تحلیلی بر حمایت از محور مقاومت و امنیتملی جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران نظامی است با ویژگیهای یگانه که آن را از دیگر کشورهای عضو مجموعه امنیتی غرب آسیا متمایز میکند. یکی از ابعاد این تفاوت، مرکز ثقل امنیت در جمهوری اسلامی ایران است که عقیدتی- فرهنگی است و در واقع مرجع امنیت نظام مبتنی بر ولایت فقیه است که این ویژگیهایی است که دیگر کشورهای منطقه حتی اسلامی فاقد آن هستند. به بیان دیگر، تحدید ایده دولت در جمهوری اسلامی ایران، یعنی اسلام به مثابه مکتب، به منزله تحدید وجودی آن بهشمار میرود چرا که اگر این ویژگی از جمهوری اسلامی ایران گرفته شود، تفاوتی با دیگر نظامهای سیاسی منطقه نخواهد داشت.
به گزارش نامهنیوز، به نقل از ایسنا، مجید حاجیانی، پژوهشگر سیاسی و امنیتی در یادداشتی نوشت: جمهوری اسلامی ایران نظامی است با ویژگیهای یگانه که آن را از دیگر کشورهای عضو مجموعه امنیتی غرب آسیا متمایز میکند. یکی از ابعاد این تفاوت، مرکز ثقل امنیت در جمهوری اسلامی ایران است که عقیدتی- فرهنگی است و در واقع مرجع امنیت نظام مبتنی بر ولایت فقیه است که این ویژگیهای است که دیگر کشورهای منطقه حتی اسلامی فاقد آن هستند. به بیان دیگر، تحدید ایده دولت در ج.ا.ایران، یعنی اسلام به مثابه مکتب، به منزله تحدید وجودی آن بهشمار میرود چرا که اگر این ویژگی از ج.ا.ایران گرفته شود، تفاوتی با دیگر نظامهای سیاسی منطقه نخواهد داشت.
همچنان که برآمدن تفکر و جریان سلفیگری تکفیری در منطقه و اعلام خلافت از جانب آن که در گروه داعش ظهور یافت، تهدید وجودی و هستی شناختی برای این مولفه محوری از مرجع امنیت در ج.ا.ایران به شمار میآید.
از سوی دیگر ایران به لحاظ ظرفیتهای طبیعی و در نتیجه روندهای تاریخی، «کشوری خودیار» به ویژه هنگام بروز تنگناها و معضلات امنیتی است و کمتر میتواند به همیاری دیگر بازیگران و کنشگران منطقهای و حتی بینالمللی امید داشته باشد. در واقع ظرفیت ترکیب منطقهای برای جمهوری اسلامی ایران به دلیل تفاوتهای قومی- مذهبی و همچنین، دخالتهای خارجی و تنوع و پیچیدگی الگوهای دوستی و دشمنی، پائین است و ایران امکان اندکی برای ائتلاف یا اتحاد در سطح منطقهای با کشورهای ناهمگون دارد. بنابراین بایستی تا حد امکان موئتلفین و متحدین موجود را که دارای نوعی همگونی مذهبی- راهبردی با آنهاست در مدار منافع خود حفظ نماید و مانع حذف آنها از این مدار از سوی دشمنان و رقبا شود. از این روست که رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ج.ا.ایران، در سالهای گذشته تلاش بسیار کردند تا متحدین منطقهای و در واقع، سرمایه ژئوپلتیکی ایران را در سطح منطقهای از جمله در عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و .... فرسوده کنند و ایران را از این مزیت مهم راهبردی محروم سازند که البته تاکنون به این هدف دست نیافته و در این مسیر، هزینهها و شکستهای بسیاری نیز متحمل شدهاند.
تعریف و مفهوم محور مقاومت
مفهوم «مقاومت» اصطلاحی سیاسی است که نخستین بار توسط روزنامه لیبیایی (به عربی: الزحف الأخضر) در مقابل اصطلاح محور شرارت جورج دبلیو بوش (رییس جمهور وقت آمریکا) در سال۲۰۰۲ که در آن عنوان شده بود کشورهایی که رئیسجمهور آمریکا از آنها با عنوان «محور شرارت» نام میبرد، در اصل کشورهای «محور مقاومت» در مقابل ایالات متحده آمریکا و تلاش آن برای سلطهگری بر سایر کشورها محسوب میشود. در تعریفی دیگر مقاومت؛ محور ثبات و امنیت محسوب شده و متشکل از کشورها، نهادها، گروهها و نیروهای مردمی که سالها است ایستادگی در برابر نظام سلطه و مقابله با مداخلهجوییهای خارجی در منطقه جنوب غرب آسیا را در دستور کار خود دارد، همواره مورد غضب کشورهای غربی و متحدان منطقهای آن قرار داشته است. در حال حاضر محور مقاومت بر مبنای عملکرد حزباله لبنان، جنبش حماس، حمایت سوریه و ج.ا.ایران قوام و پایداری یافته و در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی میکننند.
در این میان و برابر برآوردهای امنیتی و سیاسی حاکی از این بوده که رژیم اشغالگر قدس به ویژه نخست وزیر کودککش آن به دنبال ضربه زدن به منافع ایران و محور مقاومت بوده و هست. این رژیم در سال جاری به تحریک و حتی نیابت از آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید و فشار اقتصادی، حمایت و پشتیبانی از گروهک منافقین و سایر گروههای اپوزیسیون برای انجام خرابکاری، نزدیکی به برخی کشورهای عرب منطقه و انجام اقدامات ضدامنیتی، سختگیری در قبال برجام و مانعتراشی با دیپلماسی منطقهای و بینالمللی را علیه ج.ا.ایران ایجاد کرده است. با این حال، ضربه به مواضع ایران و مقاومت در سوریه، باریکه غزه، یمن و اخیرا در لبنان از جمله اهداف اصلی این رژیم است و تلاش میکند اقدام نظامی فلج کننده علیه حزباله، حماس و نیروهای متحد ایرانی را در آن مناطق به پیش برد. با توجه به شکست بیش از پیش مخالفان در سوریه طی سالهای قبل، این هدف با انگیزه بیشتری در دستور کار این رژیم قرار گرفته که با توجه به حملات هوایی چند روز گذشته این رژیم، نیاز به هوشیاری، دوراندیشی و تداوم آمادگی و انسجام نیروهای مقاومت برای جلوگیری از تهاجم زمینی این رژیم به لبنان را مضاعف میسازد.
رژیم اشغالگر قدس بزرگترین تروریست دولتی بوده در حالی که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تلاش میکنند اتهام تروریسم را متوجه ایران کنند! در این روزها، نگرانی از دو جهت بر دولت این رژیم سایه افکنده است: تجهیز ارتش سوریه توسط روسها، با سامانههای دفاعی قدرتمند و مواضع رییس جمهور آمریکا در مورد تحت فشار قرار دادن سوریه و ضرورت مذاکره برای رسیدن به توافق و کشاندن این رژیم به پای میز مذاکره و حداقل آتشبس و یا انجام صلح. با توجه به انتخابات آبان ماه این کشور و لزوم برگ برنده برای نامزد دموکراتها، برآورد میگردد که این اقدامات نیز بیشتر نمایشی و جنبه تبلیغاتی داشته باشد. ضمن اینکه رژیم صهیونیستی خواهان ادامه جنگ در منطقه بوده، تا با این مساله علاوه بر سوریه، لبنان، حزبالله و غزه و نهایتا جبهه مقاومت را به فرسایش سوق دهند؛ به همین دلیل در پی آن است که این چند کشور عربی را تبدیل به میدانی برای مقابله با ایران کند. علاوه بر این، سیاستمداران رژیم صهیونیستی نگران آن هستند که در این بین، واشنگتن و مسکو به توافقی پیرامون یک راه حل در سوریه برسند تا منافع دو دولت بدون در نظر گرفتن این رژیم، تضمین شود. صهیونیستها بیم آن دارند که سوریه به زودی صاحب سامانه پدافندی (ضدموشکی) اس۳۰۰ روسی شده و محور مقاومت قدرت تازهای بگیرد.
نکته دیگر پیرامون محور مقاومت، تجدید قوای نیروهای حماس بوده، و این جنبش با دریافت حمایتهای قطر، ترکیه و ایران، به عنوان جنبش اصیل فلسطینی در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی نموده و در کنار حزبالله لبنان توان و انرژی مضاعفی را در جبهه مقاومت ایجاد کنند و هنوز توان واقعی آن در مواجهه با رژیم عیان نشده است. لذا تاکتیکها، قدرت و توان جنگی و چریکی حماس عامل مهم و اساسی در مقابل حرکت زمینی نیروهای اسراییلی خواهد بود و در صورت اجرای آن، روزهای سخت و مذلتباری برای آنان ایجاد خواهد کرد.
تحلیل فلسفی و وجودی محور مقاومت
با اشاره به نامگذاری محور مقاومت جامع به نام هلال شیعی توسط ملک عبدالله پادشاه اردن، این هلال از ایران آغاز و عراق، سوریه و لبنان را در برمیگرفت، بنابراین نقیض مسئله اینجا خواهد بود که محور سنی فلسطین نادیده گرفته شد، زیرا محور مقاومت صرفاً شیعی نیست و وجوه اهل سنت آن پررنگ و بهعنوان قویترین نیروهای جنبش مقاومت منطقه جزئی از محور مقاومت محسوب میشوند که به اشتباه در هلال شیعی مطروحه پادشاه اردن نادیده گرفته شد. با اشاره به جایگزینی طیفی از رهبران دیکتاتورمآب در منطقه میتوان گفت: برای نخستین بار مردم یا همان شعب که گرایش چپ داشته و حول دفاع از فلسطین جمع میشدند، این گرایش را کنار و به گرایش اسلام با محوریت مبارزه با رژیم صهیونیستی و روبرویی با آمریکا روی آوردند. جمهوری اسلامی با انتقال موضوع مقاومت به عنوان مساله اساسی جهان اسلام و تاکید دائمی رهبر معظم انقلاب (دامظلهالعالی) روی این موضوع، و تاکید ایشان در خطبههای سیزدهم مهر ماه نماز جمعه تهران، حاکی از این دارد که محور مقاومت صرفاً شیعی نیست و وجوه اهل سنت آن پررنگ است و بهعنوان قویترین نیروهای جنبش مقاومت منطقه جزئی از محور مقاومت محسوب میشوند.
نکته دیگر اینکه گروههای چریکی فلسطینی برای نجات از رژیم منحوس صهیونیستی، به تفکر چپ سوسیالیستی روی آورده بودند: نظم دوره جنگ سرد در منطقه نیز حاکم شده بود و در این دوره رهبران چپگرا با تکیه به شوروی، به مسئله آزادی فلسطین میاندیشیدند، در این برهه آمریکا کشورهای ترکیه، عربستان، ایران و اردن را به دفاع از رژیم صهیونیستی تقویت میکرد. این نظم پس از فروپاشی شوروی و قدرت گرفتن ایران، مقاومت اسلامی، حزباله، شکلگیری حماس و جهاد اسلامی در فلسطین آرامآرام تغییر و نسل نخست رهبران دهههای جنگ سرد از بین رفتند. تاریخ منطقه دوره پانزده سالهای بود و نظم دوران سرد تغییر و با دو شاخص مدعیگری آزادی فلسطین و محفوظ ماندن رهبران دوره سرد در منطقه همراه شد که این رهبران یکبهیک از دنیا رفته و پسازآن رهبران بعد از دوره سرد در منطقه حاکم شدند.
در دوره بیداری اسلامی به شکل خونینی چهار نفر از دیکتاتوریها دچار مشکل شده و با توجه به اینکه این اتفاق در دوره بیداری اسلامی رخ داده بود غرب دستبهکار شد تا آن را به سمتوسوی خود منحرف کند. بر اساس اتفاقات، مخالفان جبهه مقاومت دستبهکار شده تا حلقه مقاومت در محور سوریه به چالش کشیده شود؛ مصر و اخوانالمسلمین پشت این مسئله نقشآفرینی کرده و با استفاده از جریانات بیداری اسلامی و اتفاقات پشت آن سعی کردند از آب گلآلود ماهی گرفته و سوریه را تابع چارچوبهای خود کنند که موفق نشدند.
نکته دیگر پیرامون موضوع مقاومت؛ رهبری خردمندانه شهید سید حسن نصراله به عنوان نخستین رهبر جبهه مقاومت منطقه اشاره نمود که: در مقاومت ۳۳ روزه سال ۱۳۸۵ه.ش نقش بزرگی ایفا کرد و در پیام رهبر معظم انقلاب به ایشان که درود بر شما رهبر عربی، وی به عنوان رهبر جهان عرب شناخته شد. در این راستا نقش اسماعیل حنیه در مدیریت ۱۰ساله جنگهای لبنان میتوان گفت: شهید سید حسن نصرالله توانست اعتمادی در نسل جدید رهبران مقاومتی منطقه مبنی بر اینکه میشود بیرون از نظم گذشته و شناختهشده چپگرای سوسیالیست خارج شد ایجاد کند. باید گفت بین یاسر عرفات، محمود عباس، اسماعیل حنیه و در حال حاضر یحیی سنوار در حماس فاصله زیادی وجود دارد و یکی از اتفاقات عجیب این دوره آن است که رهبران جدید فلسطینی از یاسر عرفات و محمود عباس به اسماعیل حنیه و رهبران فعلی جهاد اسلامی رسید به این معنی که نسل جدیدی از رهبران فلسطینی روی کار آمدند.
تحلیل و تبیین موضوع
محور مقاومت که شعار آزادی فلسطین و مقابله با متجاوزان رژیم صهیونیستی را سر میدهد، چگونه فکر میکند؟ در حال حاضر این محور علاوه بر همکاری فعال در کشور سوریه، مخالفت با پایتختی بیتالمقدس (از نقشههای ترامپ رییس جمهوری قبلی آمریکا) در مورد فلسطین، اصرار بر مقاومت در برابر اشغالگران اسرائیلی و در آخر، آزادسازی فلسطین را از شر اشغالگران دارد. این مواضع محکم در سایه درگیریها و رقابتهای بینالمللی موجود در منطقه نیاز به ترسیم یک راهبرد دارد که به محور مقاومت امکان استفاده از شرایط و فرصتهای درگیری و رقابت بین قدرهای مختلف را بدهد. چارچوب وسیع این راهبرد از خلال جنگی که رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت و اهداف ایران آغاز کرده، پدیدار میشود؛ واکنش رژیم صهیونیستی در قبال موضع مخالف ایران با اشغال فلسطین، اعلان جنگی است که صهیونیست ها علیه پایگاهها و نیروهای ایرانی در فروردین ماه سال جاری در سوریه کردند که با پاسخ قاطع عملیات وعده صادق یک اتفاق افتاد. با توجه به اینکه ایران میداند این اقدامات رژیم صهیونیستی هماهنگی کاملی با راهبرد آمریکا، انگلستان و دست نشاندگان آنها و برخی دولتهای عربی منطقه و ... در منطقه دارد، لازم است که یک راهبرد حمله دفاعی را تدارک ببیند و آن را با جنگ علیه ترویستها همنوا کند که البته بخشی در عملیات موشکی وعده صادق دو نمود و ظهور پیدا کرد.
شواهد و اطلاعات موجود نشان میدهد رژیم صهیونیستی احتمالا حملاتش را به موسسات نظامی و غیرنظامی لبنان ادامه خواهد داد تا ضربه های خود را نشان داده و نبرد خود با ایران را پی بگیرد اما به فضل الهی دور تازه مقاومت های مردمی در سرزمینهای اشغالی علیه اشغالگران صهیونیستی، موجی از عناد ورزیها را علیه این رژیم ایجاد کرده است. در این میان کشورهای اروپایی با سکوت در برابر موج تازه سیاستهای تجاوزکارانه و خشونت ورزی رژیم صهیونیستی در برابر لبنان، حماس و فلسطینیها، در مسیر تضعیف محور مقاومت گام بر میدارند. این در حالی است که دود تضعیف محور مقاومت در وهله نخست به چشم اروپاییان خواهد رفت.
ارزیابی و تحلیل اروپا به محور مقاومت
اروپا طی سالهای گذشته به ویژه از ۲۰۱۴ میلادی به بعد که داعش خلافت اسلامی را در عراق و سوریه پایه گذاری شد، به واسطه حضور تروریستهای تکفیری در جنوب غرب آسیا از زاویه های مختلف در معرض تهدید و خطر قرار گرفت و توانست بخش قابل توجهی از شهروندان اروپایی مستعد افراطگرایی را به خود جلب کند. این طیف که اغلب از نسل دوم و سوم مهاجران آسیایی به اروپا بودند، به خاطر لمس کردن انواع تبعیض، محرومیت و نداشتن برداشتی از اسلام، به راحتی مجذوب تفکر تندروی داعش شده و به عضویت این گروه تکفیری درآمدند. ناتوانی در حمایت درخور از آوارگان مناطق جنگی، اروپاییان را که به طور سنتی خود را مدعی پیش قراولی در دفاع از حقوق بشر معرفی میکنند، دچار تعارض هویتی کرد و گسستهایی را در دل جامعه اروپا ایجاد کرد.
در این سو اما، محور مقاومت پس از سالها تلاش مردمی و نبردهای سنگین سرانجام توانست در مهرماه سال گذشته عملیات پیچیده و جسورانهای، این رژیم را غافلگیر کند. با این حال هجمه های غربی- عبری- و کمتر عربی علیه جریان مقاومت اوج گرفته و این اروپا است که باید چشمان خود را روی واقعیات بینالمللی بگشاید و با علم به تبعات منفی تضعیف محور مقاومت برای خود، از جریان ایستادگی در برابر سلطه رژیم صهیونیستی دفاع کند.
جریان مقاومت با ایستادگی در برابر سلطهگری آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن، میخواهد سرنوشت کشورهای منطقه را به دست ملتهایشان بسپارد و دست هرگونه مداخلهگری خارجی را ببندد. سالها جنگ، ویرانی و آشفتگی در منطقه، حاصل همین سلطهگریهایی است که بر مردم جنوب غرب آسیا تحمیل شده و حاصلی جز تداوم بی ثباتی و ناامنی نداشته است. گذشته ازاین، تضعیف مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی هم برای اروپا تبعات منفی زیادی دارد. اروپا به طور سنتی منتقد سیاستهای تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی است. آنچه مشخص است اینکه ضعف مقاومت و منفعل شدن آن اسباب شدت گرفتن اقدامات یکجانبه صهیونیست ها را فراهم خواهد کرد، به ویژه آنکه این روزها تلآویو به موجب چراغ سبزهایی که از سوی رییس جمهوری آمریکا دریافت کرده، شهرکسازیهای خود را از سر گرفته و در برابر مخالفان فلسطینی سبوعیت بیشتری از خود نشان میدهد. این واقعیت برای اروپا مسجل است که تضعیف محور مقاومت، اروپاییان را در برابر رژیم صهیونیستی افسار گسیختهای قرار میدهد که سیاستهای اروپا در برابر شهرک سازیها را زیر سوال میبرد.
در مجموع باید گفت تضعیف محور مقاومت، معادلات منطقه را تغییر خواهد داد و زمینه مجموعه رفتارهای غیرقابل پیشبینی و غیرقابل مهاری را از سوی تلآویو فراهم خواهد آورد. تحلیل نیروی محور مقاومت به افزایش بیثباتی و التهاب بیشتر در جنوب غرب آسیا منجر میشود که مطلوب کشورهای اروپایی هم نیست.
نگاه مردم ایران به محور مقاومت
به طور عمومی مردم ایران هم اعتقاد دارند فعالیت محور مقاومت ریشه در عقاید دینی آنها مبنی بر مبارزه با ظلم دارد. آنها معتقدند که مقاومت؛ محور ثبات، امنیت و متشکل از کشورها، نهادها، گروهها و نیروهای مردمی که سالها است ایستادگی در برابر نظام سلطه به ویژه رژیم صهیونیستی و مقابله با مداخله جوییهای خارجی در منطقه جنوب غرب آسیا را در دستور کار خود دارد.
نکته دیگر اینکه؛ ظرفیتهای ژئوپولیتیکی ایران، امنیت ملی آن را به شدت تحت تاثیر محیط منطقهای جنوب غرب آسیا قرارداده است. عملکرد امنیتی ایران در تحولات منطقه به ویژه، حمایت از حزبالله، گروههای شیعی در یمن و همچنین حضور فعالانه در عراق و سوریه، لبنان و غزه را میتوان تلاشی برای حفظ و افزایش قدرت مجموعه امنیتی محور مقاومت و در واقع تامین امنیت ملی ایران دانست؛ که البته این امر در چارچوب نظریه امنیتی مکتب کپنهاک و مجموعه نظریات امنیتی باری بوزان هم قابل تبیین و تطبیق است.
دیدگاه تان را بنویسید