پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
قبل از شروع جام جهانی هر گاه صحبت از تیم ملی ایران می شد نام سردار آزمون و پس از وی علیرضا جهانبخش به عنوا چهره های ویژه ایران مطرح می شد.
به گزارش نامه نیوز، با شروع مسابقات اما صحبت از بازیکنان دیگری به میان آمد که توانستند نظرها را به خود جلب کنند، بازیکنانی مثل ابراهیمی، طارمی، امیری و ...
با اتمام مسابقات ایران اما بیشتر توجهات رسانه های بین المللی به علیرضا بیرانوند جلب شد، گلری که توانست در گروه مرگ با یک کلین شیت و دریافت تنها دو گل برابر فوق ستاره های اسپانیا و پرتغال آمار بسیار خوبی از خود بر جای بگذارد.
اوج نمایش بیرانوند گرفتن پنالتی رونالدو بود، بازیکنی که معمولا به ندرت پنالتی خراب می کند و قصد داشت با زدن گل به ایران به صدر جدول گلزنان جام جهانی (در کنار هری کین) برسد اما گلر ایران با شیرجه ای زیبا ضربه رونالدو را مهار کرد و توپ را در آغوش کشید.
در این بین نه تنها درخشش بیرانوند که زندگی سخت وی از کودکی تا به امروز مورد توجه رسانه های بین المللی قرار گرفته است.
سان در این خصوص مانند برخی رسانه های دیگر گزارشی منتشر کرد که در ادامه می خوانید:
دروازهبان ایران که توانست پنالتی کریستیانو رونالدو را مهار کند گذشته پر فراز و نشیبی داشته است. او زمانی بیخانمان بوده و پیش از فوتبال حرفهیی شدن در کارواش کار کرده است.
مهار توپ رونالدو توسط بیرانوند باعث شد که تیم ملی فوتبال ایران برای مساوی کردن مقابل پرتغال انگیزه پیدا کند. با این حال شرح زندگی شخصی این فوتبالیست پیش از اینها تاثیرگذار است.
علیرضا پیش از این که در تیم ملی فوتبال ایران حضور پیدا کند، در سن ۱۲ سالگی خانه را ترک میکند. او در یک تولیدی لباس، در کارواش و پیتزا فروشی کار کرد تا به آرزوهای بزرگش دست یابد.
او در لرستان به دنیا آمد و ابتدا به چوپانی مشغول بود. علیرضا در اوقات فراغت فوتبال بازی میکرد و بازیهای محلی همچون دال پران انجام میداد.
او در سن ۱۲ سالگی شروع به تمرین فوتبال در یک تیم محلی کرد. او ابتدا در پست مهاجم فعالیت داشت اما یک بار به دلیل آسیبدیدگی در دروازه ایستاد و متوجه استعدادش در دروازهبانی شد.
پدر او فوتبال را دوست نداشت و تصور میکرد که پسرش باید به دنبال کارهای ساده به جای فوتبال بازی کردن باشد تا بتواند به امرار معاش خانواده کمک کند.
او در مصاحبه خود با گاردین میگوید: پدرم اصلا فوتبال دوست نداشت و از من میخواست که کار کنم. او حتی لباسهای ورزشی و دستکشهایم را پاره کرد و من چندین بار با دستان برهنه دروازهبانی کردم.
علیرضا به این ترتیب تصمیم میگیرد که خانه را رها کند و به تهران برود تا شاید بتواند در باشگاههای بزرگ بازی کند.
او در تهران با حسین فیض، مربی فوتبال آشنا میشود که به او فرصتی برای بازی در یک تیم را میدهد. علیرضا حتی پول برای پرداخت به باشگاه و جای خواب نداشته است. به این ترتیب در محوطه میدان آزادی میخوابد.
او در این باره میگوید: من در کنار باشگاه میخوابیدم صبح که بیدار میشدم میدیدم که مردم برایم سکه انداختهاند، آنها فکر میکردند من گدا هستم. من بعد از مدتها توانستم یک صبحانه خوب بخورم.
حسین فیض که از شرایط علیرضا آگاه میشود از او پول دریافت نمیکند و از کاپیتان تیم میخواهد که از علیرضا حمایت کند. به او یک کار در تولیدی لباس و جایی برای خواب داده میشود.
علیرضا مدتی نیز در کارواش کار کرده است. او یک روز متوجه میشود که علی دایی به کارواش آمده است اما خجالت می کشد که با او از آرزوهایش صحبت کند.
علیرضا همچنین به عنوان رفتگر کار میکند و پارکهای بزرگ را تمیز میکرده است. او بعدا به باشگاه نفت تهران میرود. در این زمان شرایط کار حرفهیی او خوب نبود. اما او به کار سخت خود ادامه میدهد.
بعد از مدتی تیم زیر ۲۳ سال نفت به او پیشنهاد میدهد و علیرضا دوباره شروع به درخشش میکند. بعد از مدتی او برای تیم زیر ۲۳ سال ایران انتخاب میشود.
در سال ۲۰۱۵ بیرانوند به عنوان دروازهبان تیم ملی برای بازیهای انتخابی جام جهانی بازی میکند و در سال ۲۰۱۸ با تیم ملی به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه میرود. او در مقدماتی جام جهانی ۱۲ کلین شیت داشته است.
با پشت سر گذاشتن همه این اتفاقات بیرانوند دیگر میتواند به تمام خواستههای خود در زندگی دست یابد.
دیدگاه تان را بنویسید