مدل توافق لیبی چیست و در مذاکرات ایران و آمریکا چه معنی میدهد؟
مدل توافق با لیبی اصطلاحی بود که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بعد از جلسه شب گذشته با ترامپ به عنوان الگوی ایده آل برای مذاکره وتوافق بین ایران و آمریکا به برد. منظور از این مدل توافق چیست و چرا نتانیاهو ان را بر زبان آورد؟

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل شب گذشته بعد از نشست با دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا برای دومین بار توافق مدل لیبی را مدل مناسب توافق با ایران توصیف کرد.
به جز نتانیاهو، هفته گذشته تام کاتن سناتور آمریکایی نیز گفته بود که مدل مورد نظر توافق با ایران از منظر ترامپ، مدل لیبی است. اظهاراتی که البته با واکنش سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دولت چهاردهم مواجه شد و عصر روز یکشنبه در جلسه کمیسیون امنیت ملی در اینباره گفت: «مگر در خواب ببینند».
توافق با لیبی که نتانیاهو از آن به عنوان مدل ایده آل یاد کرده است به توافق سال ۲۰۰۳ لیبی با آمریکا (و همچنین بریتانیا) اشاره دارد. لیبی در سالهای دهه ۱۹۷۰ برنامه هستهای خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۹۲ نیز شورای امنیت سازمان ملل، بهدلیل برنامههای هستهای و موشکی تحریمهایی را علیه لیبی وضع میکند. ۷ سال بعد قذافی اعلام میکند که لیبی میتواند در ازای لغو تحریمها، برنامه هستهای خود را به حالت تعلیق درآورد. او ۴ سال بعد در سال ۲۰۰۳ پس از حمله ائتلاف آمریکایی به عراق و در اثر نگرانی از تکرار این واقعه در لیبی اعلام کرد که «لیبی برنامه هستهای و تسلیحات نظامی و شیمیایی خود را متوقف میکند، آماده همکاری با جامعه جهانی برای بازرسی و نابودسازی تسلیحات خود است، با امضای پروتکل الحاقی، نظارتهای بیشتر آژانس انرژی اتمی و بازرسان تسلیحات شیمیایی را میپذیرد و برد موشکهایش را به ۳۰۰ کیلومتر کاهش میدهد».
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، روابط تیره بین لیبی و کشورهای ناتو بیشتر عادی شد و تحریمها علیه این کشور در ازای خلع سلاح هستهای کاهش یافت.
یک سال بعد از اعلام این موضوع و برقراری مذاکراتی در این زمینه، در سال ۲۰۰۴ بازرسیهای بینالمللی از سایتهای هستهای و موشکی لیبی توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی آغاز شد و در سال ۲۰۰۶ لیبی به طور رسمی به عنوان شریک بالقوه در برنامههای انرژی هستهای صلحآمیز مطرح میشود و مذاکراتی با کشورهای غربی برای توسعه همکاریهای هستهای را آغاز میکند.
حدود سه سال بعد قذافی با ابراز نارضایتی از وضعیت لغو تحریمها علیه لیبی میگوید: «آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشورهایی مثل ایران و کره شمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات دیگری نگیرند.»
در همین فضا در سال ۲۰۱۱ سایه بهار عربی بر حکومت دیکتاتوری لیبی نیز میافتد. چند ماه بعد شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ۱۹۷۳ را تصویب میکند و به ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و استفاده از نیروی نظامی برای حفاظت از غیرنظامیان مجوز میدهد و در ماههای آتی نیز معترضین به مرور کنترل شهرهای مختلف را در دست گرفته و در نهایت نیز طرابلس را تصرف میکنند.
طلوع ادیسه اسم رمز عملیات نیروهای آمریکایی در جنگ نیروهای ائتلاف شامل فرانسه و بریتانیا، آمریکا، ایتالیا و چند کشور عربی علیه دولت معمر قذافی رئیس جمهور لیبی بود که با حمله هواپیماهای فرانسه در ۲۰ مارس سال ۲۰۱۱ ساعت ۱۶:۴۵ به وقت گرینویچ آغاز شد.
در سال ۲۰۱۱، با آغاز انقلاب لیبی و دخالت ناتو، قذافی سرنگون شد. برخی کارشناسان معتقدند که قذافی با کنار گذاشتن برنامههای بازدارنده (مثل تسلیحات شیمیایی)، خودش را در برابر مداخله نظامی آسیب پذیر کرد. در مقابل برخی تحلیلگران یادآوری میکنند که از اساس لیبی در آن سالها با توجه به وضعیت عراق گزینهای به جز توافق و مذاکره با غرب نداشت و اگر فرم توافق را تنها به نفع ادامه حکومت خود تنظیم نمیکرد و مردم نیز از تاثیر این توافق بهرهمند میشدند- چه از نظر اقتصادی و چه از منظر آزادیهای سیاسی- شاید لیبی از روند رخدادهای بهار عربی در امان میماند.
چرا نتانیاهو در آغاز مذاکرات ایران و آمریکا تعمداً از مدل لیبی یاد میکند؟
در دو دهه گذشته مدل لیبی به نوع مصطلح توافقی برای خلع سلاح و بعد از آن حمله نظامی در ادبیات سیاسی خاورمیانه تبدیل شده است. به نظر میرسد نتانیاهو با انگیزههای کاملا روشن سعی داشته است تا با به زبان آوردن مسأله «مدل لیبی» از همین ابتدای کار فضای مذاکرات را بیش از پیش از هر نوع امکان توافقی خالی کند. راهبردی که مشخصاً نشان میدهد رسیدن به یک توافق بین یاران و آمریکا در زمینه هستهای مطلوب تلاویو نیست.
منبع: رویداد 24
دیدگاه تان را بنویسید