آرتتا: میگفتند ششم میشوید، حالا دومی ناکامی است!
میکل آرتتا، مربی آرسنال، به اسکای گفت: «همان کسانی که فکر میکردند ما ششم یا هفتم میشویم، حالا میگویند که دوم شدن برای ما مثل ناکامی است.»
به گزارش "ورزش سه"، مسئله این است که با چه دیدگاهی فصل را بسنجید: آیا 248 روز صدرنشینی و بعد سپردن صدر جدول به سیتی ناکامی است؟ یا تیمی که تصور نمیشد در جمع چهار تیم برتر لیگ باشد، موفق بوده که توانسته تا هفتههای پایانی صدرنشین بماند و ماشین قدرتمند پپ گواردیولا را به زحمت بیندازد؟
میکل آرتتا، مربی آرسنال در گفتوگو با شبکه اسکای درباره فصل متفاوت تیمش حرف زد و تاکید کرد: «همان کسانی که فکر میکردند ما ششم یا هفتم میشویم، حالا میگویند که دوم شدن برای ما مثل ناکامی است.»
- اول از همه به چی فکر میکنی؟
فصل طولانی بوده و واضح است که اتفاقات زیادی افتاده چون 10 و نیم ماه، 11 ماه طول کشیده چون جام جهانی بین مسابقات افتاد. همه خیلی هم احساساتی شدهاند و دلیلش موقعیتی است که امروز در آن هستیم. خیلی هیجانانگیز بوده، ولی واقعا انرژیبر بوده است.
- از منظر شخصی، چطور با انرژیبر بودن فصل کنار آمدهای؟
وقتی اوضاع خوب پیش میرود، همه چیز آسانتر است. ما یک گروه از آدمها و بازیکنان شگفتانگیز داریم، برای همین عضو بودن در این گروه واقعا لذتبخش است و من هم لذت بردهام.
لحظات سخت هم هستند، ساعتهای سخت زیادی هست، ما هم کمالگراییم. من میخواهم از تک تک لحظات و سختیها، بهترین نتیجه را بگیرم و این کار را پیچیده میکند. ولی در مجموع خیلی رضایتبخش بوده.
- چند هفته گذشته وضعیت سخت بوده. آیا سختترین چیز، تلاش برای این است که دوباره به تیم روحیه بدهی؟
احتمالا، بله. فکر میکنم در این زمینه بیش از هرچیزی به دست و پا زدن افتادهام: وقتی احساس میکنی یک نفر را ناامید کردهای. وقتی انتظارات ویژهای را ایجاد کردهای و بعد میبینی آنقدر خوب نیستی که آن انتظارات را برآورده کنی.
با این حال، هنوز پای خیلی چیزها وسط است. و در پایان فصل احتمالا میتوانیم ارزیابی کنیم که کجای کار را بهتر انجام دادهایم.
- چه جوری مطمئن میشوی بازیکنان به حرفهایی که بیرون میشنوند، اهمیت ندهند و فقط روی چیزهایی که تو و تیم فنی میگویند، متمرکز شوند؟
غیرممکن است، چون آنها گوشی، تلویزیون و رادیو دارند و در نهایت به طور مداوم اعصابشان به هم میریزد.
آنها توسط خانوادههایشان هم به هم میریزند و در نهایت تلاش ما این است که تعادل پیدا کنیم و مطمئن شویم پیامی که میخواهیم به آنها برسانیم، در مقایسه با بقیه وزن بیشتری داشته باشد.
- وقتی خودت بازیکن بودی، میتوانستی حرفهای بیرون از باشگاه را نادیده بگیری؟
صد درصد؟ نه. به نظرم کار خیلی خیلی سختی است چون منبع اطلاعرسانی در دور و برت خیلی زیاد است. اما دور ماندن از این چیزها؟ من خیلی منظم برخورد میکردم. بله.
- باید در پایان فصل با چند نفر خداحافظی کنی، کاری که سخت اما لازم است؛ برای نمونه، با گرانیت ژاکا. بعد هم تیم را تقویت کنی. آیا برنامهریزی برای فصل بعد شروع شده؟
بله، و اولین برنامهام این است که در آینه نگاه کنم و بپرسم، خودم کجای کار را بهتر میتوانم انجام دهم؟ کجای کار را میتوانم متفاوت انجام دهم؟ بعد نوبت به تیم میرسد: آیا بهترین بازی ممکن را از هرکدامشان میگیریم؟ در اروپا بازیکنان دیگری مثل ساکا، مارتینلی، مارتین (اودگارد) نیستند... اما معنایش این نیست که آنها به سقف تواناییهایشان رسیدهاند.
نمیدانم سقف کجا است. آیا زمینهای هست که آنها درش بهتر شوند؟ بله. پس باید دنبال آن بگردیم. و بعد اگر در بعضی جاها نمیتوانیم به سطح خاصی برسیم، باید بازیکن بگیریم. به همین سادگی.
- گفتی در آینه خودت را نگاه میکنی. فکر میکنی این فصل، چقدر تو را تغییر داده یا باعث تکاملت به عنوان مربی شده؟
وقتی فصل تمام شد، نگاه میکنم. الان وقتش را نداشتهام. وقتی احساسات و خستگی از تنم بیرون رفت، عمیقا این کار را انجام خواهم داد.
دیدگاه تان را بنویسید