ای نسل طلایی بیا قهرمان بشویم!
در آستانه اولین بازی تیم ملی به نظر میرسد همه چیز مهیای پایان ناکامی 48 ساله باشد و فقط یک چیز کامل نیست.
به گزارش "ورزشسه"، بازگشت به گذشته برای هر کسی با تداعی خاطرات تلخ و شیرین همراه میشود؛ خاطراتی که گاهی کشنده و گاهی زندگیبخش و نویدبخش هستند. برای فوتبال ایران هم ماجرا غیر از این نیست. مرور گذشته انبوهی از خاطرات تلخ، اشک و افسوس و عقدههای سربسته را زنده میکند، که در میان آنها جرقههای امیدبخشی نیز وجود دارد که باعث شده ادامه دادن این مسیرِ مبهم کمی آسانتر شود.
*ایرانیها عاشق فوتبالند
در سالهایی که عشق به فوتبال مثل یک ویروس در حال انتشار در سراسر جهان بود و سیاستمداران هم برای استفاده یا حتی سوء استفاده به آن دل میبستند، در ایران هم خیلی زود این ورزشِ شگفتانگیز جای خود را در قلب مردم باز کرد و به دو دهه نکشید که هم حکومت پادشاهی وقت و هم مردم با تشکیل تیمهایی بر آتش این عشق دمیدند تا باشگاه دوچرخهسازان (در ادامه تاج و استقلال)، باشگاه شاهین (در ادامه پرسپولیس)، هما، پیکان و تیمهای کوچک و بزرگ دیگر قد علم کنند.
*یکهتازی فوتبال ایران در کهنترین قاره دنیا
طولی نینجامید که فوتبال ایران به قدرت اول قاره کهن تبدیل شد. نمایندگان ایران در جام باشگاههای آسیا سرآمد بودند و تیم ملی فوتبال ایران هم پس از اینکه از حضور در دو دوره رقابتهای جام ملتهای آسیا (1956 به میزبانی هنگکنگ و 1964 به میزبانی رژیم صهیونیستی)، انصراف داد و در سال 1960 هم در مرحله مقدماتی حذف شد، در چهارمین دوره این مسابقه در سال 1968 موفق به کسب قهرمانی شد و در دو دوره بعدی هم این عنوان را تکرار کرد. قهرمانی اول ایران در آسیا با میزبانی در تهران و ورزشگاه امجدیه به دست آمد. دومین قهرمانی در تایلند و در سال 1972. درنهایت سومین و البته آخرین قهرمانی فوتبال ایران در آسیا تا این لحظه در ورزشگاه آزادی و در سال 1976 رقم خورد. دو سال بعد هم در ادامه همین روند تیم ملی فوتبال ایران بهعنوان تنها نماینده آسیا توانست جواز صعود به جام جهانی 1978 آرژانتین را بگیرد.
*جنگ تحمیلی علیه ادامه پیشرفت در فوتبال
اینها سالهای روشن فوتبال در ایران بودند. اما در ادامه با پیروزی انقلاب مردم ایران و آغاز جنگی که از سوی عراق و سایر همدستانش به شکلی کاملا ناجوانمردانه به ایران تحمیل شد، برای دو دهه همه چیز در کشور تحت تاثیر قرار گرفت. در این سالها مشخص شده بود که پیشرفت در فوتبال نیاز به ایجاد زیرساختها و شناسایی و پرورش استعدادها دارد، اما در ایران دیگر شرایط برای استعدادهای پرشمار این خاک و بوم مهیا نبود.
*نسلی طلاییای که جنگ نابودشان کرد!
آنهایی که فوتبال را با جزئیات دنبال میکنند، بیش از ستارههایی نظیر علی دایی، مهدی مهدویکیا، خداداد عزیزی، احمدرضا عابدزاده و ... که فوتبال را بار دیگر در ایران زنده کردند، از ستارههای دهه 50 و 60 فوتبال ایران یاد میکنند که به دلیل شرایط مشوش در کشور نتوانستند آنطور که شایسته بودند، قدرشان دانسته شود.
حمید علیدوستی، ناصر محمدخانی، شاهرخ بیانی، ابراهیم قاسمپور و عبدالرضا برزگری از جمله ستارههای کمتر قدر دیده تاریخ فوتبال ایران زمین هستند که زیر سایه شومِ جنگ نتوانستند پتانسیل واقعی خودشان را مستطیل سبز نشان بدهند. تصور کنید اگر این محدودیتها نبود به عنوان مثال حمید علیدوستی که با این شرایط هم در فوتبال آلمان لژیونر شد، چه سرنوشتی میتوانست پیدا کند؟!
*ناکامی در جامهای 1980 تا 1992
فوتبال ایران پس از تحولات بزرگی که در بعد سیاسی رخ داد، به انزوا رفت و به همین دلیل با وجود اینکه طی 4 جام ملتهای 1980، 1984، 1988 و 1992 توانست به دو عنوان سومی و یک مقام چهارمی برسد، اما در آخرین دوره با اتفاقی عجیب و پس از درگیریهایی که در دیدار برابر ژاپن ایجاد شد و همه آن را با لگد مجتبی محرمی و محرومیت بلندمدت او به یاد میآوردند، باز هم چیزی جز ناکامی در آسیا نصیب ایران نشد. این حذف اگرچه پایان یک نسلِ طلایی دیگر از فوتبال ایران بود، اما زمینه برای ورود ستارههای نوظهور فراهم شد.
*نسلی که همه کار کردند جز قهرمانی آسیا!
ایران در جام ملتهای 1996 امارات با نسلی که ستارههایش احمدرضا عابدزاده، کریم باقری، مهدی مهدویکیا، علی دایی و خداداد عزیزی به همراه بازیکنان اثرگذاری نظیر استیلی، میناوند، شاهرودی، خاکپور، زرینچه و منصوریان بودند، چیزی برای قهرمانی کم نداشت، اما باز هم در نیمهنهایی در روزگاری که بار دیگر داوری علیه ایران بود، در ضربات پنالتی از صعود به فینال بازماندیم. کار این نسل اما تازه شروع شده بود و یکسال بعد با رقم زدن یک صعود تاریخی به جام جهانی که پس از 20 سال برای فوتبال ایران رخ داد، این نسل برای همیشه ماندگار شد.
*پایان یک نسل با شکلگیری نسل جدید
نسل طلایی فوتبال ایران پس از جام جهانی فرانسه به لبنان رفته بود تا جام را پس از سالها به خانه بیاورد، اما استعفای منصور پورحیدری در فاصله 4 ماه مانده به شروع مسابقات، آن تیم منسجم را چندپاره و بدون اتحاد لازم با نسخه تکراری انتخاب جلال طالبی به عنوان سرمربی به رقابتها وارد کرد. یک صعود آسان اما پر از حاشیه در مرحله گروهی و سپس حذف مقابل کرهجنوبی در یک چهارم نهایی.
با این حال اینقدر شمار ستارههای درخشان آسمان فوتبال ایران زیاد بود که کسی خیلی نگران تمام شدن فوتبال چهرههایی نظیر عابدزاده، استیلی، پاشازاده، خاکپور، خداداد و خیلیهای دیگر نبود. نسل جدید در راه بودند. مهدی مهدویکیا ستاره جوان نسل 98 بود و به همراه چند ستاره دیگر تا جام ملتهای 2007 در عربستان پیش رفت. در این دوره که آن را با علی کریمی بهعنوان شاخصترین استعداد ایران و حضور مربیانی نظیر برانکوویچ و بلاژویچ و امیر قلعهنویی مرور میکنیم، حضور در جام جهانی 2002 به دراماتیکترین و تلخترین شکل ممکن از دست رفت. در جام ملتهای 2004 پس از صعود از مرحله گروهی و شکست 4 بر 3 کرهجنوبی در یک قدمی کسب جام بودیم، اما یک اخراج بچهگانه باعث شد بازی به ضربات پنالتی برود و قصه تکراری ناکامی در این ضربات برایمان تداعی شود. آن نسل با رهبری برانکو توانست یکی از آسانترین صعودها به جام جهانی را رقم بزند، اما در جام جهانی برانکو اینقدر تجربه نداشت که ستارههای تیم را یکدست کند و باز هم نداشتن اتحاد باعث شد از جام جهانی چیز چشمگیری جز یک تساوی نماند و پیامد این نتایج اخراج برانکو و دادکان بود. این اتفاقات سبب شد تیم ملی با امیر قلعهنویی در بدترین شرایط ممکن به جام ملتهای 2007 برود که در چهار کشور برگزار شد. نتیجه قابل پیشبینی بود. از گروه صعود آسانی داشتیم ولی در اولین بازی حذفی مقابل کرهجنوبی اینبار ما بودیم که مقابل رقیب کلاسیک زانو زدیم.
*با کیروش دوباره مدعی فتح جام شدیم
پس از جام ملتهای 2011 که دوباره در یک چهارم نهایی با کرهجنوبی بازی کردیم و یک بر صفر بازنده شدیم، با حضور کیروش و رسیدن به جام جهانی، امید زیادی در استرالیا داشتیم. باز هم یک اخراج در دیدار یک چهارم مقابل عراق و حذف در ضربات پنالتی. جام ملتهای 2019 کیروش پس از حضور در دو جام جهانی فقط به قهرمان کردن ایران فکر میکرد، اما باز هم یک اتفاق غیرفوتبالی گریبان ایران را گرفت و در شرایطی که پیش از گل ژاپن روی غفلت مدافعین تیم ملی، با مهار سامورائیها تیم برتر میدان بودیم، پس از گل بازیکنان و تیم دچار فروپاشی شدند و داستان آخرین جام ملتها هم به همین تلخی در هشتم بهمن ماه برای فوتبال ایران تمام شد.
*این نسل فقط یک خواسته دارد!
مرور 14 دوره قبلی حضور ایران در جام ملتهای آسیا همانطور که در ابتدای متن نوشته شد، خاطرات تلخ و شیرین زیادی را یادآوری کرد. اگرچه پس از جنگ هنوز مسئولان فوتبال ایران نتوانستهاند همراستا با برنامههای هدفمند کشورهایی نظیر ژاپن، کرهجنوبی، قطر، عربستان و... حرکت کنند، اما با تمام اینها طی 48 سال گذشته که حسرت چهارمین قهرمانی آسیا به دل دوستداران فوتبال باقی مانده در 4 دوره 1984، 1996، 2004 و حتی 2019 شایستهترین تیم برای قهرمانی بودیم که با اتفاقاتی قابل کنترل این موفقیت به راحتی از دست رفته است.
*چرا این نسل را شایسته چنین تاریخسازیای میدانیم؟
قهرمانی آسیا برای ایران تبدیل به تابویی شده که انگار با پیشرفت محسوس کشورهای رقیب و سرمایهگذاری هنگفت دیگر قابل دسترس نیست، اما این واقعیتی کتمان نشدنی است که هر چقدر ایران در بعد ساختاری با ضعف روبهرو باشد، در بعد انسانی شرایط متفاوت است و سراسر این سرزمین همواره پراز استعدادهایی هستند که فقط باید به موقع کشف شوند.
کشف این نسل بیشک مهمترین کار کارلوس کیروش پرتغالی در ایران بوده است. او در سال 2011 تیم ملی فوتبال ایران را در شرایطی تحویل گرفت که بسیاری از ستارههای سرشناس فوتبال ایران تمام شده بودند یا مانند علی کریمی در سالهای پایانی دوران حرفهای قرار داشتند. کیروش کار ساخت این تیم را از بدو ورود آغاز کرد و در مقدماتی جام جهانی 2018 به ثمر رساند. او ترکیبی از بازیکنان مستعد را گرد هم آورده بود که کسی در تواناییهایشان شکی نداشت و چند فوق ستاره هم در بین آنها دیده میشد؛ نسلی که سه حضور متوالی را برای فوتبال ایران رقم زد. هر چند اولی کمی سخت بود، اما ستارههای این تیم برای رسیدن به جام جهانی دوم و سوم فقط کمی به خودشان سختی دادند.
*آخرین نسل طلایی ایران در اوج پختگی
حالا تمامی بازیکنان این نسل در اوج پختگی، تجربه و کیفیت در قطر هستند؛ نسلی که اگر آن تغییرات عجیب و غریب پیش از جام جهانی نبود در آن مسابقات هم بهتر عمل میکردند، اما کیروش دیر به تیم اضافه شد و مردم هم مقابل تیم قرار گرفتند، تا تورنمنتی منحصربهفرد برای فوتبال ایران رقم بخورد.
*آخرین شانس برای به ثمر رساندن ماموریت
کار این نسل هنوز تمام نشده. آنها هنوز چند روز دیگر فرصت دارند تا ماموریت نیمه تمام در استرالیا و امارات را در قطر به اتمام برسانند. تیم ملی از خط دروازه تا خط هجومی بازیکنانی در اختیار دارد که توانایی شکست هر تیمی را دارند و این واقعیتی است که حتی تیمهایی نظیر ژاپن و کرهجنوبی که پیشرفت محسوسی داشتهاند، نمیتوانند از آن فرار کنند.
*قلعهنویی آماده تصمیمات سرنوشتساز
دلیل دیگری که نگاه امیدوارانه به آخرین نسل فوتبال ایران را در آخرین تورنمنت مهمش جدیتر میکند، حضور امیر قلعهنویی است. قلعهنویی آمده تا انتقام جام ملتهای 2007 و بیمهریهایی که به او در آن مقطع شد، بگیرد. او در این سالها فعالترین مربی ایران بوده و سراسر کشور را گشته و تجربیات زیادی را از سر گذرانده. او حالا در قطر است و تیمی پر از ستاره دارد که برای رسیدن به پتانسیل واقعی نیاز به انتخاب درست ترکیب، تعویضهای به موقع و در واقع اتخاذ تصمیمات درست در مواقع بحرانی دارند. این همان چیزی است که دنیای فوتبال به واسطه سالهای حضور این مربی به او اعطا کرده و حالا باید قدرت تصمیمگیری و درک فوتبالی خود را به نمایش بگذارد.
*این تیم فقط یک چیز کم دارد
نتایج تیم ملی در جام جهانی قطر ناامید کننده بود. اما چه بلایی سر آن تیم منسجم آمده بود؟! بله آن تیم از سوی مردم طرد شده بود و بازیکنان نتوانستند این موضوع را هضم کنند.
حالا این تیم یک خواسته برای انجام ماموریتش لازم دارد و آن حمایت و عشق مردم است. این نسل از دور شدنِ مردم واهمه دارد. تیم ملی در این گذر تاریخی به حمایت هواداران نیاز دارد و اگر این اتفاق به مرور زمان و رفته رفته در تورنمنت دیده و احساس شود، آخرین قطعه پازل هم برای پایان دادن به یک ناکامی 50 ساله و اعاده دوباره حیثیت در آسیا جور میشود.
دیدگاه تان را بنویسید