«قاعده تصادف» آخرین کاری است که «اشکان خطیبی» در آن حاضر شده؛ کاری که این روزها بر پرده سینماهاست. پیش از این نمایش «ویتسک» را داشت که به گفته بسیاری از منتقدان یکی از بهترین نمایشهای سال 91 بود. خطیبی که علاوه بر بازیگری مترجمی هم میکند، منتظر است تا کتابهایش مجوز چاپ بگیرند و مهمترین مشکل فرهنگی سال 91 را در عرصه کتاب و نشر میداند ( اینجا ). خبرنگار نامه، با بازیگری که رستوراندار معروفی هم هست به گفتوگو نشسته است. مصاحبه نوروزی با او را در ادامه بخوانید: برنامه نوروزتان چیست؟ روی اتمام آلبوم ترافیک فعالیت میکنم. به تفریحتان نمیرسید؟ نوروز که تفریح ندارد. یا باید بروی مسافرت یا در خانه مقابل تلویزیون بنشینی. پس ترجیح میدهم کارم را به سرعت تمام کنم تا بتوانم به مسافرتی بروم. برای مسافرت کجا را انتخاب میکنید؟ فرقی نمیکند. شمال، جنوب، شرق، غرب. مکان استقرار را از قبل تعیین میکنید؟ خیلی اینگونه نیستم. مخصوصا زمانی که به خارج از کشور میروم. اهل طبعیتگردی هم هستید؟ به شدت. عاشق طبیعتم. خانمها بیشتر با خوابیدن در چادر و آزار حشرات مشکل دارند. همسرتان با نظر
شما موافقند؟ همسرم مشکل دارد اما این مصاحبه درباره من است نه همسرم. برنامه برای خواندن کتاب یا دیدن فیلم دارید؟ یکسری نمایشنامه از سارا کین میخوانم که اگر بشود آنها را ترجمه کنم. آن هم شکل کار میگیرد؟ بله آن هم کاری است. ناخودآگاه هر چیزی که دستم برسد در نهایت حکم کار را پیدا کند. بهترین و بدترین عیدی که گرفتید چه بوده؟ خاطرم نیست. دوران دوری است. من مدتهاست که دیگر عیدی نمیگیرم. در آرزوی دریافت عیدی خاصی هم بودید؟ قطعا بوده اما هیچ یادم نمیآید. همیشه بچهها پول را بیشتر از هر چیزی میپسندند. اهل عیدی دادن هم هستید؟ بله. معمولا به بچهها پول میدهم چون بچهها دوست دارند که با پولشان خرید کنند و این موضوع حس خوبی به آنها میدهد. رسم اینگونه است. بچهها عیدیها را جمع میکنند تا بعدا چیزی که دوست دارند بخرند. کریسمس هدیه میدهند نه نوروز. با دید و بازدید عید چه کار میکنید؟ خیلی اهل دید و بازدید و مراودات نوروزی نیستم. خانوادهام ایران زندگی نمیکنند و طبیعتا دید و بازدیدی هم ندارم. پس نیازی نیست که پسته را هم تحریم کنید؟ تحریم برای چه. اگر قرار
به تحریم باشد، اول باید بنزین را تحریم کنیم. هنوز هم اهل خرید لباس برای شب عید هستید؟ از همان بچگی علاقهای به این کار نداشتم. هر چند که خرید لباس عید جزو رسومات هست و تا زمانی که با خانواده زندگی میکنی باید به این رسومها پایبند باشی اما علاقهای به این کار نداشتم. این اتفاق به نظرم تقلبی میرسد. اینکه همه شب عید لباس نو میپوشند، قشنگ نیست. ترجیح میدادم همه لباسهای قشنگشان را بپوشند. اما همواره پوشیدن لباس نو برای بچهها جذاب بوده. دلیلها جامعهشناختی دارد که در این مطلب جا نمیگیرد. به طور خلاصه باید بگویم که لباس نو رسم و رسوم طبقه فرودست و متوسط جامعه بود. در طول سال لباسی برای بچهها تهیه نمیشد و خرید لباس به دو نوبت موکول میشد: یکی وقتی که میخواستند به مدرسه بروند یعنی اول مهر. یکی هم سال نو. برای همین فارغ از همه مسائل، بچه خوشحال بود که لباس نو دارد. اما الان میزان خرید در طول سال بیشتر شده و من فکر نمیکنم چندان جذابیتی داشته باشد. شاید هم جذابیت دارد و من زمان بچگیام را فراموش کردم. شرایط پرسپولیس را برای سال آینده چطور پیشبینی میکنید؟ باورتان میشود که اصلا دلم
نمیخواهد راجع به این مسئله فکر کنم. خیلی خوشحالم که الان در دور برد هستند اما آنقدر در مقاطع مختلفی آدم را نسبت به این تیم دلسرد کردند که صرفا نتایج را از دیگران میپرسم. من زمانی استودیو میرفتم اما الان حتی پخش تلویزیونی را هم نگاه نمیکنم. برد و باخت پرسپولیس خیلی احساسات را در من برانگیخته نمیکند. هر چقدر هم به این آتش میدمند تا گرمتر شود فایده ندارد. زمانی در تلویزیون نمیتوانستیم بگوئیم طرفدار چه تیمی هستیم اما الان اولین سوالی که میشود این است که طرفدار استقلال هستی یا پرسپولیس. داربی را نگاه میکنید یا آن را هم فقط به نتیجه اکتفا میکنید؟ طبیعتا داربی را نگاه میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید