نماینده سابق ولی فقیه در نیروی قدس: برخی میگفتند اگر حاج قاسم را از سپاه بیرون بگذارند، سپاه از دست حاج قاسم راحت میشود
حجت الاسلام علی شیرازی: شاید در طول رفاقت من با حاج قاسم، یک یا دو بار گله کرد. گاهی میگفت که خسته شدهام. از دست همینها خسته میشد. از کار خسته نمیشد. ولی شاید یک بار ریز شد و گفت فلانی و فلانی این حرفها را نسبت به من زدهاند.
حجت الاسلام علی شیرازی، جانشین رئیس عقیدتی سیاسی وزارت دفاع، ، داشت، به بررسی تحولات اخیر در سوریه پرداخته است.
نماینده سابق ولی فقیه در نیروی قدس در بخشی از این گفتگو اظهار داشت: زمانی حاج قاسم که حیات داشتند، برای من یک ملاک وجود داشت. ملاک من این بود که نوع نگاه آقا به حاج قاسم چیست. محور وحدت ما ولایت است. من میدیدم همان زمانی که برخی میگویند حاج قاسم آدم خوبی نیست، حضرت آقا وقتی حاج قاسم را میبینند، پیشانی و بازوی او را میبوسند. من در زمان حیات ایشان چند سال قبل از شهادتش به کرمان رفتم. در سخنرانیام از حاج قاسم تجلیل کردم. برخی آقایان در کرمان به من زنگ زدند که تو نمیفهمی حاج قاسم کیست. چرا از او تعریف کردهای؟ میگفتند او را نمیشناسی. گفتم من با حاج قاسم زندگی میکنم و سالی ۱۰-۲۰ بار با ایشان خدمت آقا میرسم و میبینم آقا چطور با او برخورد میکنند. ملاک من آقا است نه شما. اینها از جهل است.
وی در ادامه اظهار داشت: شاید در برخی مواضع، من یک موضع داشتم و حاج قاسم یک موضع دیگر داشت. ولی هیچ زمان در مقابل هم نبودیم. همانهایی که زمان حیات حاج قاسم به او فحش میدادند، الان سنگ او را به سینه میزنند و میگویند شیرازی چه کاره است. ولی من در زمان حاج قاسم بیش از ده بار به او گفتم که حاضرم کشته شوم ولی تو بمانی. چون اثر کار او در جهان اسلام را میدیدم. امروز هم میبینم. به جز امام و ولی فقیه، از اول انقلاب تا امروز، شما امروز یک نفر را بیاورید که آنقدر که آقا از حاج قاسم تجلیل کردهاند از او تجلیل کرده باشند. حاج قاسم دو سال بود که شهید شده بود. آقا در هر سخنرانی یادش میکردند. چقدر شهید و سردار شهید داریم؟ آقا برایشان چقدر وقت گذاشتند؟ حاج قاسم ویژه بود. برخی توجه ندارند و برخی جاهل هستند و برخی هم حسودند.
شیرازی افزود: ما این پایین را میبینیم. آقا آن بالا را میبینند. یک هواپیما دارد از تهران رد میشود و چالهای در گوشهای افتاده است. مسافر هواپیما اصلا به چاله فکر نمیکند!
وی در پایان تاکید کرد: شاید در طول رفاقت من با حاج قاسم، یک یا دو بار گله کرد. گاهی میگفت که خسته شدهام. از دست همینها خسته میشد. از کار خسته نمیشد. ولی شاید یک بار ریز شد و گفت فلانی و فلانی این حرفها را نسبت به من زدهاند. اینها را یادداشت کردهام و در یادداشتهایم است. بعد از شهادتمان مشخص میشود. در مورد این {موضوع ابوموسی اشعری} نبود. ولی برخی میگفتند اگر حاج قاسم را از سپاه بیرون بگذارند، سپاه از دست حاج قاسم راحت میشود.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید