کد خبر: 733962
تاریخ انتشار :

گلدا مایر که بود؟ | بانوی آهنین اسرائیل را بشناسید

گلدا مایر چهارمین نخست‌وزیر اسرائیل است و تنها زنی است که تاکنون نخست‌وزیر اسرائیل شده است. گلدا مایر همچنین به دلیل تصمیمات کلیدی و گاه جنجال‌برانگیزش در صحنه سیاسی و نظامی، در تاریخ خاورمیانه و منطقه جایگاه ویژه‌ای دارد.

گلدا مایر که بود؟ | بانوی آهنین اسرائیل را بشناسید
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

گلدا مئیر در ۳ مه ۱۸۹۸ در کیف، اوکراین، که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود، به دنیا آمد. محیط ضدیهودی اروپای شرقی در آن زمان، تاثیر عمیقی بر او داشت و خانواده‌اش به دلیل تجربه حملات مکرر به یهودیان (پوگروم‌ها) که اغلب توسط مقامات دولتی ترتیب داده می‌شد، به آمریکا مهاجرت کردند.

سال‌های اولیه زندگی مایر در آمریکا با فقر همراه بود، اما او در فعالیت‌های اجتماعی جامعه یهودی حضور پررنگی داشت. وی تحصیلات خود را در دانشسرای تربیت معلم میلواکی به اتمام رساند و از سال‌های نوجوانی به جنبش صهیونیسم گرایش پیدا کرد. گلدا مایر در ۱۹ سالگی تصمیم گرفت به فلسطین برود و در ساخت وطن یهودیان که همواره رویای آن را داشت، مشارکت کند. گولدا و همسرش در سال ۱۹۲۱ به فلسطین رفتند و در یکی از کیبوتص‌های (کمون‌های اشتراکی) یهودی ساکن شدند.

ورود گلدا مایر به عرصه سیاست

سال‌های اولیه اقامت گلدا مایر در فلسطین، دوران آغاز فعالیت سیاسی او بود. زندگی در کیبوتص از نظر فیزیکی دشوار بود و گلدا مایر پس از تجربه زیستن در کیبوتص‌ها گرایشات سوسیالیستی پیدا کرد. وی دو سال پس از اقامتش به هیستادروت، فدراسیون عمومی کارگران اسرائیل، پیوست و به یکی از چهره‌های کلیدی در دفاع از حقوق کارگران و نقش زنان در نیروی کار تبدیل شد.

گلدا مایر که بود؟| تنها نخست وزیر زن اسرائیل

مایر به عنوان بخشی از کادر رهبری هیستادروت، پله‌های ترقی را سریعا طی کرد و در سال ۱۹۲۸ به عنوان دبیر شورای کار زنان منصوب شد و مدتی برای احقاق حقوق زنان فعالیت کرد. تلاش‌های او و همکارانش در این زمینه، منجر به بهبود وضعیت دستمزد و مراقبت‌های بهداشتی درمیان کارگران زن شده بود و همین امر باعث شد نفوذ و شهرت گلدا مایر از مسائل کارگری فراتر برود.

در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ و با افزایش درگیری‌ها بین یهودیان و اعراب بومی فلسطین، گلدا مایر نقش‌های مهم‌تری را در رهبری یهودیان بر عهده گرفت. وی به عنوان نماینده آژانس یهود در مذاکرات با مقامات بریتانیایی که فلسطین را تحت قیمومیت سازمان ملل اداره می‌کردند، مشارکت داشت. او همچنین تلاش‌های مخفیانه زیادی برای انتقال پناهجویان یهودی از اروپا به فلسطین، به ویژه در دوران و پس از جنگ جهانی دوم انجام داد.

جنگ جهانی دوم نقطه عطفی برای گلدا مایر و جنبش صهیونیسم بود. وقوع هولوکاست روند تاسیس یک دولت یهودی در فلسطین را تسریع کرد و گلدا مایر در سال‌های پس از جنگ بی‌وقفه تلاش کرد تا با لابی‌گری در مجلس نمایندگان آمریکا و همچنین فشار به سازمان ملل، از ایجاد یک دولت یهودی حمایت کنند.

در ۱۴ مه ۱۹۴۸، اسرائیل اعلام استقلال کرد و گولدا مایر از جمله امضاکنندگان اعلامیه استقلال اسرائیل بود. اندکی پس از آن، اسرائیل با کشور‌های عربی همسایه وارد جنگ شد و گلدا مایر برنامه‌ای برای دریافت حمایت مالی از یهودیان آمریکایی ترتیب داد تا به هزینه‌های جنگ با اعراب کمکی رسانده باشد. موفقیت او در جمع‌آوری میلیون‌ها دلار برای ارتش اسرائیل، تاثیر مثبتی بر روند جنگ داشت. پس از اتمام جنگ، گلدا مایر به عنوان نخستین سفیر اسرائیل در اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد. هرچند مدت کوتاهی در این مقام باقی ماند، اما این یک لحظه مهم در کارنامه او بود.

مایر یک سال بعد به اسرائیل بازگشت و به عنوان وزیر کار منصوب شد. مایر در طول دوران تصدی این مقام، از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۶، بر ساخت ده‌ها هزار واحد مسکونی برای موج گسترده مهاجران یهودی که در پی هولوکاست و تخریب جوامع یهودی از کشور‌های مختلف به اسرائیل می‌آمدند، نظارت کرد. درواقع طرح‌های مسکونی مایر در ادغام این مهاجران در جامعه اسرائیل نقش اساسی ایفا کرد.

وزیر امور خارجه و دوران نخست‌وزیری گلدا مایر 

گلدا مایر در ۱۹۵۶ به عنوان وزیر امور خارجه اسرائیل منصوب شد و این مقام را به مدت یک دهه بر عهده داشت. در دوران وزارت او تغییرات بزرگی در خاورمیانه رخ داد که بحران سوئز در ۱۹۵۶ مهمترین آن‌ها بود.

مایر که یک صهیونیست سوسیالیست بود، پیش از رسیدن به مقام نخست وزیری، به‌عنوان وزیر کار و سپس وزیر امورخارجه منصوب شد. نهایتا هم در سال ۱۹۶۹ و در هفتاد سالگی به نخست‌وزیری رسید. مایر پس از رسیدن به مقام نخست‌وزیری با اشاره به سن نسبتا بالا خود گفت: «هفتاد ساله بودن گناه نیست، ولی شوخی هم نیست.»

دوران نخست‌وزیری مایر با اظهارات نژادپرستانه درباره فلسطینی‌ها و رویداد‌های بحث‌برانگیز شناخته می‌شود. وی در مصاحبه‌ای در ژوئن ۱۹۶۹ به خبرنگاران روزنامه‌های ساندی تایمز و واشنگتن پست گفته بود «چیزی به نام فلسطینی وجود ندارد.» جالب است که گلدا مایر را «بانوی آهنین اسرائیل» لقب داده بودند؛ لقبی که بیشتر درباره مارگارت تاچر به کار برده می‌شود. در واقع در گفتمان راست افراطی اروپایی این دو نفر با لقب «بانوی آهنین» شناخته می‌شوند. گفتار مشهور تاچر این بود که «چیزی به نام جامعه وجود ندارد.»، مایر هم می‌گفت «چیزی به نام فلسطینی وجود ندارد.» چه شباهت غریبی!

مایر در مصاحبه دیگری گفته بود: «مردم فلسطینی در چه تاریخی به‌عنوان یک ملت مستقل با دولتی فلسطینی وجود داشته اند؟ این‌طور نبود که ملتی به نام فلسطینی‌ها در فلسطین باشند و ما بیاییم آن‌ها را بیرون کنیم و سرزمینشان را بگیریم. آن‌ها وجود نداشتند.»

اظهارات نژادپرستانه و شوونیستی مایر درباره فلسطینی‌ها همچنان یکی از میراث‌های اصلی – و البته بسیار مورد انتقاد – او محسوب می‌شود. نگرش او نسبت به فلسطینی‌ها اساسا نگرشی مردسالارانه، شوونیستی و انکارآمیز بود که ذاتا در صهیونیسم نهفته است. الینور برکت، نویسنده کتاب «گلدا مایر: بانوی آهنین خاورمیانه»، درباره او می‌گوید: «مایر تفکری زمخت و خشن داشت. او قصد داشت جمعیت بومی فلسطین را از سرزمینشان پاک‌سازی کند تا برای مهاجران یهودی جا باز شود. او با بیرون کردن مردم از خانه‌هایشان و اخراج آن‌ها از وطن‌شان را برای موجودیت اسرائیل لازم و ضروری می‌دید.»

اختلافات مایر با جناح راست اسرائیل

هرچند مایر در جناح چپ صهیونیسم قرار داشت و معتقد بود که جامعه یهودی باید به اصول سوسیالیسم و همبستگی اجتماعی پایبند باشد، اما در زمینه نظامی و دفاعی نیز سختگیر و هشیار بود. جناح راست اسرائیل، به ویژه حزب لیکود و طرفداران مناخیم بگین، بر این باور بودند که مایر و حزب کارگر اسرائیل رویکردی ساده‌لوحانه نسبت به تهدیدات مردم فلسطین و اعراب دارند. برای مثال بگین در یکی از سخنرانی‌های خود درباره مایر چنین گفت: «گلدا مایر به‌جای واقع‌گرایی، به آرمان‌گرایی افراطی چپ‌گرایان اعتماد می‌کند و این کشور را در معرض خطر قرار می‌دهد.»

جنگ یوم کیپور؛ آزمونی برای رهبری گلدا مایر

جنگ یوم کیپور که در اکتبر ۱۹۷۳ رخ داد، یکی از نقاط عطف دوران نخست‌وزیری گلدا مایر بود. این جنگ با حمله غافلگیر کننده مصر و سوریه به اسرائیل آغاز شد و اسرائیل را در وضعیتی بحرانی قرار داد. در روز‌های ابتدایی، اسرائیل تلفات سنگینی را متحمل شد و به نظر می‌رسید که این حمله غیرمنتظره می‌تواند موجودیت اسرائیل را نابود کند.

مایر در نهایت با پشتیبانی نظامی آمریکا و استراتژی‌های دفاعی بریتانیایی‌ها توانست جلوی پیشروی نیرو‌های مصری و سوری را بگیرد. اما پس از پایان جنگ، انتقادات فراوانی به دولت او وارد شد. برخی از مورخان معتقدند که گلدا مایر و مشاورانش تهدید حمله را دست‌کم گرفته و از هشدار‌های اطلاعاتی غافل بوده‌اند. مارتین ایندیک، یکی از تحلیل‌گران سیاسی و مورخان خاورمیانه، در این باره می‌گوید: «گلدا مایر با اینکه سیاستمداری باتجربه بود، اما در مدیریت بحران یوم کیپور اشتباهات بزرگی مرتکب شد که بهایی سنگین برای اسرائیل داشتند.»

این انتقادات از سوی بسیاری از رهبران اسرائیلی، حتی اعضای حزب کارگر نیز مطرح شد. در نهایت فشار‌های داخلی و بین‌المللی گلدا مایر را مجبور به استعفا کرد. او پس از این ماجرا اذعان کرد که یکی از دشوارترین تجربیات زندگی‌اش، مواجهه با این شکست بود. او گفت: «همیشه برای مواجهه با اشتباهاتم آماده بودم، اما هیچ‌گاه نمی‌خواستم که بهای این اشتباهات شکست باشد.»

میراث گلدا مایر

مایر پس از گرفتن سکان نخست‌وزیری، پنج سال آن را در اختیار داشت. در این دوران تیتر روزنامه‌ها مملو از اظهارات کوتاه و تند مایر می‌شدند. در این دوران، علاوه بر جنگ یوم کیپور، وقایعی همچون کشتار مونیخ ۱۹۷۲رخ داد. دولت اسرائیل در پروپاگاندای خود در خارج از کشور، بر موضوع زن بودن گلدا مایر و اینکه یک زن می‌تواند به مقام نخست وزیری برسد، تاکید زیادی می‌کند. اما بر اساس نوشته‌های الینور برکت، مایر قطعا حامی حقوق زنان نبود. برکت می‌گوید: «فمینیست‌های آمریکایی عاشق این بودند که مایر را به خود اختصاص دهند، اما او علاقه‌ای به این کار نداشت. موضوع این نبود که او با دستاورد‌های زنان مخالف باشد، بلکه این بود که به تعصبات جنسیتی بی‌توجهی می‌کرد؛ و او مانند یک بولدوزر بود... او نخست‌وزیری خود را به‌عنوان یک دستاورد برای زنان نمی‌دانست. آن را به‌عنوان دستاوردی برای مایر می‌دید.» البته برای ساکنان داخل اسرائیل زن بودن مایر اهمیتی ندارد؛ حامیان مایر دستاورد اصلی او را ائتلاف با ایالات متحده می‌دانند و مایر به همین دلیل محبوبیت زیادی در اسرائیل دارد.

آوی شلایم، مورخ نامدار اسرائیلی، در یکی از تحلیل‌های خود می‌گوید: «گلدا مایر از نسلی بود که صهیونیسم را با سختی و مقاومت ساخت، اما ناتوانی‌اش در درک و پذیرش ملیت فلسطینیان، به شکل‌گیری تنش‌هایی دامن زد که بعد‌ها به مانعی برای صلح تبدیل شد.» او معتقد است که مایر و هم‌نسلانش در ساختار‌های قدرت اسرائیل، به دلیل تجارب دردناک گذشته، نتوانستند به مسئله مردم فلسطین به‌عنوان یک واقعیت سیاسی نگاه کنند و این، یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخ اسرائیل بود.

منبع: رویداد 24

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها