ۶۰ و ۷۰ مرجع نسل نوجوان و جوان برای اطلاع از تحقیقات علمی بود، اما موسسه فوقالذکر مدتهاست این نشریه را منتشر نمیکند. متوقفکردن نشر یکی از مهمترین و پرخوانندهترین مجلات علمی در ایران کار بسیار سختی و هنر نابی است که تنها از این موسسه برمیآمد.
به عبارت دیگر، حسین دهقان آقای زلفیگل را به یکی از لمیزرعترین نواحی بنیاد فرستاده و باید از تدبیر او برای این انتصاب درست تشکر میکنیم.
اما با همه اینها باید بدانیم وزیر سابق علوم پاداش چه خدمتی را گرفته است! آقای زلفیگل که به عنوان وزیر علوم در دولت سیزدهم منصوب شد یکی از تلخترین دوران نهاد علم در ایران را رقم زد. سیاهه اساتید اخراجی به جرم داشتن دیدگاههای سیاسی و تعلیق دانشجویان به گناه اعتراض و فعالیت سیاسی و صنفی در دوران وزارت ایشان اکنون بر هر کوی و برزن زمزمه دل داغدیده هر اهل علمی است. از یاد نبردهایم که در دوران ایشان صحن دانشگاهها چگونه صحنه تعقیب و گریز نخبهترین دانشجویان و نیروهای خارج از دانشگاه شده بود. از یاد نبردهایم که در دوران ایشان چه اساتیدی از دانشگاه تبعید شدند و چه کسانی بر کرسی استادی تکیه زدند. از یاد نبردهایم که ایشان برای برکناری رئیس دانشگاه تهران – آنهم به خاطر استمداد از رئیس قوه قضائیه در مورد کسری نوری- چه عجلهای به خرج داد که مبادا دقیقهای دیر شود!
در دوران مدیریتی زلفیگل ضربات مهلکی به نظام دانش در ایران وارد شد. هنوز حجم و پیامدهای این ضربات به طور کامل آشکار نشده، اما دستکم این روشن است اگر دوران مدیریت او ادامه مییافت، چه بسا به راهی بیبازگشت میرفتیم که احیای نظام دانش در ایران ناممکن میشد.
شاید به همین خاطر بود که رئیسجمهور کار احیا و آواربرداری از این وزارتخانه را در همان جلسه تودیع و معارفه وزیر جدید و قدیم استارت زد و در حضور خود زلفیگل از سیمایی صراف وزیر علوم جدید خواست هرچه زودتر اساتید اخراجی و دانشجویان محروم را به دانشگاه برگردانند. هنوز چهره بهتزده، مستعصل و پریشان زلفیگل در مراسم تودیع و معارفه جلوی چشمان همگان است. به واقع اخراج اساتید و محرومکردن دانشجویان مهمترین دستاورد زلفیگلی بود که مسعود پزشکیان با رندی جلوی خودش بر باد داد!
جالب است که دوران مدیریت ایشان آنقدر «درخشان» بود که حتی تندروترین چهرههای اصولگرا هم از عملکرد ایشان ناراضی بودند. نمونهاش اظهارات رحیمپور ازغدی که آنقدر تند و خارج از عرف بود که از تکرار آن خجالت میکشیم.
مدیریت زلفیگل نه تنها تکهای دیگر در پازل انحطاط و انحراف دانشگاه ایرانی، بلکه درس عبرتی برای سیاستمداران و سیاستورزان در ایران به ویژه وزرای دولت جدید بود. اینکه در هر مقام و جایگاهی حتما شأن و منزلت خودتان را رعایت کنید. آلت فعل بیاراده تندروها و افراطیون نباشید، چرا که حتی همانها هم بعد از انجام بیمنت دستوراتشان، شما را مانند دستمالی آلوده به زبالهدان میاندازند.
تجربه زلفیگل و اجرای بیچونوچرای دستورات جبهه پایداری برای تبر زدن، نه به شاخه بلکه به درخت علم در ایران، درس عبرتی است برای آنان که فکر میکنند در صورت نزدیکی به قدرت و اجرای دونترین دستورات میتوانند برای همیشه ماندگار شوند. البته که ماندگار میشوند همچون آنکه در چاه زمزم ادرار کرد؛ در مثل گویند برادر حاتم طائی به علت حسادت به شهرت برادرش و برای ماندگار شدنش در تاریخ در چاه زمزم ادرار میکرد! حال غافل از آنکه برای تندروها همه ابزار هستند.
حالا زلفیگلی باید به تاریکخانه موسسه دانشمند برود، جایی که قبل از او به ویرانه تبدیل شده است و او دیگر همچون وزارت علوم و تحقیقات چیزی برای خرابکردن ندارد.
در حالی که انگار قراری است که همه وزرای دولت قبل دستشان در یکی از نهادهای حکومتی بند شود، وزیر علوم سابق به جایی تبعید شده است که شاید مدیرکلهای او هم چنین جایگاهی را قبول نکنند.
منبع: رویداد 24
دیدگاه تان را بنویسید