کد خبر: 708392
تاریخ انتشار :

۱۲ دلیل درجا زدن ترکیه

یکی از کارشناسان بین‌المللی انرژی و اقتصاد، معتقد است که ترکیه، پس از شکست در تحقق اهداف سند چشم‌انداز ۲۰۲۳ میلادی، باید هر چه زودتر چشم‌انداز ۲۰۲۳۰ را تدوین و منتشر کند.

۱۲ دلیل درجا زدن ترکیه
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها در ترکیه، همه از بحران اقتصادی حرف می‌زنند. چرا که تورم به بالاترین سطح رسیده، هر 1 دلار آمریکا معادل 33 لیره است و قیمت 1 لیتر بنزین از 40 لیره نیز فراتر رفته است. اما دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه، برای گذر از این وضعیت، نقشه راه معینی ندارند. 

یکی از کارشناسان بین‌المللی انرژی و اقتصاد، معتقد است که ترکیه، پس از شکست در تحقق اهداف سند چشم‌انداز 2023 میلادی، باید هر چه زودتر چشم‌انداز 2030 را تدوین و منتشر کند.

مهمت اوغوتچی، دانش آموخته رشته اقتصاد در ترکیه، انگلیس و آمریکا، در دوران تورگوت اوزال مشاور نخست وزیر بوده و سپس به عنوان سفیر در چند کشور فعالیت کرده است.

او هم اکنون مدیر یکی از مهمترین گروه‌های مرتبط با نفت و انرژی در لندن است و مطالعات خود را بر حوزه انرژی، خاورمیانه و آسیای میانه متمرکز کرده است. اوغوتچی که علاوه بر انگلیسی و فرانسوی بر زبان چینی هم تسلط دارد، تاکنون چند کتاب درباره برنامه‌ریزی اقتصادی کشورها نوشته است.

او در یادداشت زیر، به بررسی اصلی‌ترین مشکلات ساختاری ترکیه پرداخته است:

ترکیه نیازمند یک برنامه جدید است

ترکیه در ظاهر، مشکلات اقتصادی بسیاری دارد. اما واقعیت این است که ترکیه، کشوری بسیار ثروتمند است. اما به یک چشم‌انداز جدید 2030 نیاز دارد. واقعاً همینطور است. حتی بدون احتساب پناهندگان، ما با جمعیت 85 میلیونی، در رده یک کشور میان وزن در لیگ جهانی هستیم.

سال گذشته تولید ناخالص داخلی برای اولین بار بیش از 1 تریلیون دلار بود. اگر آن را بر اساس برابری قدرت خرید محاسبه کنید، به نظر می‌رسد ما با 2.75 تریلیون دلار در بین 10 اقتصاد برتر جهان باشیم.

هنگامی که به نقشه جهان نگاه می‌کنیم، ترکیه را به عنوان کشور قدرتمندی می‌بینید که در جغرافیای وسیعی از چین تا آلمان، از روسیه تا عربستان سعودی، از بسیاری جهات مانند جمعیت، اقتصاد، نیروهای مسلح و منابع انسانی مورد توجه است و غنای فرهنگی بالایی دارد.

ما با تاریخ، سرمایه انسانی، منابع اقتصادی، طبیعت، جغرافیا و همسایگان خود به طور منحصر به فردی غنی هستیم و بدون شک، پتانسیل ما نامحدود است.

زیرساخت‌های ترکیه مستحکم است، حتی از برخی جهات، نه تنها از کشورهای خاورمیانه و اوراسیا، بلکه از بسیاری از کشورهای اروپایی و ایالات متحده نیز بهتر است.

سیستم بهداشت و درمان ما هم در سطح بالایی است. ما جزو کشورهای پیشرو در تحول انرژی سبز محسوب می‌شویم. اما سوال اینجاست: اگر ما کشور نسبتاً ثروتمندی با چنین ستون‌‌ها و زیرساخت ‌های محکمی هستیم، پس چرا همواره با یک سری مشکلات بزرگ روبرو هستیم که برخی از آنها به راستی ما را به سمت افسردگی و احساس شکست می‌برند؟ چرا ترکیه به این حال و روز افتاده و همچنان با مشکلات و معضلات بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند؟

من برای پاسخ دادن به سوال بالا، چندین پاسخ متفاوت دارم و ترجیح می‌دهم آنها را به شکل زیر دسته بندی کنم:

1.ترکیه به خاطر ضعف مدیریتی  نمی‌تواند منابع خود را به اندازه کافی و هوشمندانه به تولید، فناوری و بهره وری اختصاص دهد.

2.در اقتصاد ما فساد و رانت خواری بیداد می‌کند.

3.ترکیه همواره بدهکار است. طبق آمار بانک مرکزی، موجودی بدهی خارجی کوتاه مدت به 171.9 میلیارد دلار افزایش یافت و بدهی خارجی قابل پرداخت در سال جاری 226.3 میلیارد دلار است.

3.ترکیه در راستای تامین منافع خود در نظام جهانی، به شکل محترمانه، قابل اعتماد و هوشمندانه عمل نمی‌کند.

4.به استثنای یک اقلیت، جوانان ما، آموزشی می‌بینند که کیفیت پایینی دارد و به آنها امکان بازی در لیگ جهانی را نمی‌دهد و شاهد فرار مغزها به خارج از کشور هستیم. زیرا بر اساس استعدادهای آنها، وعده آینده رضایت بخشی ارائه نمی‌شود.

5.درک حاکمیت از آزادی، مذهب، قومیت و جنسیت به عنوان قلمرو خود افراد، پایین است.

6.به اصول مهمی همچون شایسته سالاری، فرهنگ و هنر، ارزش‌های انسانی، احترام به طبیعت، عدالت، امنیت و توسعه پایدار اهمیت داده نمی‌شود.

7.ترکیه به محیط زیست و میراث تاریخی خود اهمیت نمی‌دهد و از آن محافظت نمی‌کند، معماری اصیل را توسعه نمی‌دهد و توسعه شهری بی‌برنامه و سردرگم است و جایگاه انسان و طبیعت در آن نامعلوم.

8.ترکیه نمی‌تواند مدل توسعه‌ای را تبدیل به عمل کند که در آن، انرژی پاک حرف اول را بزند، فناوری و صنایع هوشمند را توسعه دهد، برندسازی را افزایش دهد و درآمد گردشگری را به لیگ قهرمانی جهان برساند.

9.دولت ترکیه، به جای دامن زدن به قطبی‌سازی بین مردم، حاضر نیست چشم اندازی را بپذیرد که اهداف و هیجان مشترک به خوبی تعریف شده و مشترک ایجاد کند.

10.نظام اداری ترکیه، با سطح انتظارات و اصول جهانی «حکمرانی خوب» نسبتی ندارد.

11.دولت ما، عادت نکرده که استخدام کارکنان شایسته، رهبران هوشمند و کارآفرینان را در نسل جدید پیگیری کند.

12.ترکیه نمی‌تواند امید و هیجان را در جوانان خود ایجاد کند و حس جهت‌گیری جوانان کشور ما، مبهم و نامشخص است.

اگر کمی بیشتر به ذهن خودتان فشار بیاورید، این فهرست را می‌توان حتی بیشتر از این گسترش داد و موارد دیگری نیز پیدا کرد. اما در مجموع، حرف من این است، حالا که ما نتوانستیم به اهداف چشم‌انداز 2023 دست پیدا کنیم، برای چشم‌انداز 2030 به درستی اقدام کنیم. 

به باور من، اگر اراده سیاسی وجود داشت و یک چارچوب استراتژیک جدی ترسیم می‌شد، حل اکثر مشکلاتی که در بالا برشمردم دشوار نیست. همانطور که می‌دانید، ما نتوانستیم به چشم‌انداز 2023 برسیم. چرا که یک شکاف بزرگ بین واقعیت و هدف وجود داشت. زیرا چشم‌انداز مزبور، بدون همفکری بازیگران اصلی کشور آماده شده بود. در نتیجه منابع کشور و مردم بسیار هدر می‌رفت و شرایط جهانی اجازه آن را نمی‌داد.

در شرایط کنونی، یک چشم ‌انداز جدید واقع‌ بینانه مورد نیاز است که به مردم، مؤسسات، شرکت‌‌ها و بازیگران خارجی کشور حس جهت ‌گیری بدهد.

در عصر تکنولوژی که ما هم اکنون در آن زندگی می‌کنیم، اندیشیدن به نقشه بلند مدت منطقی نیست و همه راه‌ها کوتاه‌تر شده است. ما باید روی اهداف 6 سال آینده تمرکز کنیم، نه پانزده بیست سال سال بعد.

پس باید حرکت در مسیر چشم‌انداز 2030 ترکیه را با هم از امروز شروع کنیم. این امر برای از دست ندادن فرصت‌های جدید در سیستم جهانی ضروری است. به نوبه خود، برخی از پیشنهادهای خود را، حتی اگر به مثابه قطره‌ای در اقیانوس باشد، در کتابم «نقشه راه واقع بینانه 2023 برای ترکیه» ذکر کرده بودم. برخی از آنها از سال 2002 توسط دولت‌های برآمده از حزب عدالت و توسعه پذیرفته و اجرا شده است. اما نتایج نهایی ناامید‌کننده بود.

اکنون با در نظر گرفتن پویایی در حال تغییر و بازی جهانی جدید، روی چشم‌انداز 2030 کار می‌کنم و معتقدم که همه ما باید برای توسعه کشور، گام برداریم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها