کد خبر: 741442
تاریخ انتشار :

پشت پرده تنش‌های مرزی افغانستان و پاکستان؛ فرصت سازی چین و هند از تنش‌ها/ طالبان از جان اسلام آباد چه می‌خواهد؟

اقتصاد نیوز: همزمان با افزایش تنش‌ها در مرز میان افغانستان و پاکستان، گروهی از ناظران از فصل تازه درگیری‌ها در مرزهای جنوبی آسیا گفته و براین باورند که اسلام آباد به واسطه شرایط سیاسی و اقتصادی اش نمی‌تواند بحران دیگری را تاب بیاورد. همزمان گروهی دیگر با استناد به فعل و انفعال‌های گروه‌های رادیکالی چون تحریک طالبان پاکستان و بدتر از آن شاخه داعش خراسان، ظهور این گروه را تهدیدی فرامرزی برای چین و هند قلمداد می‌کنند؛ دو کشوری که در افغانستان رقابتی تنگاتنگ دارند.

پشت پرده تنش‌های مرزی افغانستان و پاکستان؛ فرصت سازی چین و هند از تنش‌ها/ طالبان از جان اسلام آباد چه می‌خواهد؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش اقتصادنیوز، اوراسیا ریوو رخدادهای 27 تا 28 دسامبر یادآور وضعیت پرتنش پاکستان در مرزهای غربی است. رویارویی مرزی اخیر پاکستان و تحریک طالبان پاکستان (TTP) با حمایت طالبان افغانستان، تنش‌ها را بین دو همسایه افزایش داده است. به طور سنتی، قبل از بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021، پاکستان متحد استراتژیک طالبان بود.

به بیانی دیگر پاکستان پناهگاه، آموزش و منابع لجستیکی را در طول جنگ طالبان فراهم کرد و از این طریق جایگاهی استراتژیک در منطقه به دست آورد.

پویایی‌ها پس از سال 2021 با تشدید تنش‌ها و روابط خصمانه ناشی از اختلافات امنیتی سیاسی، ارضی و استراتژیک به طور چشمگیری تغییر کرده است. در حالی که پاکستان تجدید حیات طالبان را به عنوان یک پیروزی استراتژیک بالقوه جشن می‌گرفت، پیامدهای بازگشت این گروه خلاف آن را ثابت کردند. خطوط گسل عمیق در روابط آن‌ها، منافع متضاد و ادعای استقلال و ملی گرایی طالبان، اتحاد آن‌ها را به یک رابطه خصمانه تبدیل کرده و دو ملت را به درگیری کشانده است.

منشور شکسته

همزمان نیوز 18 در گزارش خود آورد، پاکستان نقش کلیدی در ظهور طالبان در دهه 1990 داشت و سال‌ها از این گروه رادیکال حمایت می‌کرد. در طول دهه 1980، محمد ضیاءالحق، رئیس جمهور پاکستان  و آی اس آی، با کمک سیا، حدود 90 هزار افغان از جمله ملا عمر را آموزش دادند.

پاکستان در دوره نخست قدرت نمایی طالبان اهرم‌های آموزشی، نظامی و لجستیکی در اختیار این گروه قرار داد. همزمان اسلام آباد برای بیش از دو دهه، با ایفای نقش متحد آمریکا در جنگ علیه تروریسم و ​​هم صدایی با طالبان، بازی دوگانه‌ای را آغاز کرد. در این میان، چشم انداز دستیابی به عمق استراتژیک در افغانستان، کاهش نفوذ هند و استفاده از طالبان به عنوان یک دارایی استراتژیک هدف اصلی سیاست خارجی پاکستان بود.

به باور ناظران، فروپاشی دولت افغانستان در سال 2021، پس از خروج ایالات متحده، بازگشت طالبان 2 به قدرت را محقق کرد. با این حال، امید پاکستان به تعمیق نفوذ استراتژیک خود از طریق یک رژیم متحد در کابل نتیجه معکوس داد. تسلط طالبان، استراتژی پاکستان با هدف تعریف وزنه تعادلی در منطقه به چالش کشید. از قضا، بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، تحریک طالبان پاکستان را نیز تقویت کرد؛ گروهی که به عنوان یک گروه ایدئولوژیک و رادیکال شناخته می‌شوند. این تحول یک عامل تحریک کننده برای پاکستان شد، زیرا با تحریک طالبان پاکستان فعالیت‌های تروریستی‌اش را تشدید کرد.

تحلیلگران همزمان به مناقشه خط دیورند اشاره دارند؛ خطی که عصر استعمار مرز بین افغانستان و پاکستان را مشخص می کرد و همچنان نیز یک نقطه اختلاف قابل توجه است. این مرز اقوام پشتون را بین دو ملت تقسیم می‌کند و مورد مناقشه افغانستان قرار گرفته است و باعث ایجاد خصومت‌های فرامرزی شده است.

از منظر پاکستان، خط دیورند نماد حاکمیت و تمامیت ارضی این بازیگر است، به ویژه در مناطقی مانند خیبر پختونخوا و بلوچستان، جایی که ناسیونالیسم پشتون عمیقاً ریشه دوانده است. در پاسخ، پاکستان مرزهای افغانستان را با حصارکشی برای مهار ستیزه جویان، قاچاق و نفوذ فرامرزی تقویت کرده- استراتژی که از حصارکشی این کشور در امتداد خط کنترل با هند الهام گرفته شده است.-

با این حال، طالبان این حصارکشی را زیر سوال برد و آن را نقض حاکمیت افغانستان و تهدیدی برای وحدت جوامع پشتون می‌داند. در چنین شرایطی درگیری‌ها بین نیروهای افغان و پاکستانی در امتداد مرز شدت گرفته و خصومت‌های مرزی را تشدید کرده است.

چرایی انفعال طالبان

احیای حیات تحریک طالبان پاکستان و افزایش حملات تروریستی رادیکال‌ها باعث آشفتگی قابل توجهی در پاکستان شده است. از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، تحریک طالبان پاکستان از این وضعیت برای سازماندهی مجدد و تشدید حملات در خاک پاکستان، هدف قرار دادن نیروهای امنیتی و دارایی‌های دولتی، به ویژه در خیبر پختونخوا و بلوچستان، استفاده کرده است.

این گروه قصد دارد استراتژی طالبان در افغانستان را در پاکستان تکرار کند؛ مراد تعریف امارت اسلامی است. به ادعای ناظران، بی میلی دولت افغانستان به رهبری طالبان برای سرکوب تحریک طالبان، پاکستان که روابط ایدئولوژیکی و عملیاتی با این گروه دارد، خشم اسلام آباد را برانگیخته است. پاکستان افغانستان را به پناه دادن به شبه نظامیان تحریک طالبان پاکستان و تسهیل تروریسم فرامرزی متهم می‌کند. از دیدگاه طالبان، تحت فشار قرار دادن تحریک طالبان پاکستان، خطر بیگانگی پایگاه شبه نظامی این گروه و تضعیف اعتبار آنها در میان ناسیونالیست‌های پشتون را به همراه دارد.

تغییر رویکرد طالبان از یک گروه شورشی به یک نهاد حکومتی، موجب شده تا این گروه نسبت به ملی گرایی و حاکمیت افغانستان حساسیت‌های بیشتری داشته باشد. تلاش استراتژیک پاکستان برای قرار دادن طالبان به عنوان یک متحد نیابتی و ایفای نقش مسلط به عنوان مداخله در امور داخلی افغانستان تلقی می‌شود.

این موضع ناسیونالیستی سنگ بنای سیاست خارجی و استراتژی بقای طالبان را تشکیل می‌دهد. آن‌ها به دنبال تنوع بخشیدن به روابط جهانی خود، تعامل با چین، روسیه و حتی تعامل با هند هستند؛ چرا که پاکستان، فارغ از مرزهای مشترک و قرابت مذهبی، به واسطه وضعیت فعلی‌اش پتانسیل کمی برای کمک به توسعه افغانستان دارد.

درسال 2024، طالبان یک نشست ابتکاری همکاری منطقه‌ای را تعریف کرد که شامل نمایندگان و فرستادگانی از 12 کشور اصلی ذینفع از جمله هند و پاکستان بود. هدف این رویکرد منطقه محور، ایجاد مشروعیت منطقه‌ای و تقویت تعامل سازنده بین افغانستان و کشورهای همسایه بود. از قضا، این موضوع همچنین بر منافع استراتژیک گسترده‌تر افغانستان تأکید می‌کند که از اهمیت پاکستان در چشم انداز منطقه‌ای می‌کاهد.

ناظران همزمان به نقش داعش شاخه خراسان اشاره دارند و می‌گویند فعالیت‌های این گروه در کنار خصومت‌های جدایی‌طلبان بلوچ، چشم‌انداز امنیتی پاکستان را پیچیده‌تر می‌کند. داعش شاخه خراسان مستقر در افغانستان هم با طالبان در افغانستان و هم با دولت پاکستان که به دنبال سرنگونی آن برای ایجاد یک خلافت فراملی است، مخالف است. این گروه همچنان یک تهدید مهم و مداوم برای پاکستان است.

پاشنه آشیل اسلام‌آباد

به نوشته نیوز 18، در بلوچستان، گروه‌های جدایی طلب با تحریک طالبان پاکستان همسو شده‌اند و زیرساخت‌های سرمایه‌گذاری چین و نیروهای امنیتی پاکستان را هدف قرار داده‌اند. ناکامی در مقابله با این تهدیدات، ناامنی پاکستان را تشدید می‌کند؛ به ویژه در منطقه‌ای که برای کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) حیاتی است.

