چرا مجسمه علی دایی را نمی سازیم؟
نوشتن از علی دایی و اتفاقات پیرامونی او برای خود من در بیش از دو دهه کار در رسانه های ورزشی یکی از لذتبخش ترین مطالبی است که قلم خود به خود به نگارش می آید.
کسی که در فوتبال به هر آنچه که می شد و می توانست رسید؛ آنهم فقط و فقط با اراده و تلاش مثال زدنی اش...
دایی در همان زمان بازیگری و بعداز آن در کسوت مربی و کارشناس فوتبال هیچ گاه دست از اقدامات خیریه در کنار کارهای اقتصادی اش بر نداشت. او آنقدر بزرگ است که رونالدو هم بعداز شکستن رکوردش برایش در صفحه شخصی خود از او می نویسد. دایی مطمئنا یکی از بزرگترین مهاجمان نه تنها ایران بلکه تاریخ دنیا است و تا سالهای متمادی نام او در کنار بزرگانی مثل رونالدو دیده می شود. نامی که هیچ گاه نه در فوتبال ما خاموش می شود و نه از فوتبال دنیا.
او را باید در ردیف زیدان، بکام، ماتیوس و دیگر بزرگان عصر بازیگریاش گذاشت. به جرات می توان گفت دایی در این دوران، منحصر به فردترین کسی است که با اینکه مدتها است فعالیت فوتبالی نمی کند اما همواره اخبار خاصی را در موردش می شنویم که در راس خبرها قرار می گیرد. دایی برخلاف خیلی از هم دوره ای هایش که اتفاقا برای خودشان ستاره هم بودند اما فراموش می شوند فراموش شدنی نیست وفراموش نخواهد شد . بعضی از هم دوره ایهای دایی که نشان دادند در مربیگری هنری ندارند برای اینکه فراموش نشوند دست به دامن برنامه های اینترنتی شدند و در این برنامه ها از روسای قبلی فدراسیون تا بسیاری از همبازی شان که اتفاقا در مربیگری کارنامه مناسبی دارند مانند خود دایی و نکونام را به سخره می گیرند وسر یکسری موضوعات تاریخ گذشته به آنها حمله می کنند.
اما دایی در همین چند ماهه که به اصطلاح از مربیگری دور بوده و به کارهای شخصی اش می پردازد چندین بار مربیگری تیم ملی را رد کرده و تقریبا از بسیاری تیم های صاحب نام پیشنهادیی داشته که رد کرده است. دایی حتی چند پیشنهاد از خارج کشور هم در دست داشته مانند پیشنهادی که از تیم ملی سوریه دریافت کرد اما نپذیرفت.
اخیرا دو موضوع مهمی که خیلی نگاه ها را بیشتر از قبل متوجه علی دایی کرد یکی کشف یک نوع ماهی جدید و نام گذاری آن به نام علی دایی بود . کاری که در طی سال های اخیر در مورد بعضی از شخصیت های بزرگ و صاحب نام مانند اوباما، و... انجام شده بود. اما بعضی هواداران رقیبان دایی و کسانی که شاید در گذشته به نوعی با دایی مشکل داشتند شروع به تمسخر کردند . اما واقعیت این است در دنیا دیگر نوع جدیدی از شیر، پلنگ و ببر و... کشف نمی شود که بخواهند نام آن را علی دایی بگذارند یا مشابه همین در امریکا هم اتفاق بیفتد که بخواهند نام گونه ای جدید از شیر یا پلنگ را نام رییس جمهورشان بگذارند. الان گونه ای ماهی است که نام اوباما را رویش گذاشتند اما در مورد آبریزان احتمال کشف نوع های جدیدی وجود دارد . یکی دیگر از موضوعاتی هم که در هفته های گذشته نگاه میلیون ها نفر را به سوی دایی برد نجات یک خانم از پای چوبه دار و آزادی اش بعد از سال ها از زندان بود . البته این موضوع را دایی به مانند هزاران کار خیری که می کند و رسانه ای نمی شود رسانه ای نکرد بلکه خود آن خانم با انتشار کلیپی این موضوه را رسانه ای کرد.
اما نکته ای که وجود دارد دوباره تعدادی معدود از روی حسادت وعناد خواستند با مطرح کردن مسائل حاشیه ای این موضوعات پیرامون دایی را تحت الشعاع بگذارند.سوای بعضی شیطنت های رسانه ای اما متاسفانه شاهد بودیم که در یک برنامه اینترنتی هم به دایی کنایه زدند!... اینجا آدم یاد حرف خود دایی و محمد تقوی بعد از اتفاقات پیرامون مهدی طارمی و اسکوچیچ می افتد که هر دو عزیز تاکید داشتند در فوتبال ما حسادت حرف اول را می زند . تقوی به صراحت تاکید داشت حتی از داخل تیم ملی به طارمی و جایگاهی که دارد و درخششی که دارد حسادت می کنند. دایی هم به نوعی دیگر تلویحا همین حرف را زد اما واقعا فوتبال ما اینطور است؟! حتی پیشکسوتان سرشناش هم به موقعیت کسی مثل دایی حسادت می کنند! مگر این دنیا چه ارزشی دارد؟ آنها باید از کارهای خوب دایی و امثال دایی پیروی کنند تا نام آنها نیز همواره به نیکی یاد شود.
مگر در این فوتبال کسی بزرگ تر از دایی داریم ؟! شاید برای همین حسادت ها است که تا الان مجسمه دایی را نساختیم تا به جهانیان نشان دهیم ما قدر ارزشمندترین فوتبالیست تاریخ خود را نمی دانیم. اما افسوس و صد افسوس ... شاید یکی از دلایل اصلی که فوتبالمان آنطور که باید و شاید پیشرفت نمی کند همین مسایل از روی حسادت باشد و اینکه نه بازیکنان نه پیشکسوتان پشت هم نیستند. کاش فضایی به وجود بیاید تا در فوتبال حسادت ها را کنار بگذاریم و پیشرفت مان هم بیشتر شود و فضای انسانی تر را در فوتبالمان شاهد باشیم تا نسل های جدید هم از آن تبعیت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید