او میخواست من را به قتل برساند!
مربی تیم امیدهای فجر شهید سپاسی شیراز در گفتگوی اختصاصی با " ورزش سه"، به جزئیات هولناک و حیرت آوری درباره درگیری تلخ در دیدار فجر و گل گهر اشاره میکند.
به گزارش "ورزشسه"، اتفاق تلخ، نگران کننده و شوکآور هفته روز جمعه درگیری با سلاح زرد در جریان دیدار امیدهای گلگهر و فجر در ورزشگاه امام علی سیرجان بود، که با مصدومیت دو عضو باشگاه شیرازی و انتقال آنها به بیمارستان همراه شد. حال یکی از اعضای تیم فوتبال که اینقدر وخیم شد که بیمارستانها از عمل او امتناع کردند و به مسئولان فجر توصیه کردند او را برای عمل به کرمان یا شیراز انتقال بدهند. درنهایت این عضو نگونبخت باشگاه فجر به شیراز انتقال داده شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
این اتفاق عجیب در حالی رقم خورده که تا دقیقه ۹۰ تیم امید فجرسپاسی با نتیجه سه بر صفر از تیم گل گهر عقب بوده است.
محسن نیسانی مربی فجر هم دومین فردی است که در حاشیه این مسابقه دچار پارگی از ناحیه دست شد و با 16 بخیه به شیراز بازگشت. با این مربی گفتگویی درباره جزئیات و چند و چون ماجرا داشتیم که در ادامه حرفهای تکاندهنده بازیکن دو دهه پیش فجریها را میخوانید.
*تامین امنیت این ورزشگاه غیرممکن است
نیسانی در شروع حرفهایش به شرایط ایمنی ورزشگاه اشاره میکند: «ما از لحظهای که وارد استادیوم شدیم، اولین چیزی که مشهود بود، عدم امنیت بود. من نمیدانم این استادیوم چطور تایید شده است؟! فقط فنسکشی و دیوارهای کوتاه دارد. یک مجموعه بزرگی است و خیلی راحت هر کسی بخواهد میتواند از فنس بالا بیاید. به نظرم تامین امنیت در این ورزشگاه غیرممکن است.»
*در چند و چون شکل گرفتن این دعوای عجیب فوتبالی
او سپس به این نکته اشاره کرد و تاکید داشت که نتیجه بازی برای آنها حساسیت آنچنانی نداشته است: «بازی هفته ششم بود. خدا را شکر ما هر 5 بازی قبلی را برده بودیم و با اقتدار در صدر جدول بودیم. یعنی برد یا باخت این بازی تاثیری در صدرنشینی ما نداشت. این بازی از نظر ما حساسیت آنچنانی نداشت. به هر حال فوتبال هم برد و باخت دارد. روز بد بچههای ما بود. باخت را هم قبول کرده بودیم.»
*دروازهبان ما اخراج شد و مربی حریف به او حملهور شد!
بخش بعدی صحبتهای نیسانی تشریح اتفاقاتی بود که منجر به درگیری خونین شد: «مشکلی وجود نداشت، تا اینکه در دقایق پایانی برخوردی میان دروازهبان ما و مهاجم حریف ایجاد شد. دروازهبان ما شیطنت کرد و داور هم دید. صحنه فوتبالی بود و داور هم قرمز داد. تا اینجا مشکلی نبود. ولی متاسفانه یکی از مربیان گلگهر با حالت عجیبی سمت دروازهبان ما حمله کرد و با مشت به صورت او زد. بعد هم نیمکت گلگهر همگی پشت او به سمت دروازهبان ما رفتند. ما رفتیم دروازهبان را از زیر دست و پا بیرون بکشیم و فقط داشتیم جدا میکردیم که اتفاقی نیفتد. اگر فیلم را ببینید، بچههای ما با یک حالت رعب و وحشت عجیبی در صحنه دیده میشوند.»
*برایش مهم نبود که حتی آدم بکشد!
او سپس به چگونگی فرد ضارب به درگیری میپردازد: «یک لحظه دیدم در کوچکی در ورودی هواداران باز شد و برخی از آنها به زمین آمدند. بعد یک آقایی به سمت من چاقو کشید. باور کنید 13، 14 چاقو به سمت اندام حیاتی من گردنم، صورتم، شکمم و ... پرتاب کرد. الان جراحتها را ببینید متوجه میشوید. کاملا به قصد کشت. اصلا برایش مهم نبود. هیچ تفاوتی برایش نداشت که ضربه چاقو به کجا بخورد؛ قطع عضو کند، آدم بکشد. فقط به قصد زدن آمده بود.»
*جراحت تا نزدیک استخوان بود
او ادامه میدهد: «در یک صحنه من تعادلم را از دست دادم و ضربه چاقوی او به ساعدم برخورد کرد و 18 بخیه خورد. بعد هم به یکی دیگر از عوامل تیم ما حمله کرد و اینقدر بد او را زد که باورمان نمیشد. اینقدر ضربه شدید بود که تا نزدیک استخوان جراحت وارد شد. واقعا من اگر گردنم را نکشیده بودم، گردنم را زده بود. یا اگر روی ضربه اول صورتم را نکشیده بودم، نمیدانم الان چه اتفاقاتی افتاده بود.»
*این درگیری چند دقیقه طول کشید؟ شنیده میشود آمبولانس هم وارد زمین نمیشده؟
کل این حواشی شاید 5، 6 دقیقه طول کشید. یک مامور نیروی انتظامی هم ورود کرد. حتی کلت کشید ولی مامور نیروی انتظامی را گرفتند و ضارب فرار کرد. حالا دست مسئولان درد نکند که او را بعدا دستگیر کردند. اما موضوع عجیب این بود که آمبولانس به زمین نمیآمد. نزدیک به 10، 15 دقیقه طول کشید تا آمبولانس به زمین بیاید و مجرومان را به بیمارستان برود.
*الان وضعیت آن عضو تیم شما که تمایلی هم به آوردن نامش ندارید، چطور است؟
فکر میکنم دوماهی طول درمان دارند و باید ببینیم اصلا میتوانند بعد از این اتفاق هولناک دستشان را تکان بدهند یا نه.
*موضوع اصلی ماجرا این است که واقعا یک بازی فوتبال مگر چقدر برد یا باختش ارزش دارد؟
ما سالهای سال فوتبال بازی کردم. اما همچین صحنهای ندیدم. هر چقدر فکر میکنم به نتیجه نمیرسم. واقعا نمیدانم ارزش 3 امتیاز چقدر است؟! ما حتی نتیجه را هم عقب بودیم و بازی داشت تمام میشد. ما میخواهیم به بازیکنان کمک کنیم تا آینده فوتبال ایران باشند. ما فقط برای حفاظت از بازیکنان وسط درگیری رفتیم. آن فرد با چاقو یکی از بازیکنان ما را هم زد و شانس آورد که به پیراهنش گرفت و فقط پیراهنش پاره شد. اگر خدایی ناکرده اتفاق غیرقابل جبرانی رخ میداد، چه کسی میخواست جوابگو باشد؟! من هنوز توی شوک هستم. فوتبال چقدر ارزش دارد که به خاطرش آدم بکشی. واقعا امیدوارم هیچ کس در این شرایط قرار نگیرد. وقتی در این شرایط بودم انگار من پدر آن فرد را کشته بودم. برای گردنم، برای شکمم، برای صورتم چاقو میانداخت و اگر دیر جنبیده بودم، خدا شاهده الان نبودم و مرده بودم. الان شوکه هستم.
*پدر و مادرها دیگر اجازه بازی فوتبال به بچهها نمیدهند
محسن نیسانی مربی امیدهای فجر در ادامه به این موضوع پرداخت که یک مسابقه فوتبال چقدر ارزش دارد و در این مورد گفت: «نتیجه بازی هر چه میخواهد بشود، برای ما اهمیتی ندارد. دوست دارم یک برخورد قاطعی بشود که دیگر کسی به خودش اجازه ندهد چنین کاری بکند. برای جوانان مردم واقعا. به خاطر جوانان مردم. اینها با امید به فوتبال آمدهاند. دیگر پدر و مادرها با دیدن این صحنهها اجازه نمیدهند فرزندشان به فوتبال وارد شود، چون ممکن است این اتفاقات ناگوار برای فرزندشان رخ بدهد. کدام پدر و مادری حاضر است چنین چیزی را قبول کند؟ به عنوان یک عضو کوچک فوتبال واقعا وقتی میبینند نمیتوانند امنیت بازی را برگزار کنند، چنین کاری نکنند. مگر فوتبال چقدر ارزش دارد؟!.»
*به نظر چه کارهایی باید انجام بشود که دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی به ویژه در ردههای پایه نباشیم؟
این کارهای ریشهای میخواهد. باید از ریشه درست بشود و فرهنگسازی میخواهد. الان برخیها به فوتبال فقط به عنوان تجارت و صنعت نگاه میکنند. حتی در تیمهای پایه که مدام دیده میشود تیمها در حال خرید و فروش هستند. در مقاطع بالاتر هم متاسفانه این مسائل را میبینیم. به نظرم باید اولویت تامین امنیت ورزشگاهها باشد. من دیدم که آن تک مامور نیروی انتظامی هر کاری از دستش برمیآمد، انجام داد. نمیدانم در یک روز چند بازی در یک شهر و استان انجام میشود. میشد با امنیت بیشتر و با ماموران بیشتر بازی را برگزار کرد. ما مربیان هم باید جنبه خودمان را بالا ببریم. همین بازی اگر مربی حریف آن کار را نمیکرد، شاید اتفاقات بعدی رخ نمیداد. اما ایشان وارد زمین شد و بعد تماشاچیان تحت تاثیر قرار گرفتند و وارد زمین شدند.
*شما چه حرفی با آن فرد ضارب دارید که الان در زندان به سر میبرد؟
من فقط میگویم انسانیت. چه چیزی ارزش جان یک انسان را دارد. هیچ چیزی ارزش جان انسان را ندارد. من فقط همین را میتوانم بگویم و امیدوارم در نهایت تمام ما انسانیت داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید