ب، مثل بچههای باران...
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، تواناییهایی که شاید انسان «سالم» در وجودش نادیده بگیرد و غرق در روزمرگیهای خاص خودش، به فراموشی بسپاردش. اما همان شخص به اصطلاح معلول به طرز عجیبی، همان خاک گرفتههای ذهن من و تو را جدی میگیرد و با استفاده از تواناییهای خدادادیاش برای خلق هر آنچه که حتی برای من و تو، غیر قابل باور است تلاش میکند. به جرات میتوانم بگویم، قبل از آنکه گروههای تئاتر معلولان جسمی، حرکتی بچههای باران را ببینم حتی تصورش را هم نمیکردم که شخصی معلول بتواند با همه محدودیتها، از تواناییهایش برایم بگوید. وقتی پای صحبتهای مریم سلیمانخواه، یکی از اعضای هشت ساله گروه مینشینم که از ناحیه دو دست معلولیت مادرزادی دارد اما خطاطی کار میکند، همه ذهنم پر از سوالات بیجواب میشود. میگوید: روزی که وارد گروه شدم اعتماد بهنفس پایینی داشتم اما با همه فعالیتهایی که در تمام این مدت در این گروه انجام دادم توانستم اعتماد به نفسم را بالا ببرم. مریم عنوان میکند: اوایل برایم مهم بود که مردم در خصوص معلولیت من چه میگویند و شاهد برخوردهای نامناسبی از سمت مردم بودم اما در حال حاضر دیگر اهمیتی ندارد، چرا که خودم و
تواناییهای خودم را میشناسم. او اظهار میکند: یکی از فرهنگسازیهایی که در این گروه در حال انجام آن هستیم، این است که نگاههای ترحمآمیز مردم را به احترام تبدیل کنیم. مریم خاطرنشان میکند: در همه شهرهایی که اجرا داشتیم با استقبال خوبی از سمت مردم مواجه شدیم و در واقع مردم معلولیت ما را نمیبینند و تنها شور و نشاط اعضا را بر روی صحنه میبینند که این بسیار ارزشمند است. ریحانه دشتکی یکی دیگر از اعضاء گروه تئاتر بچههای باران که در تیرماه سال جاری در مسابقات کشوری تنیس توانسته است رتبه دوم را کسب کند، میگوید: گروه باران معجزات زیادی هم برای من و هم برای دیگر اعضا دارد. او عنوان میکند: اینکه من به روی صحنه بروم و تعدادی بیننده من را مورد تشویق خود قرار دهند برایم بسیار ارزشمند است. ریحانه میگوید: از مردم میخواهم که بدانند یک شخص معلول هم انسان است و مانند هر انسان دیگر میتوانند در کنارشان زندگی کنند، نباید معلولان را از دیگران متمایز بدانند. ساناز رضایی از دیگر اعضاء گروه تئاتر بچههای باران که فلج مغزی است و اخیرا هم در آزمون دکتری رشته کامپیوتر شرکت کرده است، میگوید: این مجموعه، جایی است که انسان روحش
را میسازد و با بسیاری از ترسها و مشکلاتش مقابله میکند. او خاطرنشان میکند: این گروه، به رشد اعضا کمک میکند و باعث میشود خودمان را باور کنیم که این بسیار مهم است. اعضای گروه تئاتر بچههای باران برای من، تو، ما و همه ایران نوشتند: لحظهی تحویل سال چه لحظهی مقدسی است وقتی تمام مردم یک صدا، دعایی را برای تغییر حال به بهترین حال و تغییر روزها به بهترین روزها زمزمه میکنند. چه زود سال 93 هم به سال گذشته تبدیل شد و زمستان کمجانش کوچ کرد و گلهای سرزندهی بهار آرام آرام از دل خاک بیرون آمدند و بلبلها نغمه «نرم نرمک میرسد اینک بهار» سر دادند و خوش بهحال روزگار... لحظات آخر سال همیشه با بغض و احساس شعفی همراهه، بغضی که تمام سالی که رو به پایان است را مرور میکند. چه روزهای شاد و غمگینی که تنها خاطرهای از آن برجای ماند و چه لحظههایی که برای تمام نشدنش دست به دعا شدیم و حتی لحظههایی که برای گذرش ثانیهشماری کردیم. احساس شعف میکنیم که میتوانیم در سال جدید هر لحظه و هر روزش را به بهترین لحظه و روز تبدبل کنیم. عید و سال جدید این نوید را میدهد که یک فرصت دیگر برای نو شدن در اختیارمان قرار داده شده است، نو
شدن احساس، افکار، اخلاق و نوشدن روزهای این روزمرگیهای ناتمام. وقتی که باران بر سر خوب، بد، زشت و زیبا یکسان میبارد گروه بچههای باران نیز مانند باران برای تمام سال، یک شعار و هدف دارند که اول هر سال آن را برای اعضاء گروه، مردم ایران و حتی جهان یادآوری میکنند و هر سال با شروع سال نو با آن پیمان میبندند و آن شعار «من میتوانم» است. اما «من میتوانم» نه تنها با زبان بیان میشود، بلکه باید ریشه در تمام وجود هر انسانی داشته باشد، آن هم برای به ظهور رساندن هر فکر و ایده که باعث تحول درونی هر فرد و در نهایت جامعه میشود. بچههای باران این پیام شادیبخش و منحصر به فرد را با خود به جای جای این سرزمین پهناو برده و خواهند برد و همچنان بر این باورند که «من می توانم»، حتی اگر نابینا، بدون دست یا بدون پا باشم. مهم این است که با تمام محدودیتها راه را برای تواناییهای خود باز خواهیم کرد و بچههای باران مانند باران به دنبال باریدن این شعار بر سر تمام مردم جهان هستند. باشد که تحویل سال نو، تحولی باشد در وجود تک تک انسانهای این سرزمین که بتوانند تمام خصایص یک انسان واقعی را در خود زنده کنند و به امید روزی که همه مردم
با تمام وجود احساس کنند که «میتوانند»... .
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید