رضا امیرخانی:حزباللهی و مدافع انقلاب هستم/ یک شاعر ورشکستهام
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
* تعریف امیرخانی از داستان/ کار داستان نویس کشف رابطههای زیباشناختی است
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سطح واقعیت در داستان را چگونه ارزیابی میکنید، ادامه داد: در نوشتن داستان، برای من اصل این است که داستان بتواند در خودش ساز و کاری را طراحی کند که مخاطب پس از خواندن آن بگوید «بعدش چه شد؟». راستش را بخواهید بقیه مسائل مثل روایت و پیرنگ و طرح روایی و اینها، برای من فرع است.
این نویسنده در ادامه با تاکید بر اینکه من هم تجربه نوشتن سفرنامه را دارم و هم تجربه داستان؛ ادامه داد: واقعیت در هر دو یعنی پیدا کردن مولفههای زیباشناسی، نویسنده باید این مولفهها را ایجاد کند و مواجه من به عنوان یک داستان نویس با واقعیت یافتن عناصر و توصیف آنها است. کار یک داستان نویس کشف رابطههای زیباشناختی در داستان است.
* نت برداشتن را از 20 سال پیش آغاز کردم
نویسنده «من او» با بیان اینکه عادت به یادداشت برداری دارم، افزود: از زمانی که کار نویسندگی را شروع کردم از همه مطالب و موضوعاتی که به نظرم جالب میآید، یادداشت برداری میکردم؛ با این حال تنها از یک درصد از این یادداشتها استفاده کردم. من نسخه نویس نیستم و نمیتوانم درباره نحوه داستان نویسی نسخهای بدهم. من نُت برداشتن را از وقتی که شروع به داستان نوشتن کردم، آغاز کردهام؛ یعنی 20 سال پیش.
امیرخانی با اشاره به کتاب «بیوتن» اظهار داشت: برای این کتاب متوجه شدم که میتوان از صفت و مفعولی استفاده کرد که در جای مناسب به کار نرفتهاند، زمانی به روستا رفته و کتاب پخش میکردیم، در آن دوران یک آدم راه بلدی هنگام رسیدن به یک پیچ سرپائینی گفت: پیچ بعد پیچ زشتی است. برای من خیلی خندهدار بود که یک صفت را اشتباه به کار برده چرا که ما میگوییم پیچ خطرناک، پیچ تُند و یا پیچ سخت و ... این صفت را هم در نوشتهها و فیشهایم نوشتم، بعدها که «بیوتن» را که درباره مهاجرت زبانی است - مینوشتم، این واژه و خیلی واژههای دیگر از این دست، به کارم آمدند؛ یادداشت برداری کمک بسیاری به من در نوع نوشتن کرده است و تنها کتاب خواندن نمیتواند در نویسندگی موثر باشد. مهم نیست که چقدر کتاب میخوانیم بلکه مسئله مهم این است که برای چه کاری به کتاب خواندن روی می آوریم.
* شکلگیری هر داستان بر اساس شخصیت/ شخصاً معتقدم هیچ داستانی وجود ندارد که پایانش کاملاً بسته باشد
امیرخانی با اشاره به اینکه همه نوع داستانی وجود دارد در پاسخ به سوالی که آیا میتوان داستان را با علامت سوال به پایان برد، اظهار داشت: داستانهایی هستند که آخرشان باز است مانند فیلم جدایی نادر از سیمین، اما داستانهایی هم پایان بسته دارند این آثار نیز قطعا شخصیت دارند که پایان سرنوشت آنها مشخص نیست؛ شخصاً معتقدم هیچ داستانی وجود ندارد که پایانش کاملاً بسته باشد.
نویسنده «من او» با بیان اینکه شکل گیری هر داستانی بر اساس شخصیت انجام میشود، گفت: همه ما داستان عاشورا را بارها شنیدهایم با این حال باز هم سوالاتی درباره آن در ذهن مان وجود دارد؛ هر چه اطلاعات ما از یک داستان بیشتر باشد در حقیقت سوالاتمان نیز بیشتر خواهد بود و اگر داستانی را خواندید که سوالی در ذهن شما ایجاد نکرد در حقیقت داستان نتوانسته به عمق روانشناسی شما نفوذ کند.
