کد خبر: 747997
تاریخ انتشار :

روابط میان کشور‌ها به چه سمت و سویی پیش می‌رود؟

جهانی که ترامپ می‌خواهد!

با بازگشت ترامپ، نظام بین‌الملل بیش از هر زمان دیگری شکننده است. جنگ در اوکراین، عدم قطعیت در تایوان و تنش‌ها در خاورمیانه می‌توانند به بحران‌هایی گسترده‌تر منجر شوند.

جهانی که ترامپ می‌خواهد!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

در دو دهه پس از پایان جنگ سرد، جهانی‌گرایی بر ملی‌گرایی غلبه یافت. هم‌زمان، ظهور سیستم‌ها و شبکه‌های پیچیده‌تر—در حوزه‌های نهادی، مالی و فناوری—نقش فرد را در سیاست کمرنگ کرد. اما در اوایل دهه ۲۰۱۰، تغییری بنیادین آغاز شد. گروهی از رهبران کاریزماتیک، با بهره‌گیری از ابزار‌های قرن جدید، الگو‌های رهبری قرن گذشته را احیا کردند: رهبر قدرتمند، ملت بزرگ، تمدن پرافتخار.

بازگشت رهبران مقتدر

این تغییر احتمالاً از روسیه آغاز شد. در سال ۲۰۱۲، ولادیمیر پوتین پس از چهار سال که در مقام نخست‌وزیر حضور داشت، مجدداً به ریاست‌جمهوری بازگشت و قدرت خود را تثبیت کرد. او با سرکوب مخالفان، بازسازی «دنیای روسی» و مقابله با سلطه آمریکا و متحدانش، جایگاه ابرقدرتی روسیه را احیا کرد. دو سال بعد، شی جین‌پینگ در چین به قدرت رسید. اهداف او مشابه پوتین بود، اما در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر. در همان سال، نارندرا مودی با جاه‌طلبی‌های گسترده‌اش برای هند، به مقام نخست‌وزیری رسید و ملی‌گرایی هندو را به ایدئولوژی غالب کشور تبدیل کرد. همچنین، رجب طیب اردوغان که بیش از یک دهه نخست‌وزیر ترکیه بود، در سال ۲۰۱۴ رئیس‌جمهور شد و ترکیه را از یک دموکراسی چندحزبی به حکومتی اقتدارگرا تبدیل کرد.

مهم‌ترین لحظه این تحول در سال ۲۰۱۶ رخ داد، زمانی که دونالد ترامپ ریاست‌جمهوری آمریکا را به دست آورد. شعار‌های او مانند «آمریکا را دوباره عظمت ببخشیم» و «اول آمریکا» روحیه‌ای ملی‌گرایانه، پوپولیستی و ضدجهانی‌گرایی را نمایندگی می‌کرد.

نظم جدید جهانی

در ابتدا، شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ و پیروزی جو بایدن نشانه‌ای از بازگشت آمریکا به نظم بین‌المللی لیبرال پس از جنگ سرد تلقی شد. اما با بازگشت ترامپ، اکنون این تصور به وجود آمده که بایدن صرفاً یک وقفه در مسیر جدید آمریکا بوده است.

رهبرانی مانند ترامپ، پوتین، شی، مودی و اردوغان کمتر به سیستم‌های مبتنی بر قوانین و اتحاد‌های چندجانبه بها می‌دهند. آنها به شکوه گذشته کشورشان اتکا دارند و حکومت خود را با نوعی مشروعیت شبه‌افسانه‌ای توجیه می‌کنند. این رهبران، ضمن انجام تغییرات رادیکال، از عناصر محافظه‌کاری نیز بهره می‌برند و با دور زدن نخبگان لیبرال و شهرنشین، مخاطبان خود را از میان افرادی که تشنه سنت و تعلق هستند، جذب می‌کنند.

به نوعی، این رهبران نسخه‌ای سبک‌تر از «برخورد تمدن‌ها»‌ی ساموئل هانتینگتون را بازآفرینی کرده‌اند؛ یک سبک رهبری که رقابت ژئوپلیتیک را به نبردی میان دولت‌های تمدنی تبدیل می‌کند. این رقابت در برخی موارد جنبه نمادین دارد، به‌گونه‌ای که رهبران از زبان و روایت‌های تمدنی بهره می‌برند، بدون اینکه دقیقاً مطابق با نظریه‌های هانتینگتون عمل کنند. به عنوان مثال، روسیه ارتدکس در حال جنگ با اوکراین ارتدکس است، نه با ترکیه مسلمان.

نقش ترامپ و تغییرات ژئوپلیتیک

در سال ۲۰۲۰، ترامپ در کنوانسیون حزب جمهوری‌خواه به عنوان «محافظ تمدن غربی» معرفی شد. کرملین از مفهوم «دولت-تمدن» برای توجیه سلطه بر بلاروس و اوکراین استفاده می‌کند. مودی در اجلاس دموکراسی ۲۰۲۴، دموکراسی را «شریان حیاتی تمدن هند» خواند. اردوغان در سال ۲۰۲۰ گفت: «تمدن ما، تمدنی مبتنی بر فتح است.» و شی جین‌پینگ در سال ۲۰۲۳، تمدن چین را «تنها تمدن بزرگ و بدون انقطاعی که همچنان به شکل یک دولت باقی مانده» توصیف کرد.

نظمی که این رهبران شکل خواهند داد، تا حد زیادی به دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ بستگی دارد. نظم جهانی تحت رهبری آمریکا پس از جنگ سرد، مشوق ساختار‌های فراملی بود. اما اکنون که آمریکا به «رقص ملت‌ها» در قرن بیست و یکم پیوسته، اغلب تعیین‌کننده مسیر خواهد بود.

با ترامپ در قدرت، تفکر غالب در پایتخت‌های آنکارا، پکن، مسکو، دهلی نو و واشنگتن این خواهد بود که هیچ سیستم واحدی وجود ندارد و قوانین مورد توافقی در کار نیست. در این فضای ژئوپلیتیک، ایده «غرب» بیش از پیش تضعیف خواهد شد و در نتیجه، موقعیت اروپا که پس از جنگ سرد شریکی کلیدی برای آمریکا بود، نیز افول خواهد کرد. اروپا که فاقد ارتش واحد و قدرت سخت سازمان‌یافته است، در وضعیتی ضعیف قرار دارد و رهبری آن پراکنده است.

ریشه‌های واقعی ترامپیسم

برخلاف تصور برخی تحلیل‌گران، سیاست خارجی ترامپ از دوران بین دو جنگ جهانی سرچشمه نمی‌گیرد. جنبش «اول آمریکا» در دهه ۱۹۳۰ مخالف درگیری و جنگ بود، اما ترامپ جایگاه ابرقدرتی آمریکا را گرامی می‌دارد. سیاست خارجی او به دوران جنگ سرد و دهه ۱۹۵۰ بازمی‌گردد، زمانی که راست‌گرایان ضدکمونیست بر تقابل با دشمنان غرب تأکید داشتند.

ترامپ به‌جای مطالعه عمیق ایدئولوگ‌های محافظه‌کار، غریزه و بداهه‌گویی را مبنای سیاست خود قرار داده است. او مانند رهبران پیشین راست‌گرای آمریکا، نخبگان لیبرال را تحقیر می‌کند و خواهان برهم زدن وضع موجود است.

تجدیدنظرطلبان جدید

ترامپ، پوتین، شی، مودی و اردوغان از جهانی‌گرایی فاصله گرفته‌اند، اما نه به‌عنوان سازندگان یک سیستم جهانی جدید، بلکه به‌عنوان رهبرانی که نظم موجود را به چالش می‌کشند.

روسیه در تلاش است مرز‌های اوکراین را تغییر دهد، چین از تایوان به‌عنوان بخشی از خاک خود یاد می‌کند، ترکیه نفوذ خود را در قفقاز و خاورمیانه گسترش داده و هند نیز در حال بازتعریف مرز‌های خود است. این روند‌ها نشانگر جهانی پر از تغییر و عدم قطعیت است، جایی که ائتلاف‌ها سیال و رقابت‌ها نامشخص هستند.

آینده جنگ و صلح

با بازگشت ترامپ، نظام بین‌الملل بیش از هر زمان دیگری شکننده است. جنگ در اوکراین، عدم قطعیت در تایوان و تنش‌ها در خاورمیانه می‌توانند به بحران‌هایی گسترده‌تر منجر شوند. از سوی دیگر، اگر دولت ترامپ دیپلماسی انعطاف‌پذیری را در پیش گیرد، ممکن است تنش‌ها کاهش یابند.

ترامپ در اولین دوره ریاست‌جمهوری خود به‌رغم لفاظی‌های شدید، جنگ بزرگی را آغاز نکرد. اما در دوره جدید، اگر به مدیریت هوشمندانه بحران‌ها و استفاده از اهرم‌های اقتصادی و دیپلماتیک توجه کند، می‌تواند از وقوع جنگ‌های گسترده جلوگیری کند.

در نهایت، جهان در حال ورود به نظمی نامشخص است، جایی که ساختار‌های قدیمی در حال فرسایش‌اند و روابط بین کشور‌ها به‌شدت شخصی و پویا شده است. آینده این نظم، بیش از هر چیز، به نوع رهبری ترامپ و تعامل او با دیگر قدرت‌های جهانی بستگی دارد.

منبع: رویداد 24

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما