سرافراز سر افكنده شد
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، ماجراهای صدا و سیما را گویی پایانی نیست. اگر در هفته گذشته نامه مدیر شبکه مستند بود که تبدیل به جنجال رسانه ای شد این هفته نوبت به برنامه تازه اکسیر بود که به مدد مجری جنجالی اش راه به شبکه های اجتماعی پیدا کند و این بار نوبت کاربران میلیونی شبکه های اجتماعی بود تا وارد بحث در مورد اتفاقات ورویکرد صدا و سیما شوند. نکته جالب توجه در مورد اتفاقات اخیر اما این نکته بود که در نهایت شب گذشته صداوسیما ناچار شد در مقابل پخش شدن ویدیو توهین در برنامه اش دست به اقدام متقابل بزند و مهمان برنامه را به همراه تهیه کننده و مجری آن در شبکه سه در مقابل مردم قرار دهد تا شاید توجیه ای برای رفتار خود بیان کنند. اتفاقی که در نهایت نیز رخ نداد و نه توجیه مهمان که اگر توهینی بوده به من مربوط است توانست مخاطبان را راضی کند و نه سخنان تهیه کننده که برنامه را دارای اتاق فکر چند صد نفره دانست. حقیقت همچنان همان است که این برنامه در پیشگاه اتاق فکر میلیونی جامعه شکست خورده و محکوم است . اما شاید بد نباشد نگاهی داشته باشیم به این که چرا توجیه های صداوسیما کافی نبوده و نیست... سكانس اول: نمايش تحقير مهمانها جمع
شدهاند و گرداگرد صحنهاي نشستهاند كه قرار است مجري خوش زبان برنامه برايشان برنامهاي مفرح را به سبك«تاكشو» اجرا كند.يكي از مهمانهاي برنامه روي صحنه دعوت ميشود.سنوسالش آنقدر هست كه اگر نگوييم همسن پدر حداقل از مجري آنقدري بزرگتر است كه ميتواند جاي برادر بزرگترش باشد.مهمان برنامه يكي از افراد طبقه متوسط اين جامعه است.حداقل متعلق به طبقهاي نيست كه برنامههاي آنچناني تفريح و مسافرتشان اجازه تلويزيون ديدن را به آنها نميدهد يا يكي از آن روشنفكرمآبهاي كاخ دانايي نشيني كه تلويزيون را عامتر از آن مي دانند كه دل از حصار اختياريشان با جامعه كنده،كلمات ثقيل را رها كرده و به زبان عام جامعه گوش دهند. مهمان برنامه كه مقابل مجري ايستاده، يكي از ما معموليهاست. يكي از همانهايي كه هرروز سوار تاكسي و مترو ميشوند، سركار ميروند و شب هنگام خسته از كار و زحمت براي كسب روزي مقابل تلويزيون دراز ميكشند، كنترل جعبه جادويي را به دست ميگيرند و شروع به بالا و پايين كردن شبكهها ميكنند تا شايد براي لحظاتي هم كه شده برنامهاي ببينند و فراموش كنند اين فشار هرروز معيشت و اقتصاد را. يكي از همين آدمهايي كه برچسب «توده
مردم» به پيشانيشان خورده است،يكي از همانهايي كه همواره بازي كردهاند اما ديگران برده اند. يكي از آنهايي كه قرار است رسانه ملي سرگرمش كند، به او آگاهي بيشتر دهد، عزت نفسش را -كه در طول روز هزارو يك عامل اجتماعي، اقتصادي،سياسي و غيره نشانه ميگيرد- افزايش دهد. مجري هم قرار است همين رسالت را اجرا كند.دست به دست ميكوبد و ميگويد:«خب! شروع كنيم» و بازي شرم آور شروع ميشود؛ تصويري نشان داده ميشود و چهارگزينه هم روي مانيتور نقش ميبندد براي اينكه مهمان برنامه نامش را حدس بزند. مرد نگاهي به مانيتور مي كند و با لكنت نام تنها گزينه را كه اسم يك زن است ميگويد. بازي براي مجري كه حالا حس ميكند طعمه به دام افتاده است شروع ميشود؛ دست برهم ميسايد چند قدم به جلو ميآيد و زل ميزند در چشم مهمان برنامه وميگويد:«يني ما انقد خنگ به نظر ميرسيم كه اسم يه زن رو بذاريم وسط اسم سه تا مرد و تو بياي حدسش بزني» و اين ديالوگ ميشود سرمنشأ تمام آنچه نبايد بشود. سوالی از یکی از مهمانان می پرسد و بعد از آن که او جواب نادرست می دهد، با تمسخر او چنین وانمود می کند که جواب درست است و 50 میلیون تومان هم جایزه دارد و دراثنای اجرای
خود، مهمان بیچاره را ملعبه حرفهایش می کند تا مردم به او بخندند. او مهمان برنامه را سرکار میگذارد و با گفتن کلماتی مانند خیلی باهوشیها (با لحن تمسخر آمیز) نخالگی در ما دیده ای؟ پخمه ایم؟ (باز هم با لحن تمسخر آمیز)، فکر کردی در مقابل اطلاعات کم شما به شما 50 میلیون تومان جایزه می دهیم؟زرشک! زرشک دوست داری؟! (و دعوت از سایر شرکت کنندگان برای تکرار کلمه زرشک) او را رسما تحقیر می کند. سكانس دوم:خشم عمومي همين كليپ چند دقيقهاي كافي بود تا خشم عمومي جامعه برانگيخته شود و مردم از اينكه با يكي از خودشان اينطور رفتار شده عصباني شوند. در مدت چندساعت اين كليپ بارها باز نشر و سراسر فضاي مجازي پر ميشود از اين كليپ و تحليلهاي مختلف برايش. مردم عصباني از ديدن رفتار مجري با مهمان برنامه كه ظاهرش و نوع رفتارش قشر متوسط جامعه را تداعي ميكند از هر دري براي ابراز خشم خود وارد ميشوند و حتي به اكانت اينستاگرام مجري برنامه رفته و با لحني سراسر عقده-عقده ناشي از حجم توهين و تحقيري كه اين سالها از جانب رسانه ملي چه در عرصه ارائه و تحليل خبر چه در ساخت برنامههاي بيكيفيت ديدهاند- برايش كامنتهاي توهين آميز ميگذارند.
سكانس سوم: توجيه اشتباه تهيه كننده برنامه«اكسير» بعد از مشاهده اين حجم بالاي انتقادات مصاحبه كرده و ميگويد آیتمی که از آن توهین به تماشاگر حاضر در این برنامه برداشت شده، صرفا یک آیتم نمایشی بوده است و عدهای غرضورزانه بخشی از این آیتم را با سانسور منتشر کرده و باعث شدهاند احساسات مردم جریحهدار شود. مجري برنامه هم بعد از بستن حساب كاربري خود در اينستاگرام فيلمي را منتشر كرد كه در آن نشان داده ميشد اين آيتم نمايشي بوده و قبل از ضبط اصلي توسط مجري و شخصي كه مهمان برنامه بوده ، نوشته شده است. اگرچه نوع اجرا و لحن مجري در كليپي كه از صحنه تمرين آيتم پخش شده با آنچه كه ضبط شده و به نمايش درآمده متفاوت است اما عملا تهيهكنندگان برنامه با انتشار اين كليپ ماجرا را وارد فاز بزرگتر و جديتري كردند و آن هم برنامهريزيهاي كلان صداوسيما و سياست رفتاري اين رسانه در قبال مخاطبان است. رسانهاي كه سالهاست در رابطه با مخاطبانش به جاي «ديالوگ»، «مونولوگ» مي كند و سعي در القاي تفكرات خود به آنان دارد فراموش كرده است كه خشونت، ظلم و تحقیر یک چرخه است و اگر كسي تحقير شود ديگر فرقي ندارد كه اين تحقير در چه قالبي صورت
گرفته- رفتارهاي هرروزهاي كه با او ميشود، برخورهايش با ديگر شهروندان يا ديدن برنامههاي به اصطلاح آموزشي و تفريحي صداوسيما- اين تحقير و عقده حاصل از آن را در رفتارهاي ديگرش بروز مي دهد و همين موجب رفتارهاي ناهنجار او در آينده خواهد شد. تحقير و توهين بذر مسمومي است كه به سرعت منتشر ميشود، در دل جامعه جاي ميگيرد و هرروز بيشتر از روز قبل رشد مي كند و دامنگيرتر ميشود. اين صداو سيما ارزشي است؟ حضرت امام خمینی (ره) درباره اهمیت صداوسیمای جمهوری اسلامی فرموده بودند: «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که می شود، از آن استفاده کرد. رادیو و تلویزیون، بنگاهی است که از تمام رسانههای گروهی مهمتر است و تقریبا در تمام دهات و شهرستانها عمومی شده است». حال سوالي كه پيش ميآيد اين است كه صداوسيمايي كه شأن و شعور مخاطب را با ساخت چنين برنامههايي تا به اين حد پايين ميآورد آيا به مثابه دانشگاه عمل ميكند؟ آیا صدا و سیما با این برنامه قصد داشته نحوه صحبت کردن با بزرگترها را یاد دهد یا میخواسته نحوه مسخره کردن افراد را آموزش دهد یا
ترویج تحقیر مردم و به ویژه مهمانان را هدفگذاری کرده است؟ آيا اين همان دانشگاهي است كه بنيانگذار انقلاب به درستي نقش مهم آن را درك كرده و در راستاي ايفاي نقش اساسي آن بارها توصيههايي را فرموده بودند؟ دفاعيه نويسندگان و تهيهكننده اين برنامه هرچه باشد اندكي از سهم فاحش اشتباه رسانه ملي در چنين ماجرايي- و ماجراهاي مشابه- كم نميشود. اينكه چطور رسانهاي كه بايد در خدمت مردم باشد اينچنين به خود اجازه توهين و تحقير مخاطب را ميدهد. حتي اگر با شخصيت مخاطبي كه به زعم تهيهكننده برنامه بازيگر است كاري نداشته باشيم بههرحال اين كاراكتر نمادي از يك قشر جامعه است كه صداوسيما آنها را مخاطب قرار داده و براي آنها برنامه ميسازد. تلويزيون تبديل به رسانهاي شده كه وقتي یک منتقد، آن هم روحانی، به سریال معمای شاه ایراد می گیرد، زمین و زمان را به هم می دوزد و از برنامه تلویزیونیاش گرفته تا روزنامه جام جم ، علیه او مطلب نگاری می کنند ولی به خودش اجازه میدهد یک قشر از شهروندان را به تمسخر بگیرد و در جهت ترویج بی اخلاقی و لودگی، برنامه توليدي روی آنتن بفرستد.آنچه رخ داده موضوع و شخص مجري برنامه نيست زيرا مجري برنامه (و در
كل رفتار كارمندان صداو سيما) نمود يك تفكر است؛ تفكري كه به خود اجازه توهين و تحقير مردم را مي دهند ولو در قالب آيتمي نمايشي! واقعیت این است که تصمیم درباره پخش حتی یک ثانیه از هر برنامه، با صدا و سیما و ممیزان آن است و این سوال را بهطور جدی پیش می کشد که آیا صدا و سیما، قصد دارد همچنان مروج بی ادبی و بیاخلاقی باشد؟ حتي اگر چنين آيتمي نوشته شده و از قبل ضبط شده باشد آيا مميزان اين سازمان كه حتي حرفهاي رئيس جمهور را سانسور ميكنند متوجه اين قضيه نميشوند كه اين آيتم توهين به شعور و شخصيت مخاطب است و موجب جريحهدار شدن غرور بخش عظيمي از افراد جامعه خواهد شد؟ گويا اين روزها صدا و سیمایی که قرار بود دانشگاه عمومی باشد به باشگاه ترویج بی اخلاقی تبدیل شده و روز به روز نیز به انحطاط بیشتری دچار می شود. كارشناسان چه مي گويند؟ دکتر علیرضا شیری، مدرس دانشگاه و روانشناس در كانال تلگرام خود مطلبي را منتشر و به بهانه انتشار اين كليپ اين نوع رفتار با مخاطب را نقد كرده است. او در بخشي از يادداشت خود آورده است:« دو سال قبل در اختتامیه مسابقات سخنرانى دانشجویى دانشگاه صنعتى شریف، مقابل صدها دانشجو و اساتید مطرح کشور در
جایگاه داوران مسابقه سخنرانى بداهه نشسته بودم و ایشان نیز کنار من جزو داوران مدعو تشریف داشتند، یک دانشجوی مرحله نیمه نهایى، شوخى نسبتا تندى روى سن با اکیپ دوستانش کرد و موقع استماع نظر داوران، آقاى حسنى در جایگاه معلم اخلاق قرار گرفت و ضمن تحقیر آن دانشجوى بی غرض، نوک حمله را به سمت دکتر علیرضا فیض بخش، مدیر اصلى برنامه و از محبوبترین اساتید شریف نشانه گرفت و موجب اعتراض شدید حضار شد. نگاه بالا به پایین، شوخیهاى خارج از سن و سال وتحقیر مهمان در برنامه اکسیر باعث میشود متذکر شویم که خودشیفتگى به شکل آزاردهندهاى آدمى را بی اعتبار، حسود و کنایهزن میکند و با کمى تامل درونى و خودسازى میتوان از دام خودپسندى رهید. وقتى نوجوانی ابدى(puernus eternus) داریم فکر میکنیم همیشه جوانیم، همیشه فرصت مطالعه و تحصیل و ازدواج و... داریم. به شکل متوهمانهاى خود را مادامالعمر محبوب زنان یا مردان میبینیم، رفتار جوانانه از خود نشان میدهیم تا میانسالیمان را نبینیم.جایى باید نشست و فکرى به حال این خشم انبوه و از خودراضى بودن فزاینده کرد». سرافراز ميرود؟ اين روزها فشارها بر رسانه ملي با سكانداري محمد سرافراز كم
نيست.سرافراز در طي دوران دوساله مديريت خود(از 1393 تا كنون) در اين سازمان نه تنها جايگاه اجتماعي و پايگاه مردمي اين مجموعه را افزايش نداده بلكه از اعتبار آن نيز در بين مخاطبان به طرز ملموسي كاسته است.سرافراز در ابتداي انتصاب خود به عنوان رئيس سازمان صدا و سيما بسياري از همتايان سابق خود را بركنار كرد يا به حاشيه برد و بسياري از چالشهاي بزرگ صداو سيما در دوران مديريت اين مدير 55 ساله رخ داده است. از كوچ بازيگران به شبكههاي خارجي گرفته تا موضعگيري در مقابل دولت و بيطرف عمل نكردن در خصوص آن. اين روزها زمزمههايي مبني بر استعفاي محمدسرافراز از رياست سازمان صداو سيما و جايگزين شدن شخص ديگري به جاي وي در اين منصب است. درکنار جدیتر شدن شایعه کنارهگیری مدیر رسانه ملی بعد از 18 ماه، حالا گمانهزنيها در خصوص جايگزينهاي احتمالي سرافراز قوت گرفته است. اين روزها از غلامعلی حداد عادل و علي عسگري به عنوان جديترين گزينههاي جايگزيني سرافراز ياد ميشود. با توجه به ماجراهاي اخير پيش آمده شايد عذرخواهی صدا و سیما از مخاطبان کمترین انتظاری است که از مدیران رسانه ای می رود که عنوان «ملی» را یدک میکشد. در آخر نبايد از
ياد ببريم كه حتي اگر رسانه ملي از ساخته شدن چنين برنامههايي هم عذرخواهي كند آنچه مهمتر از عذرخواهياست جا افتادن مفهوم تكريم و احترام است. مفاهيمي كه نه به اسم بلكه بايد به صورت رفتار در جامعه نهادينه شوند و اين مهم محقق نميشود جز با فرهنگسازي. رسانه و بهطور مشخص تلويزيون ضريب نفوذ بالايي در ميان مخاطبان دارد و انتظار ميرود با سياستهاي خود مروج اين فرهنگ باشد، فرهنگي كه از دل احترام و تكريم بهوجود ميآيد لاجرم خروجياي جز بالابردن ارزش چنين مفاهيمي و نهادينه كردن آنها در بطن جامعه ندارد همانطور كه اگر خلاف آن واقع شود نتيجه معكوسي را شاهد خواهيم بود.شايد وقت آن رسيده است كه سردمداران رسانهاي كه بيشترين تعامل را با «خانوادهها» دارد به ياد بياورند كه چه وظيفه خطير و سنگيني بر دوش دارند و كاهلي از آن چه اثراتي را در جامعه پديد خواهد آورد.
منبع: روزنامه قانون
دیدگاه تان را بنویسید