فیلم In a Violent Nature یک فیلم ترسناک
فیلم In a Violent Nature یک فیلم ترسناک کانادایی از زیرژانر اسلشر است
به گزارش طبیعت خشن» (که البته عنوانش را میشود «خشونتبار» هم ترجمه کرد چون نوعی بازی با لغات را در خود دارد) به نویسندگی و کارگردانی کریس نَش است که اولین فیلم بلندش را ساخته. او پیش از این به عنوان متصدی جلوههای ویژه کار کرده و چند فیلم کوتاه هم ساخته بود. «در طبیعت خشن» که اولین نمایش جهانیاش در بخش «نمایشهای نیمهشب» جشنواره ساندنس ۲۰۲۴ اتفاق افتاد، بیشتر منتقدان را به تحسین واداشته است.
:فیلم «درخلاصه داستان فیلم در طبیعت خشن
داستان فیلم در طبیعت خشن In a Violent Nature از این قرار است؛ گروهی از دوستان یک گردنبند لاکتی را پیدا میکنند که جایی در بقایای یک برج دیدهبانی آویزان شده است. تروی گردنبند را برمیدارد ولی این کارش باعث میشود که لحظههایی بعد از آن، جسد جانی از زیر زمین بیرون بیاید. او که خونش به جوش آمده است در جنگل به راه میافتد و جستوجویش برای یافتن گردنبند آغاز میشود. او ابتدا بالای لاشه پوسیده روباهی که در تله گرفتار شده توقف میکند اما صدای جروبحثی را میشنود و به سوی دو مرد میرود که یکی از آنها تلهگذاری است که باعث مرگ روباه شده است. جانی بدون اجازه وارد خانه او میشود و زمانی که گردنبند دیگری را اشتباه میگیرد یاد خاطره کوتاهی از پدرش میافتد. صاحب خانه برمیگردد اما با دیدن صورت جانی، وحشت میکند و پا به فرار میگذارد. او در جنگل پایش در تله خرسی گیر میکند که خودش کار گذاشته است. جانی از راه میرسد و او را میکشد. کمی بعد، جانی صدای خودروی گروه جوانان را میشنود و در جستوجوی گردنبند به دنبال آنها راه میافتد.
عوامل و بازیگران فیلم در طبیعت خشن
نویسنده و کارگردان: کریس نش، مدیر فیلمبرداری: پیئرس دِرکس، تدوینگر: الکس جیکوبز، آهنگساز: کریستین لِسلی
و بازیگران: ری بَرِت (جانی)، آندریا پاولوویچ (کریس)، کامرون لاو (کولت)، ریس پرسلی (جنگلبان)، لیام لئون (تروی) و…
آیا میدانید:
فیلمبرداری ابتدا سال ۲۰۲۱ در منطقه کاوارتا لِیکس در انتاریوی مرکزی کانادا اتفاق افتاد اما نش بعدا جایی گفت که این منطقه «لوکیشن مناسبی برای ما به نظر نمیرسید.» فیلم در نهایت در بخش الگومای انتاریو نزدیک منطقه سو سنت ماری فیلمبرداری شد. کریس نش در گفتوگویی اشاره کرد که آنها هفتاد درصد فیلم را دوباره فیلمبرداری کردند! و چیزی در حدود چهار هفته کار بینتیجه شد.
درباره سبک فیلم در طبیعت خشن
تحلیلگران سینمایی به تاثیرپذیری فیلم از سبک سینمای آهسته Slow Cinema اشاره کردهاند. کریس نش هم در گفتوگویی به الهام گرفتن از سبک برخی آثار گاس ون سنت مانند جری (۲۰۰۲)، فیل (۲۰۰۳) و آخرین روزها (۲۰۰۵) اشاره کرده است؛ فیلمهایی که از نگاه نش، آهستهتر و سنجیدهتر به تعقیب شخصیتها در دل صحنهها میپردازند. نش همچنین از آثار ترنس مالیک به عنوان یکی دیگر از منابع الهامش یاد کرده است.
نش در خصوص رویکرد سبکمحور فیلم و تاکید بر برداشتهای بلند ایستا و عدم استفاده از موسیقی هم چنین توضیح داده است: «ما همیشه میخواستم با این فیلم تقریبا مثل مستندی از طبیعت یا حیاتوحش برخورد کنیم. فیلم شما را در دل صحنهای آرام فرو میبرد که خطر خاصی در آن احساس نمیشود؛ مثل جایی که گردشگران را میبینید که به خرسی نزدیک میشوند و با خودشان میگویند: چه جالب، کاری نمیکند. چه خوب! و سپس ناگهان خرس برمیگردد و به آنها حمله میکند. آنها در چنین وضعیتی بیش از حد بیدفاع هستند و هیچ تصوری ندارند که خرس میتواند با چه قدرت و بیرحمیای به آنها حملهور شود.»
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم در طبیعت خشن
گلوب اند مِیل (تورنتو) | امتیاز ۹۱ از ۱۰۰
بری هرتز | این فیلم تجربهای جاهطلبانه، اصولی، حسابشده و غوطهورساز – با شیطنتی تحسینآمیز – در خلق فضایی احضارکننده و محکزنندهی رفلکس حلقی تماشاگرانش است؛ فیلمی که بر شمار ضربان شما خواهد افزود و گلویتان را میفشارد.
راجرایبرتداتکام | امتیاز ۸۸ از ۱۰۰
کلینت وورثینگتن | «در طبیعت خشن» همانقدر که در خون و خونریزی و دل و رودههای بیرونریخته غوطهور است در فضاسازی هم غنی است؛ و رویکرد مبتکرانه یک فیلمساز تازهوارد هیجانانگیز را به نمایش میگذارد.
کولایدر | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
چِیس هاچینسن | فیلم گاهی وقتها بهگونهای هراسانگیز خندهدار میشود اما باز هم چیزی از ترسناکی آن کاسته نمیشود. ما در حالی شاهد جنگل زیبا هستیم که این مکان به شکارگاهی بدل میشود که شما در هیچ جای آن برای مدتی طولانی امنیت ندارید.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
کاترین بری | از زاویه دید یک طرفدار سینمای وحشت، این فیلم یک تجربه مطلقا جذاب با فرم است.
ورایتی | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
دنیس هاروی | رویکرد کمینهگرای فیلم به موقعیت و موضوعی آشنا، تمایزی تاثیرگذار را رقم زده است که مطمئنا طرفدارانی را خشنود خواهد کرد که همیشه پایه یک فیلم اسلشر جدید هستند؛ و این آرزو را دارند که شبیه مثل بیشتر این گونه فیلمها نباشد.
نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
جینت کتسولیس | نش که در نشستهای رسانهای فیلم به الهام گرفتن از ترنس مالیک و دیگران اشاره کرده ترکیبی جاهطلبانه از فیلم هنری را با ژانر اسلشر امتحان کرده است که پایانبندی گریزمحورش – حتی با اینکه منطق دمدمیاش غالب است – تماشاگران فیلم را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم خواهد کرد.
تلگراف | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
تیم روبی | مشکل پوچگرایی به عنوان شالوده وحشت این است که نمیتواند ضربان شما را سریعتر کند، ترس را فرابخواند یا هر گونه واکنش مفیدی را از تماشاگران بگیرد.
امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم در طبیعت خشن
نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء
IMDb کاربران ۵.۷ از ۱۰ ۱۱ هزار کاربر
متاکریتیک منتقدان برتر ۶۸ از ۱۰۰ بر اساس ۲۶ نقد
راتن تومیتوز عموم منتقدان ۶.۶ از ۱۰ بر اساس ۱۵۶ نقد
حرفهای کریس نش درباره فیلم در طبیعت خشن
عنوان اصلی فیلم خیلی ساده بود: حیوان خفته Sleeping Animal. میخواستم با سوژه اصلی فیلم (همان اسلشر داستان) جوری رفتار کنم که انگار در خواب زمستانی بود؛ یک حیوان، بخشی از طبیعت، که پیرامون ما وجود دارد. از همین رو بود که نقش طبیعت همواره برای ما بسیار مهم بود. در ابتدا تصورمان از شخصیت جانی این بود که او یک آدم مصنوعی است که با شیوههای فراطبیعی جان گرفته است؛ و قصه اصلی این بود که فردی بهواسطه زمین، ابزاری برای انتقام ساخته است؛ اما بعدش از خودمان پرسیدیم: چه میشود اگر او خود زمین باشد که از انسان ابزاری برای انتقام میسازد؟ بر این اساس، تمام عناصر طبیعی و حتی این تصمیم که از موسیقی قراردادی برای فیلم استفاده نکنیم و اجازه بدهیم که طبیعت در تمام صحنهها حرفش را بزند، همگی تصمیمهای کاملا آگاهانهای بودند.
وقتی مجبور به فیلمبرداری دوباره شدیم با خودم احساس کردم: وای، هرچه تصور میکردم اشتباه است. حتما دلیلی دارد که فیلمها با موسیقی متن ساخته میشوند. حتما دلیلی دارد که مردم به جای نسبت تصویر آکادمی از نسبت پرده عریض استفاده میکنند. حتما دلیلی دارد که شخصیتها در صحنهها حرف میزنند به جای اینکه دوربین با فاصله و از دور آنها را دنبال کند. در این مرحله از کار واقعا ترسیده بودم و سوالهای زیادی برایم مطرح شده بودند که مهمترینشان این بود که «اصلا هیچیک از این خطرکردنهای تجربی جواب خواهد داد؟» اما در نهایت به این موضوع پی بردم که فقط باید پذیرای شکستی بالقوه باشم چون من هرگز نمیتوانم از جواب دادن یا ندادن این تجربهها اطمینان حاصل کنم مگر اینکه واقعا از این قواعد پیروی کنم و در انتظار دیدن نتیجه کار بمانم.
دیدگاه تان را بنویسید