کد خبر: 716966
تاریخ انتشار :

استاندارد دوگانه حقوق بشر، در زندان های انگلستان

سال 2021، 371 نفر مرده یا کشته شده اند ؟ رسانه ؟!! سکوت و سانسور ، مردم غرب ؟ ازدید غربی ها «انسان» نیستند و «حقوق بشر» ندارند.

استاندارد دوگانه حقوق بشر، در زندان های انگلستان
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

زندان های غربی آن چنان وحشتناک است بحدی که گاردین (رسانه سانسورچی انگلیسی) دوشنبه 31 اکتبر 2022 نوشت : در بریتانیا، حکم زندان اغلب حکم اعدام است. در زندان های ما چه می گذرد؟ (به عکسی که در این خبر بکار برده ، زندان بسیار زیباست !!!!)

سال گذشته 371 نفر پشت درهای بسته جان خود را از دست دادند. ما خواهان عدالت برای آنها هستیم – و پایان یک سیستم بی رحمانه و از خود راضی تنها در 30 سال گذشته، جمعیت زندانیان در انگلستان و ولز 70 درصد افزایش یافته است و بریتانیا بالاترین میزان حبس را در اروپای غربی دارد.

بریتن بدترین سیستم زندان را در اروپای غربی دارد. مرگ‌های اخیر در بازداشت پلیس آگاهی عمومی را از خشونت دولتی و رابطه آن با نژادپرستی و تبعیض جنسی سازمانی افزایش داده است. و با این حال، ما هنوز اغلب از پیامدهای ذاتی مضر و اغلب کشنده حبس که فراتر از نظارت عموم مردم آسیب پذیرترین افراد را تحت تأثیر قرار می دهد، غافل هستیم.

آنچه واضح است این است که مرگ در بازداشتگاه پلیس و در زندان دو روی یک سکه هستند. هر دو به دست همان سیستم عدالت کیفری اتفاق می‌افتند که به‌طور نامتناسبی، محروم‌ترین و آسیب‌پذیرترین افراد را تحت تعقیب قرار می‌دهد و به زندان می‌اندازد، و به شدت در سراسر تلاقی نژاد، جنسیت، معلولیت و طبقه احساس می‌شود.

اما هیچ خبری از این اخبار ، تیتر نمی شود ، همه ان ها سانسور می شود ، رسانه های انتشار آزاد اطلاعات ، هرگز این اخبار را اطلاع رسانی کامل نمی کنند ، آن گونه که درباره ایران حتی شایعات را تیتر اول می کنند !!

آن ها ، توجیه گران «زر و زور و تزویر» برای ایدئولوژی «لیبرال دمکراسی» هستند

هر سطر از این مطلب، اگر در ایران بود ، تا ماهها همین گاردین از آن تیتر ها می ساخت !!! و همه غرب ، عزا می گرفتند

نفاق در برخورد ، یعنی همین روش دوروئی در رسانه ها و مسئولین غربی !! که مردم خود را «انسان نمی دانند»

در بریتانیا، حکم زندان اغلب حکم اعدام است. در زندان های ما چه می گذرد؟

دبورا کولز و جسیکا پاندیان

دبورا کولز مدیر اجرایی Inquest است. جسیکا پاندیان یک افسر سیاست و تحقیقات است

بریتن بدترین سیستم زندان را در اروپای غربی دارد. مرگ‌های اخیر در بازداشت پلیس آگاهی عمومی را از خشونت دولتی و رابطه آن با نژادپرستی و تبعیض جنسی سازمانی افزایش داده است. و با این حال، ما هنوز اغلب از پیامدهای ذاتی مضر و اغلب کشنده حبس که فراتر از نظارت عموم مردم آسیب پذیرترین افراد را تحت تأثیر قرار می دهد، غافل هستیم.

سال گذشته، 371 نفر در انگلستان و ولز در زندان پشت درهای بسته جان خود را از دست دادند که بالاترین آمار مرگ و میر از زمان شروع ثبت نام است. با این حال، با وجود این، تقریباً سکوت در مورد این موضوع وجود داشته است. در موارد معدودی که مرگ زندانیان در مقیاس ملی مورد توجه قرار گرفته است، اغلب به دلیل وضعیت کسانی که به عنوان زندانی جان خود را از دست می دهند، اخراج شده و حتی منطقی شده اند - گویی آنها سزاوار چیزی هستند که به سراغشان می آید.

افراد زندانی برخی از به حاشیه رانده‌ترین افراد جامعه هستند، با تجارب مراقبت‌های سازمانی، بی‌خانمانی، آسیب‌های تحصیلی، اعتیاد، بیماری‌های روحی و جسمی، و بدرفتاری که زیربنای آن فقر و نابرابری است. بسیاری از آنها قبل از ورود به سیستم عدالت کیفری توسط سایر سازمان های قانونی شکست خورده اند.

آنچه واضح است این است که مرگ در بازداشتگاه پلیس و در زندان دو روی یک سکه هستند. هر دو به دست همان سیستم عدالت کیفری اتفاق می‌افتند که به‌طور نامتناسبی، محروم‌ترین و آسیب‌پذیرترین افراد را تحت تعقیب قرار می‌دهد و به زندان می‌اندازد، و به شدت در سراسر تلاقی نژاد، جنسیت، معلولیت و طبقه احساس می‌شود.

در میان دولت های متوالی، گسترش زندان ها به یک سیاست عملی تبدیل شده است. در سال 2021، دولت برنامه هایی را برای بزرگترین برنامه زندان سازی در انگلستان و ولز در بیش از 100 سال گذشته ترسیم کرد . این امر جمعیت زندانیان را تا سال 2026 به نزدیک به 100000 نفر خواهد رساند.

این پروژه اخیر به خوبی در یک حرکت تاریخی گسترده تر به سمت مجازات گرایی قرار می گیرد. تنها در 30 سال گذشته، جمعیت زندانیان در انگلستان و ولز 70 درصد افزایش یافته است و بریتانیا بالاترین میزان حبس را در اروپای غربی دارد.

آمارهای رسمی تجزیه و تحلیل کمی مفیدی از مرگ و میر در زندان ارائه می‌کنند، اما می‌توانند داستان‌های انسانی پشت آن‌ها را پنهان کنند.

تامی نیکول یک مرد 37 ساله از نژادهای مخلوط خاورمیانه بود که به دلیل حمایت عمومی تحت یک حبس نامشخص قرار داشت. او در سال 2015، شش سال پس از اینکه با حداقل تعرفه چهار ساله زندانی شد، جان خود را از دست داد.

سارا رید یک زن سیاهپوست 32 ساله از نژاد مختلط بود که تنها با هدف دریافت گزارشات روانپزشکی به زندان بازگردانده شد. سلامت روانی او در زندان به شدت بدتر شد و به عنوان یک مشکل انضباطی با او برخورد شد.

محمد افضل یک مرد 22 ساله پاکستانی بود که در طول 48 روز زندان تقریباً یک سوم وزن خود را از دست داد.

گری بیدل یک مرد سفید پوست 36 ساله با سابقه بیماری روانی در بازداشت بود و برای مدت کوتاهی بی خانمان بود. او به یک افسر گفت که در معرض خطر خودکشی است، اما افسر این را به طور کامل ثبت نکرد. او تنها پس از شش روز زندان درگذشت.

توکوزانی شیری یک مرد سیاهپوست 21 ساله مبتلا به HIV/ایدز بود. مراقبت های بهداشتی زندان در دو دوره حبس نتوانست داروهای ضد رتروویروسی نجات دهنده برای او فراهم کند. او به یک افسر زندان گفت: «نمی‌توانم نفس بکشم... باید به بیمارستان بروم،» اما تا پنج روز بعد آمبولانس صدا نشد. در حالی که او در کمای القا شده بود، کارکنان زندان او را با دستبند مهار کردند.

این تراژدی ها منعکس کننده مسائل تکراری ناشی از مرگ در زندان است. زندان‌ها در ذات خود مکان‌هایی غیرانسانی هستند که آسیب‌پذیری در برابر خشونت و مرگ‌های زودرس را ایجاد و تشدید می‌کنند.

استاندارد ضعیف مراقبت‌های روانی و جسمی، نادیده‌گرفتن هشدارهای خطر، عدم اجرای طرحهای پیشگیری از خودکشی، استفاده بیش از حد از جداسازی، و کندی واکنش‌های اضطراری - و همچنین سطوح غیرقابل دفاع غفلت و ناامیدی - مشکلاتی هستند که همه مرگ و میرها را در زندان کاهش می‌دهند. .

آخرین گزارش ما تکرار می‌کند که مرگ افراد نژادپرستانه در زندان یکی از خشن‌ترین، بحث‌انگیزترین و غفلت‌انگیزترین مرگ‌های زندان است که کلیشه‌های نژادی و محیط خصمانه به‌عنوان موضوعاتی خاص ظاهر می‌شوند. مرگ نوزاد A و وضعیت زنان بی‌شماری در زندان نشان‌دهنده بی‌توجهی سیستماتیک گسترده‌تر به سلامت زنان است.

جریان دائمی گزارش‌ها، تحقیقات و یافته‌های بازرسی زندان، توصیه‌های دقیق و مبتنی بر شواهد را برای محافظت از سلامت و ایمنی زندانیان ارائه کرده است. با این حال، این موارد به طور سیستماتیک نادیده گرفته شده است.

خانواده ها با هدف پایان دادن به مرگ های قابل پیشگیری و زودرس و مشاهده تغییرات معنی دار درگیر فرآیندهای پس از مرگ می شوند.

و با این حال، ما شاهد مرگ‌های مشابهی هستیم که اغلب در همان زندان با نظمی افسرده‌کننده تکرار می‌شوند. این امر پرسش هایی را در مورد رضایت خاطر تاسف بار در مورد مسئولیت پذیری در تمام سطوح خدمات زندان و دولت ایجاد می کند.

زندان مداخله ای پرهزینه است که جواب نمی دهد، همانطور که نرخ بالای محکومیت مجدد نشان می دهد. زندانیان، قربانیان و جوامع را شکست می دهد. به جای محافظت از مردم از آسیب، در واقع چرخه آسیب ها و مرگ ها را تداوم می بخشد. موج غیرقابل دفاع اخلاقی مرگ‌های زندان، و ماهیت بحث‌انگیز بسیاری از آنها، مشکلات ذاتی نظام را آشکار می‌کند.

برای جلوگیری از مرگ و میر در آینده، ما باید فوراً ساخت زندان را متوقف کنیم، جمعیت زندانیان را به طور چشمگیری کاهش دهیم و منابع را از سیستم عدالت کیفری به رفاه، مسکن، آموزش و پرورش و مراقبت های بهداشتی و اجتماعی هدایت کنیم. از طریق سرمایه‌گذاری کل نگر در جوامع، می‌توانیم به علل ریشه‌ای جرم و خشونت بپردازیم.

برای ایجاد فشار عمومی مورد نیاز برای انجام این کار، ما به مردم نیاز داریم که در کنار ما بایستند و چراغی را پشت درهای بسته زندان ها بتابانند و در مورد مرگ افرادی که تحت مراقبت هستند صحبت کنند. نام آنها را بگویید و در کنار خانواده هایشان برای عدالت و تغییر بایستید.

• دبورا کولز، مدیر اجرایی Inquest، یک موسسه خیریه مستقل است که با خانواده‌هایی که در اثر مرگ‌های دولتی داغدار شده‌اند، کار می‌کند. جسیکا پاندیان یک افسر سیاست و تحقیقات است

منبع: حقوق مردم

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها