به گزارش نامه، اردیبهشت، ماه پر کاری برای سیروان خسروی و گروهش بود. برگزاری دو کنسرت در تهران، دو کنسرت در اهواز و بندرعباس آن هم با فاصلههای کم، باعث شد این خواننده و آهنگساز به نوعی گوی سبقت در برگزاری کنسرت را از دیگر رقیبانش کش برود و آدم را یاد علی دایی بیندازد آن زمانی که برای هرتابرلین در آلمان بازی میکرد و شب بازی پرواز میکرد و میآمد برای تیم ملی ایران توپ میزد و خلاصه یک عرق خاصی میریخت. به بهانه کنسرت 29 اردیبهشت این خواننده، «حاشیه» نگاهی میاندازد به زندگی خسرویها. این روزها دست به هر آلبوم موسیقی که میزنی و به هر ترانهای که گوش میکنی یک عنوان در عناوین مختلف بیشتر از همه به چشمت میخورد. «برادران خسروی». یکیشان خواننده، آهنگساز، تنظیمکنندهای مجاز است و البته و پرکار و اسمش «سیروان». آن یکی هم خواننده، تنظیمکننده، ترانهسُراست و اتفاقا فیلم هم بازی میکند، اما مجاز نیست و اسمش «زانیار» است. سیروان خسروی چند سال است که سند دو نبش آهنگسازی و تنظیم برای بسیاری از خوانندهها را اگر نگوییم شش دانگ، اما حداقل پنج دانگ در اختیار گرفته و آنقدر مشغول آهنگسازی برای این و آن است که کمتر وقت
میکند برای خودش کار بسازد و به قول خودش «خوبهایش را میگذارد برای خودش». خلاصه اینکه برادران خسروی این روزها خیلی خیلی مد هستند، مخصوصا اینکه نه این برادران دست از سر حاشیه برمیدارند نه البته حاشیه دست از سر این دو. اما برادران خسروی را بهتر بشناسیم و حواشیشان را ببینیم و کمی هم به هواداران دو آتیشهشان معطوف بشویم. کامران هومنهای ایرانی قضیه از اینجا شروع میشود که این دو برادر مثل آن دو برادر لسآنجلسی هر جا هستند با هم هستند و هر جا هم که قرار است برادر کوچکتر را راه ندهند و نباشد، برادر بزرگتر که همان سیروان است یک جوری راهی پیدا میکند و حق برادری را به شکل کاملا بسیطاش ادا میکند و برادرش را هم با خودش میبرد، حالا به نحوی از انحاء. خوانندگی نشد آهنگسازی، آهنگسازی نشد تنظیم، تنظیم نشد ترانه و...خلاصه یکطوری داداش سیروان از پس این قضیه برمیآید. دلیل اینکه گاهی وقتها جلوی اسم «زانیار» یک تابلو ورود ممنوع میگذارند، این است که زانیار رپخوان است و ترانههای آنچنانی و اینچنینی میخواند و خلاصه مجوزی برای اجرا و پخش ندارد و هر چه «سیروان»تلاش میکند، فعلا راه به جایی نبرده که زانیار هم
مجاز بشود. موفقیت نسبی سیروان خسروی در به ثمر رساندن نام برادرش از رسانه ملی کمکم داشت شکل میگرفت و اتفاق هم افتاد. در سریال «ساختمان پزشکان» که سال 1390 از تلویزیون پخش شد، نام زانیار به عنوان ترانهسرا در تیتراژ پایانی سریال آورده شد. اما خیلی زود و بعد از چند قسمت نام زانیار خسروی از این سریال برداشته و تکههایی از شعر تیتراژ پایانی آهنگ «من عاشقت شدم» حذف شد و زانیار روی صفحه شخصیاش در یک شبکه اجتماعی نوشت: «مهم نیست، مهم این است که شما این کار را دوست داشتید. قلب بر همه شما». حالا بماند که یک کمپین مجازی تشکیل شد که به حذف نام زانیار از این تیتراژ اعتراض داشتند. سیروانایسم! اما برادر بزرگتر و مجاز، سیروان که پرکار و البته پرحاشیه است، خواننده و آهنگساز و تنظیمکنندهای متولد دهه 60 است که پس از تلاشهای زیاد، مجوز اولین آلبومش را سال 84 گرفت که البته این آلبوم هیچ فروشی نداشت اما نقطه شروع «سیروانیسم» در فضای موسیقی امروز شد. بعد از این آلبوم بود که بسیاری از خوانندگان وطنی و خوانندگان دور از وطن کار ساختوتنظیم آهنگهایشان را به سیروان خسروی سپردند و تقریبا او را به یک برند ایرانی تبدیل
کردند که روز به روز مشهورتر و معروفتر شد. خیلیها میگویند حقش است که این اتفاق برایش افتاده و خیلیهای دیگر هم میگویند سیروان یک کپیکار حرفهای است و فقط کارهای غربی را کپی میکند و به خورد مردم میدهد و چون سروقیافهای دارد و به قول امروزیها از «پسرهای نازدار» است کارش گرفته. سیروان هم که گویا از این فضا بدش نمیآید و خیلی واردش نمیشود چون به هر صورت این حرف و حدیثها باعث میشود که او همیشه در موضع خبرساز بودن و بحثبرانگیز بودن قرار بگیرد و حرفهایش را در موسیقی و شعرش بزند. اما این علاقه به کاور یا همان کپی با شخصیت، در کار به طرح جلد و کاور آلبوم «جاده رویاها» هم رسید تا فقط آهنگسازیهای سیروان خسروی بحث داغ کپیبرداری نباشد و این دامنه به طراحی جلد آلبوم او هم برسد. و اما زانیار زانیار متولد 1364 است و سال گذشته شانس بازی در فیلم «برف روی کاجها» را پیدا کرد و این بار چون در هیات بازیگر ظاهر شده بود، اسمش از تیتراژ فیلم حذف نشد و اتفاقا یک اکران خصوصی هم به خاطر تولدش در اردیبهشت برگزار شد. زانیار که کارهای به اصطلاح زیرزمینی و تقریبا شش و هشتاش خیلی پرطرفدار است و طرفداران دوآتشهای
مثل برادرش دارد، گاهی که آبها از آسیاب میافتد جنجالی میشود با حرفهایش. مثل حرفهایی که درباره «مهدی مقدم» زد و همه فهمیدند که این دو تا اصلا میانهشان با هم خوب نیست. زانیار خیلی بیعلاقه نیست که او هم مثل برادرش به مجوز دست پیدا کند و روزی روزگاری بتواند کنسرت برگزار کند اما خودش میگوید پاشنه وزارت ارشاد را مثل مهدی مقدم بر سر مجوز فعالیت گرفتن درنیاوردهام. دوآتشهها و دعوای اول شدن اینطور که به نظر میرسد دعوای بین طرفداران سیروان با طرفداران محسن یگانه و علیالخصوص محسن چاوشی، برای به صدر رساندن خوانندههای موردعلاقه خود در لیستهای مهم تمامی ندارد. کافی است سری به یکی از این دعواها در شبکههای مجازی بزنید تا خودتان کاملا متوجه مساله شوید. این دعواها زمانی اوج گرفت که ترانه «نه نرو» سیروان خسروی برای چند هفته در صدر فهرست یک رادیو هلندی به نامFunx قرار گرفت. دعواها از این کامنت یکی از طرفداران محسن چاووشی شروع شد؛ «اول بودن فقط مختص سلطان است» و نتیجه به اینجا رسید که طرفداران محسن چاووشی به این سایت هجوم بردند و با دادن نمرههای منفی سیروان را از صدر جدول پایین کشیدند و دعواهای کامنتی
شروع شد و به شدت بیخ پیدا کرد تا اینکه زمان مقرر تمام شد و ترانههای دیگر جایگزین این ترانه شدند. در یک نظرسنجی هم که در سایت «موسیقی ما» درباره آلبوم «جاده رویاها»ی سیروان خسروی انجام شد این بار طرفداران محسن یگانه بودند که به صورت خیلی خودجوش به این سایت رفتند و نمره منفی دادند و با شعارهایی در حمایت از یگانه، فضای خوش طرفداران سیروان خسروی را کدر کردند. در کنسرتهای سیروان چه خبر است؟ میگویند کنسرتهای سیروان خسروی خیلی خیلی مهیج و باحال است. اصلا یکی از همین کنسرتهای باحال همان ابتدای کار که معاونت موسیقی وزارت ارشاد روی خوش به کنسرت گذاشتن سیروان خسروی نشان داد، کار دستش داد و یک خبر مبنی بر پیدا شدن بطریهای خالی مشروبات الکی در پشت صحنه، او را به ممنوعالتصویر شدن کشاند. بعد از کلی کش و قوس با شکایت سیروان خسروی از خبرگزاری پانا که این خبر را درج کرده بود بالاخره موضوع ختم به خیر شد. سیروان، آنقدر پر شور و حرارت است که بعضی از حاضرین در سالن اختیارشان از دست میرود و حرکاتی میکنند که تا مسوول سالن از جایی بلند نشود و تهدید نکند، خاتمه پیدا نمیکند. اما جماعت با علامت قلبی که با دستهایشان
درست میکنند همچنان پرشور و حرارت نشان میدهند. یکی از دوستان که علاقه خاصی به حضور در کنسرت برادران خسروی دارد میگوید: «آدم وقتی به کنسرت سیروان میرود، احساس میکند رفته کنسرت جاستین بیبر». اما یکی از حاشیههای برادران خسروی در کنسرت اهوازشان رقم خورد. اهوازیها که فکر میکردند آنها هم به اندازه تهرانیها هستند و میتوانند کمی از خودشان شور و حرارت تهرانی نشان بدهند، به شور و حرارت کنسرت کمک کردند که البته آقای سیروان خیلی عصبی گفتند «اینطور کارها جایشان در سیرک است، نه در کنسرت». بعد اشاره کرده به مامور حراست سالن و گفته بعضیها باید بروند فوتبال ببینند. چند میدی تا بخونی؟ اواسط دهه 70 نشر دارینوش به یک خواننده جوان بینام و نشان پیشنهاد داد که هفت میلیون تومان پرداخت کند تا آلبومش را منتشر کند و البته آن روزها این موسسه جزو ناشرانی بود که اسمش دلیلی بر تضمین فروش یک آلبوم بود. امروز شاید خواندن یک تراک آهنگ، علیالخصوص که خواننده تازهکاری باشید، بیش از 10 میلیون تومان آب میخورد، اگر بخواهید کار شستهرفته و اسمورسمداری منتشر کنید. اما اینکه هزینه و حقوق آهنگسازان و تنظیمکنندههای سرشناس
ایرانی چقدر است هم مثل نرخ تورم چیز ثابتی نیست. قیمتهایی که ما از چند نفر از موزیسینهای ایرانی گرفتیم، نرخهای صفر و صدی و جالبی بود. مثلا یک نوازنده حرفهای و صاحبنام برای یک پارت نوازندگی حدود 200 تا 350 تومان دستمزد دریافت میکند که میگویند بخش زیادی از این قیمت به شهرت نوازنده وابسته است. اما در زمینه آهنگسازی وضع فرق میکند و با استناد به همین مولفه شهرت، قیمتها به شدت سرسامآور است. قیمتهایی که حاشیه از تنظیم و آهنگسازی به دست آورد، اینگونه بود که کسی مانند بهروز صفاریان برای تنظیم بین 5/2 تا 3 میلیون تومان دریافت میکند و سیروان خسروی همبستگی به نوع کار و خوانندهاش، برای آهنگسازی و تنظیم و میکس و مستر5 تا 6 میلیون تومان دستمزد میگیرد. به هر صورت اگر کسی قرار است که راه یک شبه برود و با چهرههای صاحبنام کار کند، باید این هزینهها را بپردازد. هزینههایی که برای هر کسی قابل پرداخت نیست مگر آنها که میخواهند نانی به کف آورده و به غفلت نخورند و البته به قول دوستان مایهاش را هم دارند.
دیدگاه تان را بنویسید