* داستان نویس هستم/ خط داستانی من ضعیف است/ روزی 7 ساعت مینویسم
امیرخانی با بیان اینکه من شخصیت نویس هستم ولی خط داستانیام ضعیف است، اضافه کرد: شخصیت هر قدر پیچیدهتر باشد، بیشتر راجع به آن فکر میکنم و اولین مسئله در شخصیت پردازی نیز لحن است؛ در حقیقت در مرتبه اول باید بتوانم با شخصیت ارتباط برقرار کنم تا در مورد آن بنویسم. البته این نسخه نیست و نمیخواهم این شیوه را به کسی تجویز کنم، حتماً میتوان راههای متفاوت را رفت.
وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که پرسید چند ساعت در روز مینوسید؟ اینگونه توضیح داد که، در اکثر اوقات روزی 7 ساعت به کار نوشتن مشغول هستم؛ ولی وقتی کتابی را می نویسم حتما روزی 7 و 8 ساعت بر روی کتاب کار میکنم. زمانی که کتابی را مینویسید قطعا یک در از عالم دیگری آسمان و بهشت به روی نویسنده باز میشود و نویسندگان باید آداب بهره برداری از آن را بدانند. شخصا اگر وارد فضای نوشتن شوم، اقلاً 7 ساعت مینویسم و معمولاً هم این زمان بعد از خوردن یک صبحانه مفصل شروع میشود.
* تجربهگرا هستم/ بهترین نوشتهها آنهایی است که از تخیل نویسنده آمده باشد و نه خود او و نه مخاطبش آن را تجربه نکرده باشد
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا یک نویسنده ایرانی میتواند یک رمان آمریکایی بنویسد، ادامه داد: زمانی که یک نویسنده مرد میتواند از زبان یک راوی زن کتاب بنویسد و یا نویسندهای که جنگ را ندیده و لمس نکرده میتواند در مورد جنگ داستان بنویسد طبیعتا یک نویسنده میتواند رمان آمریکایی بنویسد. من نویسنده تجربه گرا هستم و عقیده دارم در مورد مسائلی که آنها را تجربه نکردهایم نمیتوانیم داستان بنویسیم به همین دلیل نویسنده همیشه باید به دنبال تجربه کردن باشد؛ اگر از یک فرد آمریکایی تجربه خاص به خود را داشته باشید قطعا میتوانید در مورد آن داستانی را بنویسید. بهترین نوشته نویسنده باید برآمده از تخیل نویسنده باشد.
* یک خاطره از امیرخانی و کشف دیالوگ
این نویسنده که در جمع علاقهمندانش در سرای داستان سخن میگفت، به نقل خاطرهای پرداخت و ابراز داشت: اولین باری که به گفتگو در داستان فکر کردم، زمانی بود که یکی از کتابهایم در ارشاد و در دوره آقای میرسلیم (ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) گیر کرده بود. بعدها پیگیر شدم و بررسی کتاب گفت که دیالوگهای این کتابت ایراد دارد. من تازه فهمیده بودم که توانستهایم دیالوگ بنویسم و خیلی از این بابت خوشحال بودم.
امیرخانی اظهار داشت: یکی از مشکلات ما در کشور این است که منتظر تا وقتی فردی مثلا آقای جنتی در مورد جنگ نرم صحبت میکند همه مان میخواهیم درباره آن بنویسیم در حالی که نزدیک به 75 میلیون نفر تجربه جنگ نرم را داشتهاند و اگر نمیتوانیم تجربه جدیدی از جنگ نرم داشته باشیم، نباید در مورد آن داستانی بنویسیم. من از ابتدا هم حزب اللهی و مدافع انقلاب بودم نه بی بصیرتی که این روزها عنوان میکنند. از همان ابتدا هم مدافع بودم. اینجا زندگی میکنم اما عدهای مرا بیبصیرت میدانند و میگویند که در برخی شرایط مواضع درستی نداشتهام. لازم نیست مواضعم را همیشه و به طور مستقیم داد بزنم.
وی با اشاره به شخصیت های منفی در داستان افزود: هیچ شخصیت منفی ای به خوبی شکل نخواهد گرفت مگر اینکه نویسنده به آن علاقه داشته باشد؛ زمانی می توانیم در مورد عمرسعد داستان بنویسیم که بدانیم وسعت ملک ری در آن زمان چقدر بوده و نباید عمرسعد را مورد قضاوت قرار دهیم؛ در حقیقت باید خودمان را به جای عمرسعد بگذاریم.
نویسنده «من او» اضافه کرد: نویسنده حتما نباید در جنگ حضور داشته باشد تا بتواند در مورد آن داستان بنویسد بلکه باید دلهره و استرس را تجربه کرده باشد و تنها این تجربه است که باعث می شود نویسنده بتواند در مورد موضوعی داستان بنویسد.
* اولین کتاب امیرخانی و توزیع آن بوسیله نویسنده/ طی 6 سال 3 هزار نسخه به فروش رسید
وی با بیان اینکه در کشور ما کتاب چاپ کردن کار بسیار راحتی است، افزود: زمانی که اولین قصهام را چاپ کردم ناشر حق التالیفم را به من نداد و به جای آن 300 نسخه از کتابم را به من برگرداند. برای فروش آن تعداد به کتابفروشیها مراجعه میکردم تا اینکه آن تعداد را به یک پخش کننده کتاب سپردم و اینگونه بود که اولین کتابم به چاپ رسید؛ نزدیک به 6 سال طول کشید تا 3 هزار نسخه از اولین کتابم به فروش برسد در حالی که امروز سالانه 10 هزار نسخه از آن فروخته میشود.
نویسنده «من او» یادآور شد: اگر شرایط استاندارد و طبیعی باشد کتاب اول یک نویسنده به راحتی دیده خواهد میشود؛ در حالی که در کشور ما اینگونه نیست و چون مردم به منتقدان و رسانه اعتماد ندارند به کتاب اول نویسندگان اعتماد ندارند.
* یک شاعر ورشکسته هستم/ مدیون شعرم
امیرخانی با بیان اینکه یک شاعر ورشکسته هستم، گفت: علاقه امروز خود به زبان را مدیون شعر می دانم؛ در واقع ما در زبان فارسی شنا می کنیم به همین دلیل باید از ویژگی های آن آگاهی داشته باشیم.
وی در ادامه با بیان اینکه زبان عربی گستردگی بسیار دارد، گفت: با این حال در زبان عربی رمان خوب بسیار کم وجود دارد؛ زبان عربی در شرق جهان عرب و در غرب جهان عرب دارای لهجههای متفاوتی است به گونهای که رمانی که بتوان آن را هم در کشور لیبی و هم در مصر و بحرین یافت، بسیار کم است.با این حال عربها در زبان روزنامه نگاری نزدیک به 120 سال از ما جلوتر هستند.
* زبان فارسی باید قابلیت هضم کلمات جدید را داشته باشد/ زبان فارسی در معرض انقراض
وی درباره زبان فارسی گفت: این زبان باید قابلیت هضم کلمات جدید را داشته باشد و اینگونه نباشد که اگر میخواهیم رشته مهندسی بخوانیم از اصلاحات انگلیسی استفاده کنیم. با این حال زبان فارسی در معرض خطر انقراض قرار دارد و امکان دارد با ایجاد یک تغییر جایگاه خود را از دست بدهد؛ زبان فارسی باید بتواند به جهان ثابت کند که در مقابل دیگر زبان های دنیا ناکارآمد نیست و می تواند با جهان جدید ارتباط برقرار کند.
امیرخانی در ادامه با اشاره به اینکه زبان فارسی میتواند از پیشوندها، میانوندها و پسوندها و نیز بن ماضی و بن مضارعها برای خلق واژههای جدید استفاده کند، افزود: اگر سانسور و ممیزی وارد ذهن من نویسنده شود، قافله را باختهام. این مسئله را سادهتر و با یک مثال توضیح میدهم؛ من اگر خواستم داستانی انقلابی بنویسم و ضدانقلابی از آب درآمد، دیگر درآمده است و باید به آن پایبند باشم.
دیدگاه تان را بنویسید