این آسیب‌پذیری‌ها پیچیدگی‌های بیشتری را در روابط پاکستان و چین ایجاد کرده است. پاکستان در مدیریت روابط خود با طالبان با چالش‌های مهمی مواجه است که با شکنندگی وخامت اوضاع اقتصادی و سیاسی این کشور همراه شده است. این امر ظرفیت اسلام آباد را برای اقدام علیه کابل یا خطر گشودن جبهه دیگری محدود می‌کند.

علاوه بر این، ناتوانی تاریخی قدرت‌های بزرگ مانند روسیه و ایالات متحده در مهار طالبان، دشواری دستیابی به جاه طلبی‌های عمق استراتژیک پاکستان را برجسته می‌کند. در حالی که پاکستان از طریق وابستگی مذهبی و مرزهای مشترک، اهرم فشار خود را حفظ می‌کند، جهت گیری ملی گرایانه طالبان و پیگیری مشروعیت بین‌المللی، نفوذ اسلام آباد را محدود کرده است.

در همین حال، چین روابط خود را با دولت تحت رهبری طالبان، حفظ سفارت خود در کابل، بررسی فرصت‌های اقتصادی و پیشنهاد گسترش کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) به افغانستان، تعمیق بخشیده است. این امر لایه جدیدی از رقابت را اضافه کرده و اهرم نفوذ پاکستان را تحت تاثیر قرار داده است.

همچنین بخوانید

داعش شاخه خراسان؛ برگ برنده طالبان؟/ پشت پرده نفوذ خزنده امارت اسلامی در حیاط خلوت روسیه و چین

بازی هوشمندانه تهران با کارت طالبان؛ نقشه مهار رقبا در افغانستان/ راز تعامل ایران با طالبان چیست؟

فصل تازه رقابت‌های ژئوپلتیکی؛ کریدورها به میدان زورآزمایی شمال و جنوب تبدیل شده‌اند؟

واکنش طالبان به حمله ارتش پاکستان به شهرستان برمل ولایت پکتیکا

روابط تیره پاکستان و طالبان فرصت‌های راهبردی را برای هند فراهم می‌کند تا از نظر دیپلماتیک و اقتصادی با افغانستان تعامل داشته باشد و اهرم‌های نفوذی به دست آورد. با این حال، چالش همچنان سیاست عدم مماشات با سازمان‌های ستیزه جو است. تعادل خوب، همراه با حضور دیپلماتیک محتاطانه، برای حفظ منافع استراتژیک هند در منطقه ضروری است.

هند پیشتر به طور قابل توجهی در پروژه‌های زیربنایی و توسعه افغانستان سرمایه‌گذاری کرده و خود را به عنوان یک شریک قابل اعتماد معرفی کرده است. اتحاد ضعیف پاکستان و طالبان می‌تواند اهرم اسلام آباد برای استفاده از افغانستان به عنوان پایگاهی برای فعالیت‌های ضدهند را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، بی‌ثباتی در منطقه افغانستان-پاکستان خطر سرزیر شدن تنش‌ها به هند را به همراه دارد که به طور بالقوه نیروهای رادیکال را جسور می‌کند. علاوه بر این، گسترش نفوذ چین در افغانستان، از طریق منابع و پروژه‌های زیربنایی، لایه‌ای از پیچیدگی را به محاسبات استراتژیک هند در منطقه می‌افزاید. 

تشدید درگیری‌ها بین پاکستان و طالبان بی‌ثباتی در منطقه را تشدید کرده است. خط مورد مناقشه دیورند، تروریسم فرامرزی و ناسیونالیسم افغان چالش‌های پیچیده‌ای را به همراه دارد. برای پاکستان، این روابط تیره و تار هم امنیت داخلی و هم آرزوهای استراتژیک این بازیگر را خطر می‌اندازد. برای طالبان، تاکید بر حاکمیت این کشور حتی به قیمت چشم پوشی از تحریک طالبان پاکستان و بیگانه شدن با متحد سابقش، پاکستان، همچنان یک اولویت اصلی است. تمرکز این گروه(طالبان) بر دستیابی به مشروعیت بین‌المللی و تأمین کمک‌های مالی برای توسعه است. تمایل این کشور برای خودمختاری استراتژیک، روابط آنها را با پاکستان پیچیده‌تر می کند.

در همین راستا، گروهی از ناظران می‌گویند، بدون تلاش هماهنگ برای پرداختن به این مسائل مبرم، روابط پاکستان و طالبان احتمالاً ناهموار باقی خواهد ماند و به بی ثباتی منطقه‌ای دامن می‌زند. پاکستان که در آستانه یک بحران بقاست، نمی‌تواند جبهه دیگری را تحمل کند، این بازیگر همچنان نمی‌تواند تماشاچی ردپای گسترده تر و تشدید حملات تحریک طالبان پاکستان باشد. در نهایت، سرنوشت با یک پیام روشن بر پاکستان بومرنگ شده است: "همانطور که بکارید، درو خواهید کرد."

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

نیازمندی ها